۱۲/۰۶/۱۳۹۲

مقاله که مقام دوم مجمع مطالعات صلح را گرفت.



چکیده
انتخابات شفاف و معیاری و با رعایت اصول سری بودن، مستقل و مستقیم بودن انتخابات، می توان  بهترین گزینه جهت فروپاشی فردسالاری ها، پاره کردن زنجیر عصبیت کهن و زدودن اندیشه های ضد ارزشی و الگوی نا مناسب رفتار های اجتماعی و سیاسی درکشور به شمار رفت. برگزارشدن انتخابات بدون اما و اگرهای قانونی، مشروط به اشتراک فعالانه و اگانه مردم و تعهد کاندیداهای ریاست جمهوری، تحقق پذیر خواهد بود. بدون شک، نظام برآمده از دل انتخابات سال 2014 برای پنج سال آینده، با مولفه های متعدد، بالای اقتصاد، فرهنگ و سیاست کشور تاثیرگذار می باشد. رئیس جمهوری که توسط آرای مردم انتخاب می شود، زمامدار یک کشوری خواهد بود که سایه های فساد، فقر، بیکاری و تبعیض بر نظام آن سنگینی می کند. انتظارات بیش از اندازه مردم و تضاد خواسته ها و زمامداری یک حکومت بجا مانده پر از مشکلات، مسئولیت مردم را در انتخاب کردن رئیس جمهور آینده بیشتر می سازد. اگر در انتخاب دقت صورت نگیرد،گرگ لباس چوپان و دروغ لباس حقیقت را بر تن نموده و دست مردم افغانستان را به یخه لباس بی تن قرار خواهد داد و چراغ افروزان کاذب با خدعه و فریب بر سرنوشت مردم مسلط می گردد و افغانستان را مورد تاخت تاز های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دشمنان بیرونی قرار خواهد داد . از جانب دیگر جلب آرای مردم توسط نشانه گرفتن احساسات قومی، حزبی و منطقه ای بدون در نظرگرفتن شعور و درک مردم، تهدید بزرگی در فرایند دموکراتیک و معیاری بودن انتخابات به شمار می رود.  بی اعتمادبودن مردم نسبت به حکومت و انتخابات در کنارگستردگی نا امنی ، افزایش حملات تروریستی و انتحاری و ختم ماموریت نیروهای خارجی در افغانستان یک چالش مهم دیگر است. کوهستانی بودن اکثریت ولایت های کشور که از لحاظ امکانات و صعب العبور بودن در زندان جغرافیایی به سر می برد و  برگزار شدن انتخابات گسترده و همه شمول را با تهدید سرما، سیلاب و برفکوج رو به رو می سازد.  فشارهای اقتصادی و مشکلات مالی کاندیداها، کم بودن زمان کمپاینهای انتخاباتی، موجودیت قدرت زورمندان محلی، بی انگیزه بودن حکومت نسبت به برگزاری انتخابات و تلاش برای ارائه بدیل انتخابات توسط آقای کرزی، سنتها و باور های متضاد دموکراسی و سایه های سنگین شعار های بی اساس و بی بنیاد دست در دست هم داده و بر گزاری انتخابات شفاف و عادلانه ریاست جمهوری را با چالش مواجه خواهد ساخت. در مجموع هر گونه ابزاری که آزادی رای دهنده گان و شفاف بودن، آزاد، سری مستقم و مستقل بودن انتخابات را زیر سوال ببرد و آزادی بیان را محدود سازد، به عنوان چالش و مانع انتخابات شمرده می شود. باید حکومت و مردم برای حل چالشهای انتخاباتی و برداشتن موانع از سر راه انتخابات دست بدست هم بدهند تا دموکراسی نوپای افغانستان تقویه شوند و از طریق انتخابات، زمینه ایجادحکومت مردم سالار و قدرتمند فراهم گردد.
واژه گان کلیدی: انتخابات ریاست جمهوری راهکارها و راه حل ها موانع انتخابات چالشها- بحرانهای خطر آفرین.

مقدمه
کشور ما سالهاست که مورد توجه جامعه جهانی و کشورهای بزرگ دنیا قرار داشته و میلیاردها دالر به آدرس افغانستان سرازیر گردید و باید افغانستان به عنوان قلب پر تپش آسیا آباد می شد. اما نا کامی حکومت مانع ساختار زیربنایی، اشتغالزایی و تشکیلات سیاسی در کشور شده  بلکه در بسیاری از بخشها اوضاع سیر قهقرایی را پیموده است. حالا کشور نیازمند ایجاد یک مدیریت سالم، در بخشهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی می باشد که هم خلاء گذشته را تا اندازه جبران شود و هم در آینده افغانستان دارای اداره و نظام بهتر شود که این آرزوی مردم از طریق انتخابات سالم و همه شمول امکان پذیر خواهد بود. به وجود آمدن یک نظام سالم از درون انتخابات، علاوه برطرح ها و برنامه های جدید و بهتر؛ شامل اصلاحات و پالیسی های نادرست و انجام کارهای ناتمام حکومت فعلی نیز می باشد تا قسمتهای از مشکلات کنونی را جبران نماید . انتخابات، میزان دقیق فهم و درایت علمی، سیاسی و اعتماد ملت را از دریچه های مختلف به نمایش می گذارد؛ تقویه مردم سالاری، تامین حقوق بشرف تامین امنیت و پیشرفت برنامه های اقتصادی در افغانستان، وابسته به معیاری بودن انتخابات است. گذر سالم از این امتحان خطیر می تواند دموکراسی نوپای افغانستان را به مرحله کمال برساند و قدرت را به مردم برگرداند، تا یک نظام به وجودآید که دیگر دسترنج یک دهقان، کار گر و تجارت پیشه افغانستانی، سفره آرای کشورهای خارجی نگردد. متاسفانه اما و اگرهایی انتخابات را تهدید می کند که برخی ازین اماها و اگرها، از شاخصه های بارز جامعه طبقاتی و قومی افغانستان است و برخی هم به خاطر موقعیت حساس و مسایل اجتماعی کشور می باشد. در این مقاله به چند سوال مهم پاسخ داده خواهد شد. اول، اندیشه های فلج زده و عاطفه های کور را چگونه می توان از سنگلاخ های خشونت و نا امنی عبور داد و در مسیر انتخابات هماهنگ نمود؟ دوم؛ چگونه مردم بهترتر از دوره های گذشته، نه از روی احساسات و اهداف شخصی بلکه آگانه و دلسوزانه در انتخابات شرکت نمایند؟. سوم؛ چگونه می توان جامعه را از تردید های رهبری و سیاسی نجات داد و فضای اعتماد سازی را ترسیم کرد؟ شاید نا آگاهی ها و فرهنگ سنتی حاکم، نظرهای نا اشنا و بی باوری های مردم نسبت به دموکراسی، مانع درک ارزش و اهمیت انتخابات و مانع رسیدن به این اهداف شود اما انتخابات خود یک فرصت آگاهی دهی سیاسی و تمثیل دموکراسی به شمار رفته و یک نوع مقابله با نادانی ها و لجبازی ها قلمداد می شود. اما نباید فراموش کرد چیزی که مایه امیدواری و پیراهن زیبنده در قامت رسای ملت است اخلاق اجتماعی و سیاسی مردم افغانستان می باشد که تکمیل کننده دموکراسی و تغییر حکومت از فرد سالاری به مردم سالاری خواهد بود. بنده نیز در این مقاله تلاش نموده ام که با چشم دید های اجتماعی و تجربیات گذشته از  انتخابات ها؛ به اما و اگرهای بزرگ که در برگزاری انتخابات وجود دارد پرداخته و راه های حل آنرا ذکر نمایم تا انتخابات ریاست جمهوری، آیینه تمام نمای اراده همه مردم و ضامن اصلاح و تغییرات اساسی در کشور باشد.
