دموکراسی در یک تعریف ساده به معنی حکومتداری مردم ویا برگرداندن قدرت به مرم یک کشور می
باشد. نکته مقابل دموکراسی مستبدرای بودن حکومتها و کمرنگ بودن حضور مردم در
تشکیلات حکومتی میباشد. در مجموع دموکراسی به معنی خیزش مردم برای ایجاد حکومت
مردمی و رییس جمهورقابل قبول همه در یک جامعه می باشد که طبق شرایط خاص، خود مردم
با رای مستقیم خود رییس جمهور و نماینده خودرا در تشکیل نظام حکومتی انتخاب میکنند.
دموکراسی در کشورهای پیشرفته تبلور دهنده آرمانها و اراده سیاسی ملت میباشد.
دموکراسی بسترمناسب سیاسی را برای همه افراد جامعه با تناسب شایستگی و لیاقت آنان
هموار میسازد و زمینه بروز استعدادهای نخبه را فراهم می کند. حیات دموکراسی به
طور مستقیم با رضایت مردم، قانونمندی حکومتها، مقبولیت و مشروعیت رییس جمهور
وابسته می باشد. اگر یکی از اصول و ارکان دموکراسی قانونمندی یا مشروعیت حکومتها
نقض گردد، دموکراسی نقش و کارایی خودرا از دست میدهد.
متاسفانه افغانستان به عنوان یکی از ستارههای نقض کننده دموکراسی در جهان شناخته شده است.
چون حکومتها در این کشور با بحران مشروعیت، رضایت مردم، مقبولیت، اعتماد و
قانونمندی مواجه بوده و دموکراسی در افغانستان بر اساس سلیقهها و خواستههای شخصی و فردی تعبیه و هدایت گردیده است. به همین خاطر و موجودیت
دلایل و عوامل دیگر در افغانستان، دموکراسی در
این کشور به جهت دهی حرکتهای مدنی و حقوقی ناکام بوده و نتوانسته است که
زمینه بروز استعدادهای فرهنگی و سیاسی را در تشکیل حکومتداری فراهم سازد.
جریانسازی های کاذب و عوامفریب در کشور
دموکراسی را بی تاثیرساخته و انتخابات ریاست جمهوری را که یکی از مولفههای مهم
دموکراسی می باشد، به بحرانیترین و طولانی ترین انتخاباتهای دنیا تبدیل کرده است.
افزایش بی اعتمادیها، گستردگی تقلب در انتخابات، عدم رعایت بی طرفی مسؤلین حکومتی
و کمیسیونهای انتخاباتی، بالای سوء هاضمه ملت تاثیر منفی گذاشته و آثار و قضاوتهای
آن را کسی نتوانست که هضم نماید.
موجودیت فرهنگ سنتی و قبیلوی، فرهنگ های متضاد
با ارزشهای مردم سالاری در این کشور، چالشها و مشکلات جغرافیایی و امنیتی،
افغانستان را در آخرین جریان دموکراسی قرار داده است. به همین خاطر، دموکراسی در
این کشور جای خودرا برای جریانهای سنتی و قبیلوی در سیستم اداری و تشکیلات حکومتی
در این کشور، خالی کرده است. این مسایل باعث شده که دموکراسی در ظهور ارزشها و
برنامه های ارزشی ناکام بماند و هیچگاه نتواند آرمان و اراده مردم را به صورت
واقعی به نمایش بگذارد. تاهنوز دموکراسی در افغانستان نتوانسته قفل زنگ زده سنت
سیاسی را بگشاید و راههای تازهی را برای مردم ایجاد کند.
آثار و برکات
دموکراسی واقعی چیست؟
اگر دموکراسی طبق علایق شخصی تعبیه و جهت دهی
نشود، از آثار و برکات فراوان در یک کشور برخوردار میباشد. که ازجمله: ورق خوردن صفحه تاریخ سیاسی به وجه خوبتر، ظهور رهبران و
نخبگان جوان در تشکیل نظام، رشد اندیشه و افکار مردم در باره سیاستورزی، دست بدست نمودن قدرت در یک کشور به وجه
مطلوب، رویکار آمدن شخصتهای دلسوز و مردم دوست در تشکیل نظام از آثار و برکتهای
دموکراسی در یک جامعه می باشد. در عصردموکراسی منازعه و کشمکشهای سیاسی در
یک کشور، شکل مسالمت آمیز را پیداکرده و
تفکیک قوتها از طریق انتخابات و اراده مردم صورت می گیرد. دموکراسی تغییر نظام و
تفکیک قوارا از حالت خشین بودن آن به توافق و اجماع تبدیل می کند. دموکراسی
انتخاباتهارا مشروع و قانونی و قدرتهای حاکم در یک کشور را برای همه اتباع آن
کشورها، قابل پذیرش می سازد.
