aشعری از آقای کاظم کاظمی
این پیاده می شود ، آن وزیر می شود
صفحه چیده می شود، داروگیر می شود
این یکی فدای شاه ، آن یکی فدای رخ
در پیادگان چه زود مرگ و میر می شود
فیل کجروی کند ، این سرشت فیل هاست
کجروی در این مقام دلپذیر می شود
اسب خیز می زند ،جست و خیز کار اوست
جست و خیز اگر نکرد ، دستگیر می شود
آن پیاده ضعیف راست راست می رود
کج اگر که میخورد ، ناگزیر می شود
هر که نا گزیر شد ، نان کج بر او حلال
این پیاده قانع است ، زود سیر می شود
آن وزیر می کشد ، آن وزیر می خورد
خورد و برد او چه زود چشمگیر می شود
ناگهان کنار شاه خانه بند می شود
زیر پای فیل ، پهن ، چون خمیر می شود
آن پیاده ضعیف عاقبت رسیده است
هر چه خواست می شود ، گرچه دیر می شود
این پیاده ، آن وزیر... انتهای بازی است
این وزیر می شود ، آن به زیر می شود
این پیاده می شود ، آن وزیر می شود
صفحه چیده می شود، داروگیر می شود
این یکی فدای شاه ، آن یکی فدای رخ
در پیادگان چه زود مرگ و میر می شود
فیل کجروی کند ، این سرشت فیل هاست
کجروی در این مقام دلپذیر می شود
اسب خیز می زند ،جست و خیز کار اوست
جست و خیز اگر نکرد ، دستگیر می شود
آن پیاده ضعیف راست راست می رود
کج اگر که میخورد ، ناگزیر می شود
هر که نا گزیر شد ، نان کج بر او حلال
این پیاده قانع است ، زود سیر می شود
آن وزیر می کشد ، آن وزیر می خورد
خورد و برد او چه زود چشمگیر می شود
ناگهان کنار شاه خانه بند می شود
زیر پای فیل ، پهن ، چون خمیر می شود
آن پیاده ضعیف عاقبت رسیده است
هر چه خواست می شود ، گرچه دیر می شود
این پیاده ، آن وزیر... انتهای بازی است
این وزیر می شود ، آن به زیر می شود
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
سلام دوست عزیز:با نظریات خوددرخلوت پورهیاهوی فکرم خوش آمدی .اگرغبارغریبی ام ازخوشی هایت نمی کاهد با نظریات خود کمکم کن تا با ویرایش ونشرمطالیب درکوچه های خاطراتم قدم بزنیم ومن عظرآشنائیت راحس کنم دوست شما (داودناظری)