 موانع انتخابات ریاست جمهوری چیست؟
در تعریف"مانع"، اشارات ظریفی توسط دانشمندان به کار رفته است که از جمله ” مانع"عبارت است ازنقطه عطف خطر ساز برای هر ارگانیزم،اعم از فرد، جامعه یا سیستم، با توجه به توانایی و آمادگی آنها برای انطباق با شرایط جدید است. چالشهای که در تضاد با ارزشهای دموکراسی و مردم سالاری بوده و آزاد، عمومیت، سری بودن و استقلالیت انتخابات را تهدید نماید؛ موانع انتخاباتی گفته می شود. در انتخابات 2014 در افغانستان، همه این موانع طی سالهای متمادی در بستر سیاسی و اجتماعی و فرهنگی افغانستان پرورش یافته که  در شرایط کنونی کشور نیز توانسته در صدر ادبیات سیاسی بنشیند و حرکت بسوی یک انتخابات شفاف و معیاری را نا ممکن سازد. اما واژه دموکراسی یا حکومت مردمی در انتخابات چه جایگاهی دارد؟ برای روشن شدن جایگاه دموکراسی در انتخابات، از سایت کابل پریس نقل قول می کنم. "دموکراسی اصولا روشی است برای کم کردن نقش فرد در حکومت و برای مستغنی گشتن از انقلاب قهرآمیز. چرا که دادن اختیارات بسیار به یک فرد،احتمال خطا را شدیدا بالا می برد و مدیریت معقول طالب خطای کمتر است. نظامهای که اصلاحشان به انقلاب قهرآمیز نیاز داشته باشد و یا فرد در آنها وزنۀ بزرگ و موثری باشد، نظام دموکراتیک محسوب نمی شوند.[1]


1 موانع حکومتی
طبق دستور قانون اساسی افغانستان، حکومت مکلف است تا از روند دموکراسی، اصول و مولفه های ان، در بازی های سیاسی حمایت نمایند. انتخابات ریاست جمهوری به عنوان مهمترین سازو کار دموکراسی در روند جا بجایی قدرت ها و گردش نخبه گان سیاسی کشور می باشد که باید حکومت در عادلانه بودن و شفافیت آن تمام تلاش ها را به خرج دهد. اما متاسفانه دلایل زیادی موجود است که حکومت نه تنها بحرانها و موانع انتخابات را رفع نموده بلکه خود به عنوان یک چالش بزرگ انتخابات قرار گرفته است. ، برنامه ریزی جهت مهندسی نتایج انتخابات و تعیین بدیل انتخابات، بی انگیزه بودن نسبت به برگزاری انتخابات، عدم جدیت در زمینه تامین امنیت در کشور، عدم پیگیری جدی متخلفین قانونی و برگزاری دادگاه های نمایشی علیه مجرمین و لقب گذاریهای کاذب بالای دوستان و اشخاص نزدیک حکومتی موانع جدی در روند انتخابات شمرده می شود. مسئولین قضایی، والیان، ولسوالان و بعضی از مسئولین کمیسیون مستقل انتخابات، اراکین بلند پایه و قدرت های فعال حکومتی که دست نشانده آقای کرزی می باشد به عنوان سایه های استبداد حکومت در انتخابات خواهد بود. توزیع تذکره های برقی پیش از برگزاری انتخابات،  یکی از خواسته های احزاب و نهاد های بین المللی بود که هویت سازی دقیق برای شهروندان، می توانست از تقلب گسترده در انتخابات جلوگیری کند ولی حکومت در این زمینه تعلل ورزید و موضع گیری گنگ و نا مشخص را پیش رو گرفت. رد شدن حضور ناظران بین المللی برای نظارت از جریان انتخابات 2014 توسط کرزی،  سکوت قانون در برابر بی عدالتی ها، عدم شفافیت وضعیت مالی دولت و کاندیداها، دست های کم توان قانون، زمینه تقلب گسترده را در انتخابات فراهم می سازد. هرگونه دخالت آشکار و پنهان حکومت در روند انتخابات و موردحمایت قرار گرفتن کاندیدای پشت پرده توسط حکومت کنونی و پیچیدگی روابط کرزی با طالبان، نگرانی مردم و کاندیداهای ریاست جمهوری را به وجود آورده است. متاسفانه مبارزه با دشمن مشترک مردم افغانستا در لفافه های منفعت طلبی و برادری آقای کرزی گم شد و رفتار نرمیش گرایانه رئیس جمهور، طالبان را به عنوان یک تهدید اصلی انتخاباتی بزرگ کرد و آنان را در مقابل نیروهای امنیتی جرئت بخشیدند. افزایش نامزدان ریاست جمهوری و لغو اجماع ملی نیز یکی از طرحهای چالش برانگیز ارگ نشینان می باشد. آقای کرزی با اجماع ملی مخالفت نمود و آنرا خلاف منافع ملی خواند. اگر اجماع ملی صورت می گرفت، از تعدد کاندیداها جلوگیری می شد و مردم در سردرگمی برنامه های کاندیداها قرار نمی گرفت. با این دلایل دیده می شود که آقای کرزی نمی خواهد که ارگ ریاست جمهوری را به آسانی ترگ گوید و رویاها و جاذبه های حکومت داری بر سر ایشان  باقی هست و می خواهد که در پناه فرهنگ سیاسی سنتی و قبیله ای و قوانین ضعیف کشوری، قدرت را مرموزانه در دست داشته باشد. یگانه راه در برابر تلاشهای سازمان یافته آقای کرزی ، حضور پرشور و اگانه مردم و جوانان به پای صندوق های رای می باشند.
چرا حکومت به عنوان یکی از موانع انتخابات شمرده می شود؟
اولین دلیل؛  تقلب گسترده در انتخابات های گذشته می باشد. انتخابات های که به رهبری آقای کرزی از سال 2004 تا کنون رهبری شده است، هیچ یک با معیار های بین المللی برابر نبوده و همیشه با تقلب های گسترده بر گزار شده است. پر شدن صندوق ها توسط آرای نا مرئی به نفع تیم حاکم، عدم تامین امنیت و دست های کم توان قانون در برابر تقلب کاران، از چالشهای انتخابات های گذشته این کشور بود. در یکی از مقالات نویسنده گان در سایت جمهوری سکوت امده است که کرزی" آمریکایی ها! کنار بروید تا من هر قسمی که بخواهم انتخابات را به پیش ببرم" [2]
دلیل دیگر که حکومت به عنوان یک چالش انتخابات می باشد، تعهد و مذاکره آقای کرزی با تیم های خاص از مخالفین در مورد انتخابات می باشد. ترس کرزی از گرفتار شدن به سرنوشت داکتر نجیب، در شرایط حساس کنونی کشور با گروهی از مخالفان و یک تیم خاص هم پیمان و متعهد گردیده تا حمیات طالبان را نیز با خود داشته باشد. از سوی دیگر رئیس جمهور با استفاد از صلاحیت های دست داشته خود از آدرس مردم افغانستان از جامعه جهانی و ایالات متحده آمریکا، برای تیم مخالف و گروه طالبان و هم پیمانان خویش امتیاز کسب می نمایند؛ چه به عنوان مذاکره و چه از طریق امضاء نکردن موافقت نامه امنیتی می خواهند که یک دسته قوی و فعال شورشی تقویه شود. یکی از  مواردی که به تازگی بروز کرده است، ادعای روز نامه نیویورک تایمز می باشد" پس از انکه لوی جرگه مشورتی موافقتنامه امنیتی بین کابل و واشنگتن را تایید کردند و از رئیس جمهور کرزی خواستند که هرچی زود تر این سند امنیتی را امضاء نماید، تماس ها بین اقای کرزی وطالبان برقرار شده و رئیس جمهور کرزی دست به این گفتگوهای پشت پرده زده است بدون انکه ایالات متحده امریکا ودیگر کشور های کمک کننده با افغانستان از ان اگاه شده باشند"[3]. پول هایی که جامعه جهانی و ملت های دنیا، برای کمک به مردم افغانستان اختصاص داده و به آدرس ملت افغانستان فرستاده بود؛ جناب کرزی برای جلب حمایت هم آغوشان خویش و تقویت شورشیان، ادامه این کمک ها را از جیب مردم، از جیب پولیس و اردوی ملی و خانواده های افغانی بخشش کرد و از امضای موافقتنامه سر باز زد. دلیل دیگر که چرا حکومت در انتخابات دخالت می کند، فشار های سیاسی هم پیمانان بالای رئیس جمهور کرزی می باشد، پیش شرط های کرزی در مقابل امضای توافقنامه با امریکا و آزادی زندانیان طالب و انداختن مسئولیت های تروریستی به گردن یکی از گروه های داخلی، نمونه های بارز این ادعاست. کرزی صد ها تن از طالبان را به مدت یکسال از زندان رها کرد که این مسئله نیز نشاندهنده  فشارها بالای کرزی می باشد. عدم شایسته سالاری در اراکین دولتی نیز باعث دست اندازی های حکومت در انتخابات خواهد گردید. چون اکثر والیان، ولسوالان و مدیران ارشد دولتی توسط آقای کرزی نصب شده و پستهای مهم دولتی را تصاحب کرده اند که اینها به نحوی خویش را مدیون بذل و بخشش رئیس جمهور احساس می کنند و پیشتر ازآنکه زیر مسولیت های میهنی و آینده نگری خویش بروند، تحت تاثیر منافع شخصی خود خواهند رفت. حکومت کنونی در افغانستان گرچند تحت نام حکومت مردمی ایجاد گردید اما عملکردها و چند سال سابقه وی نشان می دهد که در روند انتخابات به عنوان سایه های استبداد گسترده خواهد بود. اگر از سایه های مداخله کننده در انتخابات جلوگیری نشود، ملت افغانستان با اوضاع بدتر نا امنی و فقر و مهاجرت ها، دست به گریبان خواهدماند. موضع گیریهای رئیس جمهور و تنیدگی اوضاع سیاسی در فضای کشور مردم را بیشتر نگران زمینه سازی سیاست طالبانی در آینده کرده است. خلاصه اینکه مداخله حکومت در کنار مداخلات خارجی ها و فشارهای هم آغوشان کرزی، بزرگترین چالش در روند و برگزاری انتخابات شمرده می شود.
