۸/۰۸/۱۳۸۹

وقتی متوجه پاهایم شدغبارناامیدی به چهره اش به علاوه غبارغربت افزوده شد:

طبق معمول آدم وقتی ازکناردوکان کفش دوز، خیاط، سلمانی، ...ردمیشه اگربیکارباشه دقیق طرف آدم مبینه ، کفش دوزطرف پای آدم نگاه میکنه ؛ خیاط طرف لباس آدم ، سلمانی طرف سری آدم نیگاه میکند،نگاه شان هم کاملآ معنی داراست.
من هرروزکه ازدانشگاه طرف دفترمیامدم سری راهم چندین دکان سلمانی،خیاطی ومخصوصآچندین موچی وکفش دوزروی سرکهابکارخودمشغول بود، وهمیشه درعمق یک سلسله تشویش زندگی فرورفته بود.
وهچ گاه ندیدم که بیکارباشه ، اماامروزبرخلاف هروزدست های ترکیده وچروک (کاکا موچی) ازکاربیکاربود، منکه یک کرمیچ سفیدبه پایم بود که تازه خریده بودم ونیازبه دوره دوزی وزحمت کشیدن دستهای مهربان وترکیده کاکا موچی نداشت ازدورطرف من دیدکه بطرفش میروم خوشحال بود،ولی وقتی نزدیک شدم متوجه کفش هایناامیدکننده ام دیدشدیدآغبارناامیدی به گونه هایش نشست ونگاه مهربانانه اش ازچهره ام برداشته شد.