۲/۲۹/۱۳۹۲

تاسیس کوچی ها، طرحی برای نابودی هزاره ها در افغانستان




غلام محمد غبار می نویسد که "هفتاد درصد مردم هزاره در افغانستان در دوران عبدالرحمن قتل عام گردید". به طور مثال از بیست هزار جمعیت مردم بهسود چهار ده هزار نفر آن قتل عام شد. در دوره عبدلرحمن طرح های مختلف برای نابودی هزاره ها و شیعه های افغانستان کشیده شد که از جمله هزاره ها از مناطق سر سبز و حاصل خیز شان مثل جلال آباد – قندهار و اکثر جاهای که هزاره ها بود و باش داشت، توسط حکومت که ترکیب نا متجانس از تبعیض و افراد بی درایت بود، به کوهستانات رانده شد؛  که اکثر این مناطق به زبان هزارگی نام گذاری شده است و تا هنوز به همان نام ها یاد می شود. عبدلرحمن، کوهستانات را نیز برای مردم هزاره امن نگذاشت و گروهی را بنام کوچی تاسیس کرد و برای نا امن شدن مناطق و نابود شدن هزاره ها، برای کوچی ها به مدت نود سال فرمان حکمرانی و مطلق العنانی را صادر نمود.
به گفته قاسم اخگر" نود سال کوچی ها برای تجاوز بالای زمینها های هزاره ها و اموال و دارایی شان از عبدالرحمن فرمان گرفته بود" هزاره ها به همین دلیل به کشورهای پاکستان، ایران و دیگر کشورها مهاجرشد.
در زمان عبدلرحمن،  کسیکه اذان مذهب شیعه را می داد در قدم اول برای شهادت خود غسل می کرد و کفن می پوشید بعد در مسجد اذان می گفت. تاریخ شهادت می دهد که تلخ ترین گامهای تبعیض و اختلاف افگنی بین اقوام افغانستان در زمان حکومت عبدلرحمن بر داشته شد. بعد از دوره عبدالرحمن، در دوره های دیگر رهبران سیاسی و جهادی هزاره ها برای آزادی افغانستن تلاش نمود و افتخارات بزرگی را برای مردم افغانستان به ارمغان آورد. اما دو امتیاز خیلی مهم که داشت و هزاره ها را از دیگران متمایز می سازد یکی اینکه - مناطق خودرا خود شان از چنگال اشغال گران خارجی به تنهایی آزاد کردند بدون اینکه دیگر اقوام ساکن در کشور، آنان را کمک نماید.
2 – رهبران و مجاهدین هزاره با تمام اقوام که انگیزه اسلامی و آزادی مردم و افغانستان را داشت؛ در تمام ولایات به کمک آنان شتافت و از وجب وجب خاک این کشور دفاع نمود که این مسئله یعنی همکاری هزاره ها با اقوام دیگر نتیجه مثبت وحدت ملی و همدلی را در پی داشت و باعث شد تا فاصله های  قومی و ملیتی با همدیگر نزدیک شود.
حال که در عصر تکنو لوژی و دهکده اطلاعاتی شدن جهان قرار داریم، وعصر بنام دموکراسی حاکم است، مسائل اجتماعی و سیاسی به یک قوم و به یک منطقه و کشور مربوط نمی شود بلکه به همه ربط پیدا می کند. در افغانستان قطبهای جدید مردم سالاری تراشیده شده و تمام اقوام باید عناصر تشکیل دهنده حکومت باشد.
متاسفانه در همین عصر دموکراسی و جهانی شدن نیز تبعیض و بر تری طلبی در وجود بعضی افراد نفس می کشد و پس لرزه های اختلاف و تعصب بالای مردم دیده می شود.
نمونه این روند شرم آور، کوچی گری در افغانستان، جریان طرح و فرمان عبدالرحمن بالای یک تعداد مردم، و نا معلوم باقی ماندن سرنوشت عاملین حادثه ی عاشورای 1390 کابل، به گفته سیید هادی" {کرزی در یک جلسه خصوصی گفته بود که هزاره ها! سرو صدا نکنید که زور تان کم است}" نمونه از بی عدالتی و جریان تبعیض در افغانستان می باشد. هزاره ها به عنوان یک قشر پیشتاز و پیشگام در ایجاد صلح و خلع سلاح های غیر قانونی و پیشتاز در عرصه جهاد و دفاع از افغانستان و تعلیم و تربیه؛ تاهنوز در افغانستان و کشورهای دیگر، به دلیل موجودیت تبعیض و اختلاف قومی، هر روز ده ها و صدها تن را قربانی می دهد. چهل هزار سایت وهابیت شمشیر برهنه ی است علیه دین و مذهب شیعه که ملیونها پول مصرف می کند تا مراکز ایجاد شبهات علیه مذهب تشیع را تقویه نماید. صدها مرکز در پاکستان و کشورهای دیگر ایجاد شده تا مغز یک عده افراد عقده ی را شستشو نماید و آموزش اتهام بندی، قتل عام، نابودی آثار و ارزش های فرهنگی در مناطق هزاره جات را برای آنها می دهد،  تا آنها در افغانستان و پاکستان دست به انتحاری بزند و در مسیر رفت و آمد مردم نا امنی ایجاد نماید. امروز بر ما است تا چگونه به جامعه مختلط، افکار گوناگون و طبقات انسانی کمک نمائیم. چگونه می توان با افراد آگاه و جاهل افغانستان کنار بیاییم. و چی قسم باید افراد متعصب و غیر متعصب را بسوی آبادی و همدیگر پذیری فرا بخوانیم.
راهکار ها: استفاده از فرصت های پر درخشش، انسانهای عالم و دانشمند باید از منطقه و خانواده خود فراتر فکر نماید چون افراد تحصیل کرده تنها مربوط خانوده خود نمی شوند بلکه مربوط جامعه خود می گردد. جوانان ،  باید جامعه طبقاتی افغانستان را بشناسند و درک نماید. جوانان و تحصیل کرده گان باید وظیفه شناس باشد و به زبانهای مختلف از جمله: زبان عربی، زبان انگلیسی و زبان های رسمی افغانستان آشنایی داشته باشد. رهبران و بزرگان سیاسی نیز رابطه ها و معادلات سیاسی را باید بر اساس مصلحت مردم افغانستان تعریف نماید.
نگاه های دقیق و هوشمندانه به بخش های اقتصادی و علمی، معرضه های هدفمند، می تواند مشکلات افغانستان را حل نماید. غفلت بزرگان و رهبران سیاسی در مورد آینده افغانستان برای به وجود آمدن مشکلات فروان ، فرصت آفرین است خواهد بود.