را های جلوگیری دست اندازی حکومت در انتخابات ریاست جمهوری.
گسترش دفاتر شکایاتی کمیسیون مستقل انتخابات در تمام ولایات که با جدیت تمام از دست کاری ها و کمپاینهای غیر قانونی کارمندان دولتی در مناطق دور دست، مکاتب، شفاخانه ها، اداره های دولتی و ارگانها جلو گیری کند و متخلفین را مورد پیگرد عدلی و قضایی قرار داده و تخلفات آنان را توسط رسانه ها به مردم افشانمایند.
دوم، مهار نمودن امکانات دولتی و کنترل هزینه ها، یکی از راهکارهای اساسی در جهت حل این چالش می باشد. باید در زمان که انتخابات به مرحله حساس می رسد بخش های امنیتی را تقویه کند و امکانات دیکر بخش های دولتی را نظارت جدی نماید.
سوم، شرکت پرشور و آگانه همه مردم افغانستان در روز رای دهی به پای صندوق های رای دهی می باشد. مردم باید در زمینه بر گزار شدن انتخابات شفاف و عادلانه تلاش نمایند و از هرگونه تخلفات و تقلبها به رسانه ها ونمایندگان کمیسیون مستقل انتخابات اطلاع دهند.
2 موانع بی اعتمادی
بی اعتمادی از دلایل اصلی بی ثباتی به شمار می رود، متاسفانه اکثر مردم افغانستان نسبت به زمامداران کشور بی اعتماد هستند و می گویند که دفعه های قبل که رای دادیم و نتیجه رای ما باعث به قدرت رسیدن یک حکومت تبعیض گرا و فاسد شد و هیچ کاری برای مردم نکرد؛ دیگر در انتخابات شرکت نمی کنم. متاسفانه نا هنجاری ها و مشکلات فساد اداری و قاچاق انسان و مواد مخدر همه این نا بسامانی ها توسط اشخاص صورت گرفت که خودرا مدافع حقوق ملت و حامی حقوق بشر و تطبیق کننده قانون مطرح کرده بود که این موضوع مایه اصلی نگرانی مردم و بی اعتمادی نسبت به آنان را تشکیل می دهد. مسئولین نهاد های فرهنگی، رسانه ها، کمیسیون مستقل انتخابات، ملا امامان مساجد، انجمن های فرهنگی و حکومت وظیفه دارند که باید در فرصت باقی مانده تا برگزاری انتخابات، اعتماد از دست رفته حکومت داری را در اذهان مردم بر گرداند و این ناپختگی بزرگ سیاسی را دوباره ترمیم کند تا مردم علاقه مندانه و امید وارانه در انتخابات شرکت نمایند.
3 - موانع حساسیت های قومی و حزبی
ماده های ۲۲ و ۳۳ قانون اساسی تبعیض میان اتباع افغانستان را ممنوع قرار داده و حق انتخاب کردن و انتخاب شدن را برای تمامی اتباع افغانستان تضمین کرده است .از آنجای که در اکثر روند های سیاسی و تعاملات مهم کشور، بازی گران اصلی میدان، سران قومی، حزبی،  مذهبی و جهادی هستند و این امر باعث خواهد شد که مردم بیشتر به ارزشهای مردم سالاری و ملی توجه نکرده و به مسائل حزبی و قومی تکیه کنند که این موضوع، تحقق دموکراسی و شایسته سالاری را با مشکلات جدی مواجه می سازند. یکی از چالشهای بزرگ و خطر آفرین در روند دموکراسی حساسیت های قومی و حزبی می باشد که نتیجه آن تلاش برای رسوایی جانب مقابل در نزد مردم، تلاش ها برای تخریب تیم های رقیب، نسبت دادن حوادث تلخ  گذشته به رقیبان انتخاباتی و... می باشد. بیم آن می رود که اوج قوم گرایی ها و تعدد احزاب و اتحادیه های مردمی، پذیرش نتایج انتخابات را با تهدید مواجه ساخته و اعتراضات جاده ای و خیابانی را به وجود آورد.
عوامل رشد دهنده حساسیت ها در چیست؟
عوامل افزایش دهنده این حساسیت ها یکی هم مسئله ضعف هویت سازی ملی در کشور است که تا هنوز یک هویت ملی و همه گانی در کشور به وجود نیامده است و از سوی دیگر آمار گیری ها و نفوس شماری ها نیز به صورت دقیق انجام نشده است. عامل دوم، اقدامات تحریک آمیز سیاسیون در قالب شعار ها و اهداف سیاسی شان و رئیس جمهوری کشور با عملکردهای فریبنده خویش، هویت ملی افغانستان را کمرنگ نموده و اعتماد ملت را بالای یک نظام ملی گرا نابود کرده است که این حساسیت ها، انتخابات را شکننده تر می سازد. مسئولین و بزرگان قومی باید این حساسیت را از بین می بردند و عدالت اجتماعی را در کشور تامین می کردند. عامل چهارم،  صف بندیهای انتخاباتی است که بیشتر چهره قومی بودن در تشکیلات نظام بکار رفته که نمایانگر یک نوع رفتار جانب دارانه می باشد. هرگونه گرایشات قومی، زبانی و منطقه ای، به شدت ذهن افسرده مردم را رنج می دهد و مردم را از برنامه های ملی دلسرد نگهمیدارد. عامل پنجم که مسایل قومی را شعله ور تر ساخته؛ تیم ها، اتحادیه ها و احزاب انتفاعی اعم از رسانه گران، نهاد های مدنی، شوراهای قومی، انجمن های فرهنگی و نشریات مقطعی است که در زمان انتخابات برای منفعت طلبی های شخصی خویش عرض وجود کرده و فقط تنور شعار ها را گرم می سازد. چون اینها فقط اجتماعات مردمی را به منظور تایید و رد یک کاندیدا ایجاد می کند و کاندیداها را از طریق رسانه ها برای مردم بزرگ و صاحب نفوذ جلوه می دهد و بعد از انتخابات اکثر این تشکیلات می گسلند و به سوراخ های خود می خزند. نامزدان نیز نمی توانند روی این تیم های تازه سبز شده حساب کنند و نسبت به حمایت های آنان اعتماد داشته باشند.
راهکارهای اساسی برای حل این مشکل چیست؟
تامین عدالت اجتماعی در کشور، یکی از را های اساسی برای حل این مشکل است که با تطبیق کردن مساویانه قانون بالای همه و انکشاف متوازن در ولایات، می توان انگیزه ها را ملی و همه گانی نمود. دوم، استخدام شدن جوانان در ادارت دولتی بدون در نظر داشت مسایل مذهبی، قومی و منطقه ای با در نظرداشت لیاقت و شایستگی و تعهد می باشد که می توان زمینه اعتماد سازی را فراهم سازد. راه سوم، به وجود آوردن اصلاحات در رسانه های دیداری و اصلاحات در بازار های تجارتی و برنامه های نفاق افگن هست که تعدادی از تلویزیون ها به آن دامن می زند. تعداد کثیری از مردم افغانستان نسبت به رشد آزادی های بی معنی بد بین هستند و به خاطر ضعف اداره حکومت افزایش بد اخلاقی ها و بی حجابی ها و عدم کنترل حکومت بر مسایل اجتماعی و فرهنگی، مردم از حکومت طالبانی اعلام حمایت و پشتیبانی می کنند و نسبت به یک حکومت دموکراتیک حساسیت نشان می دهند که این خود یک چالش بزرگ در مورد شرکت مردم در انتخابات است. باید دولت و مسئولین در این مورد اصلاحات را به وجودبیاورد و وضع آشفته کنونی را سرو سامان ببخشد. راه دیگر این است که برنامه های تشکیلات اجتماعات مردم هدفمند، بنیادی و باید سنجیده شده باشند که بی خود و به خاطر منافع شخصی و شهرت یابی، برای مسئولین و رهبران مزاحمت ایجاد نکند و بازارهای رسانه ای را گرم نسازد.
