۷/۱۳/۱۳۹۱

روز معلم


بسم الله الرحمن الرحیم
داوودناظری
کابل – 1391/7/12
گم گشته ام تو بودی و کردم چو دیده باز
دیدم به هیچ نقطه تهی نیست جای تو
دیدم به هرکجا، زمین و آسمان و در
خوش می درخشد از همه سو جلوه های تو
سوزنده آتشی ست که سر می کشد به اوج
درمان نسازد این تبم  جز دوای تو
در قلب من تبی ست گدازان و درد ناک
زایل نسازد این عطش، الا لقای تو
تو، رازی جان و مایه سرمستی منی
آرام دل است عزم و قامت رسای تو
  روزی که بنام نامی پدر معنوی بشر، شخصیت والا و زحمت کش دلسوز،  بنام معلم یاد می شود برای استادان و معلمین عزیز تبریک عرض می کنم.
آسمان، گوش جان سپرده به صدای گامهای که در مسیر عشق بر می داری، نفس های اسماعیل گونه تو بسوی دیار عاشقان و قربانگاه که آهنگ لبیک لبیک را سر می دهی زیباست.
معلم پدر ایمانی و معنوی بشریت است که به نهایت امتحان عشق و فداکاری تن سپرده و اسماعل گونه تمام هستی اش را در معرض معشوق جهت قربانی تقدیم می کند و تو ای معلم برای فدا شدن دل بسته ای.
آری اسماعیل باید نفس قطع کند تا به وصل جانان برسد و تو نفس و زندگی قطع می کنی تا به وصل جانان برسانی، تو آخرین و ضخیم ترین پرده جهل و نادانی را ازمیان بر میداری تا دلهای پر اضطرار ما به آرامش واقعی برسد.
تردیدی نداریم که در سایه تعلیم تو و زحمات فراوانت ما به حقیقت برسیم و جانهای مان را از مهلکه زندگی نجات بدهیم.
قربانی تکریم و فداکاری تو در پیش معشوق در حلقوم و حنجره توست و قربانی عیالت در صبر و فداکاری و تحمل است که در فضای خانه با مشکلات اقتصادی دست وپنجه نرم می کند.
معلم تو خودت را نمی بینی از کنار منافع خود نادیده می گذری و زره زره منافع آینده اولاد این سرزمین را در نظر داری .
خودت می سوزی و شمع وجود دیگران را روشن می کنی.
امروز همچون موج فراگیر در فضای زندگی ما در جریان هستی و در شاهرک زندگی جامعه دویده ای.
ای معلم داغ نیاز تو از سینه های ما بیرون رفتنی نیست و هر جاکه نظر می کنیم نشان تو پیدا وآشکار است.
معلم الماسي است گرانبها که در روز ازل، در ظلمات و تاريکي روز اول خلقت به هر انسا ني عطا شده. موهبت خدايي که بدون در نظر داشتن مرزهاي خاکي، بي خبر از همه رفتارهاي نژاد پرستانه، به دور از هر گونه اختلافات طبقاتي و فرهنگي به مستمند و ثروتمند به يک نوع بخشوده شده. معلم تکه از وجود خدا است..
تو ياري ‌گر ديروزم بودي و دستان ناتوان از علم و دانای ام را در دستان گرمت مي ‌فشردي و بي ‌ريا و بي ‌هيچ چشم داشتي تمام وجودت را نثار مي‌ كردي تا فقط دانا شوم. .
وجود مقدس ‌ات را غبار ناتوانی فرا گرفته اما باز نگاهت همان نگاه و دستانت همان دستان مهربان ديروز است.  با چه زباني تو را وصف كنم؟  در راه رشد و تعالي ‌ام شكستي و به شكستنت افتخار كردي وجودت نشانه های از زحمت کشیدن هایت ر انشان می دهد
در پایان آروزی توفیقات مزید برای تمام معلمین کشور عزیز مان افغانستان داریم.