4 موانع شعارهای عوام فریبانه.
رجوع به آرای عمومی و انعکاس مطالبات مردم در پلان های دولت ها و کاندیداها در قالب فرایند دموکراسی، در بسیاری از کشورها به شیوه متعارف تبدیل شده است. شعار های سالم و مطابق با توانایی های علمی و مالی، می توانند بر آگاهی ملت کمک نموده و راهکارهای آینده و برنامه های نامزدان را روشن سازد. اما متاسفانه شعار های آرمانی و دور از واقعیت بر عملکردها و تحقق وعده های کاندیداها سنگینی کرده و انتخابات را در نزد مردم بی اعتبار می سازند. فلسفه بافی های کاندیداتوران، شعار هارا از واقعیت و عمل دور و نامانوس ساخته و مردم افسوس می خورند که در دوره های قبلی چرا رای شان حیف شده است.  چون در تجربه های قبلی ثابت شد که اکثریت شعار ها و برنامه های مسئولین، تحقق پذیر نگردیده و همه عوام فریبانه بوده و هیچ یکی از تیم ها، کوچک ترین ضمانت اجرایی به وعده های خویش نداشته اند بلکه بد تر ازان تمام فجایع افغانستان توسط همین شعار دهنده ها صورت گرفته است. کاندیداها به جای اینکه شعور و درک مردم را هدف قرار دهند بیشتر به سراغ احساسات خزبی، قومی و منطقه ای و نژادی رفته و از این طریق آرای سرگردان مردم را صید می کنند. اکثریت شعار ها با امکانات مالی و توانایی های علمی کاندیدا تطابق ندارند ویا با قانون اساسی در تضاد واقع می شود که کاندیداها از توجیه کردن آن پیش مردم عاجز می مانند. طبق گواه تاریخ، مشکلات پیش آمده در گذشته نیز توسط کسانی بودند که زیر بار شعار ها کمر شان خم شده بود و از طریق شعار ها به رای مردم دست یافته بود. سر در گمی مردم در قبال برنامه های نامزدان که نمی دانند که برای حل بحرانهای اساسی کشور در سال آینده چه برنامه ها دارند و آیا به وعده های داده شده خویش وفا می کنند یا خیر؟.از جمله سرنوشت مذاکره با طالبان، امضای موافقت نامه امنیتی و مسئله خط دیورند چه خواهد شد؟ تعریف دقیق از طالبان و مبارزه جدی با تروریستان که دغدغه مشترک مردم افغانستان را تشکیل می دهد ولی متاسفانه از برنامه های کاندیدان ریسات جمهوری دورمانده و به گونه عجز گونه از طالبان نام می برند. متاسفانه نه تنها در برابر طالبان تصمیم جدی گرفته نشده است بلکه از طرز گفتار ها فهمیده می شود که می خواهد به نحوی پای طالبان را از ویرانی ها و نا امنی های افغانستان بیرون بکشد . رفتن بدنبال این موضوعات، باز هم مخالفان و موافقانی دارد که نگرانی مردم را بیشتر نموده است که یک نوع سردرگمی در شناخت برنامه های کاندیداتوران و عدم قاطعیت و جدیت در انتخابات می باشد. توجه جدی نامزدان به چنین مسایل خیلی حیاتی و مهم به نظر می رسد و باید برنامه های خویش را فراتر از شهرها در تمام ولایات و قریه ها نیز به مردم ابلاغ کنند.
عواملی وجود دارد که دست دردست هم گذاشته و مردم را نسبت به ارائه برنامه ها و شعار های انتخاباتی بی باور ساخته است که از جمله: قرار گرفتن رهبران و سیاسیون در معرض تضاد خواسته های مردم که هرکس برای کسب امتیازات مادی و سیاسی رهبران و نامزدان را به سود خویش مصادره می کنند که در این صورت کاندیداها نمی توانند طبق شعار های قبل از انتخابات خویش، به همه خواسته ها توجه نمایند و در برابر انجام آنها عاجز می ماند. کاندیداتوران، برنامه های خویش را طوری وا نمود می کنند که گویا از افغانستان یک مدینه فاضله درست کرده و همه مشکلات در دست و پنجه مشکل گشایی ایشان حل می شود و یکشبه مردم از تمام مشکلات رهایی پیدا می کنند و در دور ترین نقاط افغانستان مشکلات اقتصادی و بیکاری و فقر و مشکلات تعلیمی را حل می سازد. به باور مردم این شعارها جز شعار های آرمانی چیزی دیگری نیست و مردم با این گونه شعار ها حساس بوده و نسبت به آینده افغانستان و کار کردها بی باور می شود. دلیل دوم بی باوری های مردم نسبت به شعار ها؛ عملی نشدن وعده های گذشته سیاسیون و بی اهمیت بودن نقش آنها در بدنه قدرت است. چون در گذشته ثابت گردید که نمایند گان مردم هیچ قدرت برای تمثیل اراده مردم ندارند و حتی رئیس جمهور نیز خواسته های مردم را در نظر نمی گیرند و طبق امیال شخص خود و دوستان خود عمل می کنند. دلیل دیگر هم بر می گردد به قضایای گذشته که چندین دهه، سیاسیون با نا پختگی فراوان سیاست، به خاطر تصاحب قدرت در افغانستان جنگ کردند و خاک و عزت وطن را میدان رقابت های کشورهای همسایه و غرب ساختند. اما تا هنوز نتوانسته اند که برای حل مشکلات ابتدایی کشور یک راهکار و راه حل را ارائه نمایند.
راهکارها
کاندیداتوران باید خودرا به ارائه پلانهای کاری مدون و شفاف ملزم ساخته، از شعار های بی عمل دوری ورزند و به مسایل حساس کشوری از جمله حقوق بشر، اقتصاد، ورزش، امنیت و تحصیل بیشتر پرداخته و به صوت قاطع و همراه با راهکارها، برنامه های خویش را ارائه کنند. مردم هم نباید بر اساس عوامل عاطفی، حزبی، سیاسی، مذهبی، قومی و منطقه ای در انتخابات شرکت کنند بلکه بر اساس پلانها و طرحها و پشنهادات معقول و قابل اجرای کاندیداتور، برنامه محور گام بر دارند و امیدواری را در مردم زنده نمایند.
5 موانع سرگردانی مردم در قبال برنامه های کاندیداها
 در چندین سال گذشته، ملت افغانستان یک حکومت را تحت نام حکومت مردم سالار تجربه کرد که به نوع خویش بد ترین و فاسد ترین حکومتی بود که اذهان عامه را نسبت به دموکراسی بی اعتماد ساخته است. گسترش فساد اداری، دزدی و رشوه، فحشا، رشد انواع و اقسام زمینه های ترور و وحشت، از بین رفتن چهره های سیاسی و نخبه گان علمی توسط دسیسه ها و ترورهای زنجیره ای، شدت گرفتن بحرانهای امنیتی در شاه را ها و مسیر های مواصلاتی مردم، عدم انکشاف و توسعه متوازن و سیاست های گنگ و پیچیده در قبال دشمنان و دوستان افغانستان؛ از معضلات و چالشهای بزرگ حکومت داری در افغانستان است که همه بر سر جای خویش باقی مانده است. و حکومت در قبال همه اینها پاسخ قاطع و درست را ارائه نکرده است. گنگ ماندن مسایل مهم و سرپیچی مسئولین از ارائه جواب های قانع کننده ،  بر گزاری انتخابات را زیر سوال می برند و از اشتراک پر شور مردم می کاهند. رفتار های سوال بر انگیز حکومت در قبال دشمنان قسم خورده مردم افغانستان که جناب رئیس جمهور، به عنوان وکیل مدافع تروریستان از آنها دفاع می کنند {قتل ها و ترور ها را طالبان به عهده می گیرند اما رئیس جمهور، همه را به گردن گروه های داخلی می اندازد و می گوید که این کار ها مربوز صفحات شمال افغانستان می شود} خود بی ثباتی و بی اعتمادی را به وجود می آورد.
را های حل این موانع و مشکلات در چیست؟
نامزدان باید پیگیری قضایای گذشته را در برنامه های کاری خویش جا گزین سازد و به ملت افغانستان در مورد دفاع از حقوق مردم و ارزشها  تعهد جدی بسپارد. تا زمانی که مسایل گنگ و پیچیده کشور از سوی کاندیداهای مورد نظر گرفته نشود و برای حل معضلات راه حلهایی را نداشته باشند، برگزار شدن انتخابات سالم و دور از تقلب مشکل خواهد بود و در چنین انتخابات اکثریت مردم هم شرکت نخواهندکرد. مردمی که با تمام دغدغه های هویتی و تبعیض ها و قوم سالاری های داخلی آرامش روحی و روانی ندارند؛ نمی توانند روی یک پروسه ملی و دموکراسی به خوبی فکر کنند. از طرف دیگر مردم نسبت به مبارزه با تروریزم و دشمنان مردم افغانستان بی اعتماد هستند و انتخابات را جز یک پرده نمایشی چیزی دیگر نمی دانند. راه دوم بیرون رفت از این معضل؛ دسته بندی و اولویت بندی مشکلات مناطق محروم و کلیدی افغانستان است که کاندیداتوران محترم باید طبق موقعیت ها و شرایط محیطی مناطق کشور مشکلات و نا رسایی هارا شناسایی و دسته بندی نموده و برنامه های خویش را برای حل مشکلات مردم ارائه نمایند.
6 -  موانع نا امنی
یگانه چالش جدی که روان جمعی را تحت تاثیر قرار داده، وضعیت نا بسامان امنیتی و بازی های پیدا و نهان حکومت و همزمان بر گزار شدن انتخابات با ختم ماموریت نیروهای آمریکایی و ناتو در افغانستان می باشد. در نتیجه مذاکرات و تماس های پنهانی رئیس جمهور کرزی با طالبان، از آغاز سال 2014 تا کنون به قربانی 150 تن افراد ملکی و شانزده مورد حمله انتحاری در پایتخت کابل منجر شده است.[4] آقای کرزی، صلح و گفت و گو باطالبان را نسبت به خواسته های اکثریت مردم افغانستان که امضای موافقتنامه امنیتی بود، ترجیح داد. شاید یکی از دلیل های هم آغوشی کرزی در آستانه انتخابات با طالبان؛ ترس ایشان از گرفتار شدن به سرنوشت داکتر نجیب می باشد! آیا این همه لجبازی با جامعه جهانی از آدرس مردم افغانستان و با چالش برابر کردن امنیت انتخابات، می تواند درد آقای کرزی را مداوا کند؟. نباید روند دموکراسی و حکومت مردمی در افغانستان قربانی هم آغوشی کرزی با طالبان شود. وی با اقدامات خویش تهدیدات بزرگ نا امنی را در آستانه انتخابات آفریده است و می خواهد که حضور طالبان را در بدنه حکومت آینده مشروع سازند.  نبود امنیت جرئت شرکت کننده گان را در روز رای دهی کم می سازد و از گسترده شدن شعارها و ارائه برنامه ها در تمام نقاط کشور جلوگیری می کند و زمینه تقلبهای گسترده را فراهم می سازد. در صورت که زمینه تقلب فراهم گردد زمینه دستبرد به نتایج انتخابات فراهم می شود و در نتیجه بی ثباتی سیاسی، نا امنی در تمام کشور به وجود می آید.  یکی از شرطهای اساسی بر گزاری انتخابات، برقراری امنیت سر تاسری در کشور  می باشد. اما متاسفانه با در نظر داشت اوضاع کنونی امنیتی در کشور و اظهارات ضد نقیض در باره تامین امنیت، افزایش حملات تروریستی و تهدیدهای طالبان در کنار فشار های افراد مسلح غیر مسئول بالای رای دهندگان ، همه شمول بودن انتخابات را با مانع جدی مواجه می سازد. به گفته سخنگوی وزارت داخله، "مراکز رای دهی را به سه بخش مراکز دارای تهدید بلند امنیتی، تهدید متوسط و پایین امنیتی تقسیم نمود و وی در مورد تهدیدات بلند امنیتی ابراز نگرانی کرد"[5]. از جانب دیگرآزادی زندانیان طالباز زندان است که به گفته مسئولین امنیتی " ما جان خودرا در خطر انداخته شورشیان را دستگیر می کنیم اما حکومت با انعام و بخشش آنها را آزاد می کنند."[6]توفیق تامین امنیت به اراده قوی حکومت افغانستان گره خورده است که متاسفانه حکومت در این مورد سیاست های پیچیده را در قبال دشمنان صلح و امنیت در فضای سیاسی افغانستان ترسیم کرده است. مردم از روز انتخابات و هر گونه تجمعات سیاسی به عنوان محل خطر می پندارد و از حضور درآن سر باز می زنند. همچنانکه در انتخابات گذشته، طالبان اعضای بدن چند تن از رای دهندگان را بریدند و با انجام حملات مسلحانه و جاسازی ماین های کنار جاده، چندین تن از سربازان امنیتی و رای دهندگان را کشتند , و هر از گاهی رای دهنده را به مجازات سخت اخطار می دهد. طالبان همواره تلاش کرده اند تا با ایجاد وحشت و ترس مانع شرکت مردم در انتخابات شود .معضل کوچی گری نیز در کشور یکی از منابع نا امنی می باشد که همه ساله با تلفات جانی و مالی فراوان همراه می باشد. مسئله کوچی ها و هزاره های ده نشین یک مسئله ریشه دار تاریخی است که از دوران استبداد عبدالرحمن روی کار آمده است. کوچی گری در هزاره جات به معنی کوچی گری در دیگر نقاط کشور نیست بلکه تعرض یک گروه تا دندان مسلح بالای ده نشینان بی دفاع می باشد. سالهای که نیروهای دفاعی چندین کشور در افغانستان به منظور تامین امنیت جان شهروندان حضور داشت ولی باز هم دست های خونخوار ازآستین جهید و صدها انسان مظلوم و بیگناه ملکی را به خاک و خون کشانید و خانه های مردم را به آتش کشید و این جنایت بدون باز پرس به فراموشی سپرده شد. ترس مردم از این ناحیه است که طالبان و دشمنان صلح افغانستان به نام کوچیها بالای زمین و خانه های شان همه ساله حمله ور می شوند و مشکلات متعددی را به بار می اورند. در صورت بی توجهی حکومت و مسئولین امنیتی به این مسایل، انتخابات را شکننده می سازد. مورد دیگر حرکت های تلافی جویانه سیاست مداران و بعضی گروه های جهادی می باشد. که در پیام ها و عکس العملهای خویش بدنبال انتقام جویی از رقیبان خویش می باشد و اثبات کرده است که اگر به قدرت دست یابد اولین اقدام شان خلق نمودن دست های انتقام جویی خواهد بود. باید قوت های بین المللی و مسئولین و رسانه ها پرده از چهره خیانت کاران بردارند و حکومت نیز برای تعیین جرم و جزای مجرمین و تبهکاران محاکم نمایشی بر گزار نکنند، بلکه تخریب کاران و قاتلین مردم را به جزای اعمال شان برسانند تا برای جوانان یک فضای امن فکری جهت تعیین سرنوشت فراهم گردد.
7 موانع مداخله گران خارجی در انتخابات  
متکی بودن افغانستان از لحاظ  سیاسی ، اقتصادی، فرهنگی و مهاجرت ها به کشورهای دیگر، امکان مداخله خارجی هارا در انتخابات بیشتر می سازد. پیچیدگی روابط سیاسیون با دولت های بیرونی، باعث نگرانی بیشتر مردم شده است که بار دیگر افغانستان به جنگهای نیابتی داخلی گرفتار نشود. در این زمینه باید برنامه ها و روابط مسئولین با کشورهای دوست و همسایه طبق قانون صورت گیرد و باید تمام سیاست ها برای مردم افغانستان روشن باشد. در این اواخر سکوت رهبران و بزرگان کشور در مقابل حرکتهای شک بر انگیز رئیس جمهور در مقابل جامعه جهانی از آدرس ملت افغانستان، سوال بر انگیز بوده و نشان دهنده یک سیاست شکننده در کشور می باشد. روند انتخابات های گذشته نیز  توأم با تقلب و تخطی های گسترده از سوی بازیگران داخلی و بازی های چند پهلو و غیر شفاف حلقه های مختلف خارجی به خصوص امریکایی ها بوده که تصویر ناکامی از انتخابات ها ترسیم کرد و پایان تاریک و پرسش برانگیز انتخابات ریاست جمهوری، بحران افغانستان را وارد مرحله ی جدید، پیچیده و خطیری ساخت. حالا نیز کشورهای همسایه افغانستان به خصوص پاکستان، تلاش می کند تا سیاست هایش را در حکومت آینده افغانستان تطبیق نماید و افغانستان نباید هیچگاهی به یک حکومت مشروع و مقتدر دست یابد.
چرا همسایگان و کشورهای خارجی در امور انتخاباتی افغانستان دخالت می کنند؟
دلیل های زیادی وجود دارد که افغانستان از ناحیه کشورهای دیگر همیشه خساره مند شده است اما چند دلیل عمده وجود دارد که زمینه دخالت خارجی ها را در امور سیاسی کشوری فراهم  می سازد. یکی هم شکننده بودن سیاست های داخلی افغانستان است. ناکام بودن سیا سیون در افغانستان که هر از گاهی درمعادلات سیاسی پهلو عوض کرده و به عنوان فاحشه سیاسی بی ثبات و متزلزل عمل کرده است. مردم از این نوع  سیاستها، نسبت به برنامه ها دل خوش ندارند و از این خاطر اظهار ترس و بی باوری می کنند و حضور قدرت های خارجی را برای تامین امنیت غنیمت می شمارند. متاسفانه به خاطر همین مشکلات، سیاست در این کشور به سرعت به سوی سنت گرایی به پیش رفته  و سیاسیون پیش مردم افغانستان بی اعتماد تر می گردد. دوم، متکی بودن افغانستان به کشورهای همسایه از لحاظ اقتصاد، مهاجرتها و مسایل فرهنگی که این خود زمینه مداخله خارجی ها و کشورهای همسایه را در کشورما فراهم می سازد تا آنها در امور انتخاباتی نیز مداخله نماید. و سوم هم سیاست های پیچیده تاریخی افغانستان با کشورهای هم مرز می باشد که یکی از دلایل عمده دست درازی آنها در انتخابات می باشد.
راهکارها
باید منافع مردم و فایده های کشوری در اولویت اهداف کاری سیاست مداران قرار گیردکه با سهم دادن به جوانان توانمند در این مسئله، گام های اساسی تر برداشته خواهد شد. کاندیداها باید نسبت به سیاست خارجی خویش به مردم افغانستان برنامه های شفاف و مدون ارائه نمایند. موضع گیری های خویش را در قبال تجاوز های بیرونی بالای فرهنگ، سیاست و اقتصاد افغانستان به روشنی بیان دارند.
8 -  موانع رسانه ای، قانونی و فرهنگی
در عصری که رسانه ها احاطه خود را بر سرتاسر عالم گسترانده اند، نقش شگفت انگیز آنها در تحولات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و ... انکار ناپذیر است. این وسایل اطلاعاتی، به مثابه ابزاری تلقی می شود که از توانایی های عظیمی در قالب سازی و جهت دهی تصورات و اندیشه انسان ها برخوردار هستند. چنان که ((ژودیت لازار)) معتقد است: رسانه ها در فرهنگ جامعه نقش غالب را بازی میکنند و این بازی را نه فقط با بازتاب دادن فرهنگ، بلکه با شرکت در فرهنگ سازی نیز به اجرا می گذارند. رسانه ها می تواند با نشر برنامه های آگاهی بخش و مفید اذهان عامه را روشنایی بخشیده تا مردم بتوانند از طریق آگاهی های واقع بینانه کاندیداها را بشناسند و از آنان  معلومات کافی دریافت نمایند. اعمال فشارهای حزبی، اقتصادی، قومی و مذهبی بالای رسانه ها، انتخابات را در مسیر قهقرای سیاسی سوق خواهد داد و اثرات نا مطلوبی از رسانه ها بجا گذاشته خواهد شد. نباید در انتخابات از رسانه ها به عنوان ابزار گروهی و حزبی و قومی سوء استفاده صورت گیرد. افراد مسلح و زورمندان محلی و حتی مسئولین حکومتی و بعضی از کاندیداها، خبر نگاران را مجبور به خود سانسوری اطلاعات کرده تا خبر نگاران نتوانند که بر رسی حقایق انتخاباتی بپردازند. متاسفانه محدودیت های رسانه ای، اعمال فشارها و وابستگی ها، فعالیت های رسانه هارا به عنوان یک چالش جدی بر روند تبلیغات های انتخاباتی قرار داده است.
محدودیت های رسانه چگونه به عنوان یک چالش انتخاباتی محسوب می شود؟
اولین مسئله، عدم رقابت های یکسان کاندیداتوران از طریق رسانه ها می باشد. کاندیداتوران که به نوعی با رسانه ها همبستگی دارند ویاپول می دهند می توانند به خوبی در سایه رسانه ها پناه ببرند ولی نامزدان که با رسانه ها وابستگی ندارند و از جانب دیگر توان مالی ندارند نمی توانند در قسمت نشر کمپاین های خویش از طریق رسانه ها گسترده تبلیغ کنند.
دوم؛ محدودیت خبر نگاران یک چالش بزرگ در برگزاری انتخابات شفاف در کشور می باشد. گرچند بارها رئیس جمهور خواسته است که باید رسانه ها و خبر نگاران در نشر واقعیت ها به وحدت ملی و همدلی در کشور کمک نماید، اما از سوی دیگر رد قانون دسترسی به اطلاعات برای خبر نگاران بر خلاف شعار های رئیس جمهور می باشد. آگاهان و مسئولین رسانه ها می گویند که به احتمال زیاد فشار ها و محدودیت های رسانه ها در زمان انتخابات بیشتر می گردد. بلکه مسئولین باید تلاش نمایند، تا رسانه ها و خبرنگاران باز تاب دهنده واقعیت ها و نیاز های عینی جامعه باشند. فقدان برنامه های تبلیغی رسانه ها در کشور باعث می شود که مردم ناآگاهانه رای بدهند و بیشتر دنبال شایعات و توطئه ها باشند. پس، نا دیده گرفتن حق دسترسی به اطلاعات توسط رئیس جمهور کشور؛ نوعی از محدود کردن فعالیت های خبر نگاران و رسانه ها می باشد که خود یک نوع تهدید جدی در برگزاری انتخابات می باشد. از جانب دیگر زمامداران و سیاسیون بر رسانه ها به صورت انحصاری تملک دارند و اطلاعات را طبق میل خودشان و  به صورت گزینشی در اختیار شهروندان قرار می دهند.
راهکارچیست؟ اول باید از اعمال فشارهای زورمندان بالای رسانه ها و خبر نگاران جلوگیری صورت گیرد و از آزادی خبر نگاران حمایت صورت گیرد. دوم نشرات رسانه های حزبی و شخصی باید طبق میکانیزم مشخص در زمان انتخابات عیار شود و از هر گونه زیاده روی ها در نشر تبلیغات آنها جلو گیری صورت گیرد و طبق قانون مطبوعات با آنها بر خورد شود. موانع دیگر تطبیق نشدن قانون و موجودیت عنعنات و سنتها است که به عنوان چالش و مانع بزرگ انتخابات به شمار می آید. متاسفانه در جامعه افغانستان قانون بعد از سنتها و باور ها مورد تطبیق قرار می گیرد که موجودیت پیرسالاری و سنت گرایی ها، دلایل قانون گریزی هارا فراهم کرده است. دیده می شود که در چند دوره انتخابات گذشته قانون نتوانسته است که بر سنت ها و باور ها چیره شود که این مسئله افغانستان را به بحرانهای جدید تری می کشاند. زیرپاشدن اصول انتخاباتی در اولین گامهای شروع مبارزات انتخاباتی یازده کاندیداهای ریسا جمهوری خود یک زنگ خطر بزرگ محسوب می شود. شکسته شدن دیوار های قانون در آستانه انتخابات، از سوی کسانی که مدعی تطبیق قانون و به وجود آوردنده یک حکومت قانونی در افغانستان می باشد، این مسئله برای مردم مایوس کننده است و مردم را نسبت به انتخابات و تغییر بی باور می سازد. به طور مثال استفاده از موترهای دولتی، مصارف هنگفت بالاتر از قانون وضع شده توسط کمیسیون مستقل انتخابات، استفاده سیاسی از بعضی مکاتب دولتی، قانون را لجام گسیخته تر می سازد. کمیسیون مستقل انتخابات باید روی تقویه شدن قانون تلاش نماید. فرهنگ سیاسی که بالای جامعه در سالهای متمادی حاکم بوده فرهنگی موروثی و قبیله ای است که داشتن چنین فرهنگ قانون موروثی و قبیله را اقتضا می کند. در چنین فرهنگ ملوک الطوائیفی بیشتر از مردم سالاری مطرح می باشد و روند های دموکراتیک شکننده می شود. بنا بر این موجودیت چنین انگیزه ها و فرهنگهای موروثی مردم را نسبت به دموکراسی بی انگیزه می سازد. در رفع این موانع و چالشها حکومت نسبت به دیگران دست بالاتری دارد و در فرصت های موجود باید تلاش نماید که این موانع بر طرف گردد.
9 - موانع تحولات گذشته در افغانستان
رفتارهای شکننده در اوضاع داخلی کشور، ویرانگریها و جنگهای داخلی، افغانستان را ملامت تاریخ کرده است. مثلا بعد از بیرون شدن شوروی از افغانستان؛ سیاست مداران در کشور صاحب قدرت شدند و با تمام نا پختگی سیاسی کشور را به بحران های اقتصادی و سیاسی مواجه ساخت و احزاب متعدد که همه نیابتی می جنگیدند، جنگ های داخلی و گروهی را درافغانستان به وجود آوردند و هرکدام می خواست تاج افتخار رهبری افغانستان را بر سر بگذارند. در مجموع وقتی که مردم به گذشته افغانستان می بیند، نسبت به آینده بی باور می شوند و پروسه انتخابات در نزد مردم کم اهمیت جلوه می کند. مردم می ترسند که بار دیگر کشور به یک ویرانه و کشتار گاه انسانها تبدیل شوند و از پشت چهره های امروزی چهره های خشن و خونخوار دیگر ظهور کنند. چرا جریانات تاریخی مردم را نسبت به تعیین سرنوشت شان بی باور ساخته اند؟ اولین دلیل، بی اعتمادی، رسوایی حکومت فعلی است که به عنوان یک حکومت مردمی و از دل صدها شعار عدالت و مردم سالاری روی کار آمد اما بعدا تخریب کاران و قاچاقچیان انسان و مواد مخدر، ترور و دهشت و غاصبان زمین همه از آستین همین حکومت سر در آوردند و افراد بلند رتبه حکومتی به اقسام و انواع تخلفات و اختلاس ها متهم گردید که خود یک نوع بی باوری را نسبت به یک حکومت به وجود می آورد. دلیل دوم، افراد و اشخاص که در سیمای قوم ، قبیله و منطقه گرایی در جستجوی اشرافیت و عزت طلبی می باشد، همه در بدنه حکومت افغانستان جاگزین شده و بدون بر رسی جرایم و دوسیه های آنها، به قدرت های بزرگ دست یافتند که این مسئله باعث فاصله دولت و ملت گردیده است. دلیل سوم، بی اعتمادی بین حکومت و مردم و رقابت های منفی میان گروه و احزاب صاحب نفوذ در کشور می باشد که برای تصاحب قدرت، جنگهای خونین را به وجود آورد و همه احزاب به صورت نیابتی و دستوری  جنگیدند که در قرن هفده و هجده، بخاطر تصاحب قدرت، جنگهای شدیدی صورت گرفت. کشمکش و نزاع های نخبگان افغانستان  از یکسو باعث جنگ ها و رقابت های منطقه ای گردید و ازطرف دیگر زمینه را برای تجاوز فرهنگی و اقتصادی قدرت های جهانی در افغانستان مهیا کرد. حالا چالش اصلی در مورد انتخابات در اینجا هست که در مورد آینده افغانستان  بر رسی و آسیب شناسی دقیق انجام نشده است و همچنان نسخه های مورد قبول و تاید مردم افغانستان نیز ارائه نگردیده است، تا مردم بتواند علاقه مندانه و امیدوارانه در انتخابات سهم بگیرند و در ابعاد مختلف با دولت همکاری نمایند. دلیل دیگر بی اعتمادی نسبت به حکومت؛ تهدید های سیاسی می باشد. متاسفانه میدان رقابت های سیاسی در افغانستان متضاد واژه دموکراسی و حکومت مردمی است؛ به جای اینکه به رقابت های سالم سیاسی بیندیشند، به خصومت های شخصی و اتهام بستن به همدیگر فکر می کنند. ویا تلاش می کنند که رقیبان اصلی خویش را توسط ترورهای شخصیتی و جانی نابود سازد. به کار بردن خشونت سیاسی متأسفانه ضربه ی جدی و بزرگ بر پیکر دموکراسی است، زیرا در میدان خشونت و خصومت هایِ سیاسی، جای برای اعمال نظر مردم به عنوان صاحبان اصلی قدرت سیاسی نخواهد ماند. کمیسیون مستقل انتخابات باید اصولنامه رفتاری و رقابت های انتخاباتی را که تدوین کرده است باید در پی اجرایی شدن آن جدیت به خرج دهد. نامزدان نباید اخلاق، قانون، حقوق و آزادی‌های دیگران و آسایش شهروندان را در رقابت‌های انتخاباتی و کمپاین های خود نا بگیرند. اگر یک تضمین قابل اعتماد موجود نباشد و تحمل و همدیگر پذیری تقویه نشود در انتخابات تیم های بازنده با راه اندازی اعتراضات جاده ای و خیابانی اوضاع کشور را بحرانی خواهد نمود و کشور، به یک عقب گرد تاریخی خطرناک دچار خواهد شد. هم اکنون که زمان کمپاینها فرا رسیده همه مردم مصروف تشکیل احزاب و اتحادیه ها و شورا ها هستند که فقط می خواهند از کاندیداها ریاست جمهوری و شوراهای ولایتی امتیاز پولی و اعتبار سیاسی کسب کنند. همه این اتحادیه ها و برنامه ها روحیه شکست پذیری را ندارند و بعد از اعلان نتیجه انتخابات دست به اعمال و رفتاری خواهند زد که بر خلاف معیار های ملی و قانونی خواهد بود و اوضاع را متشنج خواهد کرد. خلاصه اینکه عدم موجودیت فرهنگ همدیگر پذیری و تکیه بر محورهای قومی و حزبی انتخابات را برای تشکیل یک اجماع همه شمول ناکام خواهد گذاشت. باید در این زمینه یگ گفتمان ملی صورت می گرفت و سران احزاب و اقوام بزرگ به یک تفاهم نسبی می رسید. باید به مرور زمان بازیگران سیاسی، اندیشمندان و نخبگان از اقشار مختلف کشور وتمام اقوام ساکن در کشور شریک می شدند تا زمینه و فضای اعتماد سازی در بین نخبگان و مردم فراهم می شد. مردم افغانستان در تجمعات و برنامه های تبلیغات کاندیداتوران، خاص به خاطر خوردن و موتر سوار شدن نباشد بلکه باید برنامه ها و شعار هار ا درک کنند.
10 موانع استفاده های ابزاری از فرهنگیان و جوانان کشور
یکی از چالشهای برگزاری انتخابات شفاف و سالم، کم رنگ بودن نقش جوانان در معادلات و ساختار های نظام سیاسی می باشد. جوانان به عنوان نسل جدید، با گرایش و نگرش تازه که حیثیت شاهرگ حیاتی را برای کشور دارا می باشد و تقریبا زیاد تر از نصف جمعیت کشور را تشکیل می دهند، متاسفانه به خاطرگرایش ها و سنتی بودن جامعه و پیرسالاری ها، جوانان به فراموشی سپرده شده است و از حضور جوانان استفاده های ابزاری صورت می گیرد. حضور و رای آگاهانه جوانان می تواند نتیجه انتخابات را جهت بدهد و روی چگونگی تغییر بدنه قدرت نیز اثر گذار واقع شود.جوانان باسواد، باتحصیل و توانمند می تواند به عنوان اهرم موثر و نیروی قوی بر افکار سیاسی مردم حاکم شوند و راه را دراین بن بست باز کنند. با حضور جوانان آگاه و بیدار، میدان عمل سیاسیون تغییرمی کنند چون با پای ترکیده اما موزه نو(جدید) نمی توان برای حرکت سرعت بخشید و نظام جدید را راه برد. متاسفانه امروز دیده می شود که در نظام آموزشی، قضایی، رهبری و ... با نظام کهنه سر دچارهستیم و با همان پاهای ترکیده می خواهیم یک نظام جدید و مسایل نو را به پیش ببریم، جهان که با سرعت عجیبی در حال پیشرفت است، نظام کنونی حاکم بر کشور بر نیازهای جامعه جواب گو نمی باشند. اگر نسل جوان را از دیگران عقب نگهداریم و حضور آنان را در معادلات سیاسی نادیده بگیریم، فردا باید تاوان سنگینی را در قبال این بی توجهی پرداخت نماییم. اگر جوانان عزیز با علم و درایت و با فراموش کردن تاریخ سیاه گذشته پیشگامان جامعه شوند، هم فردای کشور ساخته می شود و هم تا اندازه خالیگاه های گذشته پر خواهد شد. در جامعه طبقاتی افغانستان همدیگر پذیری جوانان به آسانی صورت می گیرد چون ذهن جوانان از دغدغه های نا کارامد گروهی و گرایشات قومی و منطقه ای  خالی می باشد و نیروی جوان فراتر از مرزهای قومی و منطقه ای فکر می کند. دوم جوانان از توانایی های خوبتر و بیشتر در شناخت و تفکیک اشخاص خدمتگذار، بر خوردار می باشند .انعطاف پذیری جوانان یکی از خصلتهای جوانان هست که در تحولات تاریخی به صورت اساسی و بنیادین دارای نقش های فراوان بوده است پس، بیشترین نفوس افغانستان و رای دهندگان را جوانان تشکیل می دهند و در بخشهای آموزشی، امنیتی، تبلیغاتی، اقتصادی و فرهنگی پیش تر از همه متاثر می گردد. جوانان باید خود با آگاهی تمام بالای دموکراسی نو پای کشور به عنوان بزرگترین پایه و رکن تاثیر گذار واقع شوند. باید مردم را برای حضور اگاهانه در روز رای دهی تشویق نمایند و بر امیدواری های مردم بیافزایند چون جوانان قدرت معجزه آفرین بر اقناع و اندیشه مردم دارند و به عنوان یک قشر آگاه و مسئولیت پذیر، باید به سراغ اندیشه های مردم رفته و به آنها در شناخت یک شخص دلسوز و آگاه، کمک نمایند.
طبق همه این شواهد و دلیل ها، اگرسهم جوانان را نا دیده بگیریم و با کمک این نیروی قوی به سیر و سرعت نیافزاییم؛ افغانستان بار دیگرگرفتار جنگهای خطرناک داخلی خواهد گردید. تنها باگرم کردن تنور انتخابات توسط حضور آنان، نمی توانیم تغییرات بنیادین و اساسی را به وجود بیاوریم بلکه جوانان باید برای فامیل و مردم خویش در مورد انتخابات راهنمایی های لازم را انجام دهد. حالا وظایف اصلی و اساسی جوانان کشور، در قبال مسئله انتخابات چیست؟
جوانان باید دلسوزانه و آگاهانه مردم را به پای صندوق های رای دهی تشویق نماید و چهره آگاه و دلسوز تر را برای زعامت ملی کشور به مردم معرفی نمایند و پیام انتخابات و ارزشهای آنرا برای همه مردم کشور برسانند. جوانان باید توانایی های علمی، سیاسی و مدیریتی خویش را عملا به مرحله ظهور برسانند و بدون در نظرداشت کدام منفعت شخصی خویش و چشم داشت کمک های مالی از کاندیدا توران، خواستار تعهد جدی شان در قبال وعده ها و شعارهای شان شوند.
جوانان باید تلاش نمایند تا جایگاه اصلی و حیاتی خویش را در آرایش نظام آینده پیدا نمایند.
از جانب دیگر  باید خود جوانان برای اصلاحات نظام و قانون در کشور آماده شوند و با حکومت و نهاد های قانونی همکاری نماید. متاسفانه برداشت های موجود در اذهان مردم و نوع رهبری جامعه تا کنون از نوع سنتی و میراثی بوده که نتوانسته در چنین نظام، دموکراسی و قانون به خوبی جوابگو باشد و اوضاع افغانستان بهبود پیدا نماید. با حضور جوانان در صحنه امیدواری ها بیشتر می شوند که قانون به درستی و مساویانه تطبیق گردد و نظام مردم سالاری به وجود آید و انتخابات به صورت شفاف بر گزار گردد.
راهکارهای اساسی جهت حل مشکلات و موانع انتخابات 2014
اکنون بعد از ذکر موانع و چالشهای عمده که آسایش فکری هموطنان مارا در مورد برگزار شدن انتخابات از بین برده است، به راهکارهای اصلی و اساسی می پردازم که باید از سوی مردم و حکومت و کاندیداها جهت بر طرف شدن موانع در نظر گرفته شود. حمایت از چند اصل انتخاباتی؛ می تواند بسیاری از چالشها و موانع انتخابات 1393 را حل سازد.
1 حفظ احترام متقابل توسط کاندیداهای ریاست جمهوری، چه در زمان کمپاین و چه در جریان انتخابات.
2 به وجود امدن فضای اعتماد سازی  بین مردم و یازده تن از کاندیداها و تیم های شان. باید مسئولین تلاش نمایند که اعتماد سازی را در فرصت های موجود تا زمان برگزاری انتخابات در فضای سیاسی ترسیم نماید. از طریق منابع عمومی و رسانه های جمعی تا اندازه می توان برای حل دغدغه ها و نیاز های مشترک مردم راهکار ارائه نمود و اعتماد مردم را بدست آورد.
3 رعایت قانون اساسی و قانون انتخابات و در نظر گرفتن منافع ملی کشور از جانب مردم و مسئولین حکومتی.
4 همکاری رسانه ها در جهت افشا گری و نشر حقایق انتخاباتی و افشا کردن دست های پیدا و پنهان که قانون انتخاباتی و اساسی را زیر پا می نماید.
5 افشای منابع مالی کاندیداها ازسوی کمیسیون مستقل انتخابات و رسانه ها،  تا ازین طریق در قسمت چگونگی مصرف پولها کنترل صورت گیرد.
6 – جاگزین شدن جوانان تحصیل کرده در آرایش های نظام آینده و نقش دادن به آنها در برنامه های انتخاباتی، می توانند فضای انتخابات را امن تر ساخته و مردم را نسبت به انتخابات دلگرم بسازد.

نتیجه
1 انتخابات ریاست جمهوری، به عنوان بزرگترین فرصت تحقق یافتن دموکراسی و تجربه کردن یک حکومت مردم سالار، نیازمند آگاهی دهی عامه و توجه مسئولین حکومتی و بین المللی می باشد که باید عادلانه و شفاف و در یک موقع مناسب بر گزار شود.
2 چالشهای امنیتی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، سنتی بودن جامعه و مخالفت فرهنگ حاکم با دموکراسی و حساسیت های قومی و منطقه ای به شدت برگزاری و اعلام نتایج انتخابات را تهدید می کند. مسئولین محترم هرچه زود تر برای کمرنگ شدن موانع و چالشهای انتخابات پیش رو راهکارهای مهم را طرح و عملی نمایند.
3 از اعمال محدودیت ها علیه رسانه ها و خبر نگاران جلو گیری صورت گیرد تا پایه های اساسی دموکراسی در کشور خساره مند نشود و بتوانند در نشر واقعیت های جامعه دست باز داشته باشد. قانون مشخص در قبال پالیسی نشرات تمام رسانه های داخلی کشور وضع شود تا در انتخابات نقش موثر و مفیدی را ایفا نماید.
4 جایگاه جوانان در ترکیب نظام و اداره های انتخاباتی تعریف شود و از جوانان به عنوان یک ابزار جهت گرم نمودن تنور انتخاباتی استفاده سوء صورت نگیرد؛ تا جوانان بتوانند به عنوان موثر ترین بخش جامعه، انتخابات را تغییر اساسی دهد و در رشد آگاهی عامه نیز آگاهانه و آزادانه گام بردارد.
پیام نویسنده مقاله
دفتر مجمع مطالعات صلح افغانستان با همکاری انتشارات راه فردا، دلسوزانه و صادقانه در جهت روشن شدن مسایل مهم انتخابات گام برداشته و از ابتکار شان نهایت تشکر و قدردانی را دارم. مهیا شدن چنین زمینه های روشنگری و آگاهی دهی برای مردم، می تواند در رشد شعور سیاسی مردم به شدت تاثیر مثبت بگذارد. نویسندگان و دانشمندان نیز ازین زمینه ها در جهت ارائه معلومات و آگاهی دهی به مردم در روند انتخابات و چگونه شرکت ورزیدن در انتخابات تلاش نمایند و کلید های اساسی موفقیت را بدست مردم بسپارند.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته





[1] کابل پریس من – 1392/11/22 مقاله احمد بهار چوپان
[2]جمهوری سکوت – 1392/11/15 ساعت شش صبح
[3]شبکه رادیو و تلویزیون راه فردا / 1392/11/15
[4]روزنامه هشت صبح –شماره 1837 ص 5
[5]خبر گزاری بخدی
[6]همان