ویژگیهای دموکراسی
در یک جامعه چیست؟
1 - در کشورهای دموکراتیک، حکومتها منشأ و
مشروعیت خودرا از اکثریت آرای مردم بدست می آورند و رییس جمهور در طول مدت کاری
خویش نسبت به مشکلات و چالشهای اجتماعی احساس مسؤلیت می کند.
2 – افکار مردم به شیوه آزاد و واقعی تبارز پیدا
میکند. شیوهها و زمینههای مناسب برای ابراز
نظرمردم و روشنفکران در جامعه دموکراتیک مهیا میگردد. روزنامهها، سایتهای اجتماعی، رسانههای صوتی و تصویری
همه ارزشهای اجتماعی را انعکاس داده و مشکلات واقعی مردم بدون سانسور نشر میگردد.
3 – به نظر و اراده اکثریت احترام گذاشته می
شود. یکی دیگر از ویژگیهای جامعه دموکراتیک، مورد احترام واقع شدن خواستهها و
مصلحت عمومی میباشد نه فردی و جزئی. یکی از ویژگیهای جامعه
دموکراتیک این است که همه برای جلب نظراکثریت تلاش می کنند. انجمنهای علمی،
فرهنگی و اجتماعی در تعیین سازوکارهای جامعه ونمانیدگان و رهبران، از نقش مهم و
کارای برخوردار میباشد. نامزدان انتخاباتها در جامعه دموکراتیک بر اساس تعیین و
تایید این نهادها، به میدان می آید و توسط رای آگاهانه و مستقلانه مردم به قدرت میرسد.
4 – حکومت دموکرات مستلزم کثرتگرایی و معقول بودن برنامه های خود میباشد. در کشور دموکراتیک حکومت هیچگاه نمی
تواند مصلحت یک عده افراد و اشخاص را در نظر بگیرند بلکه باید عدالت اجتماعی و
مصالح عمومی را در نظر میگیرند. همهی رفتارها و کارهای حکومت بر اساس همگرایی و
احترام متقابل صورت میگیرد نه بر اساس تبعیض و واسطه بازیها. در کشورهای که
دموکراسی وجود داشته اقلیتهای فکری و اقتصادی فعال میشود. رییس جمهور در کشورهای
دموکرات بر اساس انتخاب جمعی مردم رویکار می آید نه بر اساس تقلب و فریب.
5 – به وجود آمدن رقابتهای سالم. یکی دیگر از
ویژگیهای دموکراسی در یک کشور، سلامت رقابتها می باشد. مهار رقابتها و کشمکشها
باید توسط قانون و دموکراسی تعبیه گردد در غیرآن با بنبست مواجه خواهد شد.
چالشها و موانع
دموکراسی در افغانستان چیست؟
موانع متعددی برسرراه دموکراسی در کشور وجود
دارد که ازآن جمله به دو موارد آن اشاره می کنم.
الف – انگیزه سلطه گریهای اشراف قدیم بر جدید.
متاسفانه موجودیت انگیزههای سنتی سیاسی با ارزشهای دموکراسی در تعارض شده و نمی
گذارد که روندهای دموکراتیک در این کشورنتیجه بخش گردد. این انگیزهها یکی از چالشهای
مهم دموکراسی به شما میرود.
ب – فراهم نشدن مقدمه دموکراسی پذیری. هرچیزی نو
نیازمند فراهم شدن مقدمه می باشد. دموکراسی در افغانستان کاملن یک پدیده نو بود و
جامعه و حکومت هیچگونه آمادگی برای پذیرش آن نداشت. دموکراسی مثل مهمان ناخواندهی
بود که وارد کشور شد و به همین خاطر قضاوتها و نتایج آن با عکس العمل مردم مواجه
گردید.
نتیجه
دموکراسی به معنی برگرداندن قدرت به مردم و سهمگیری
آنا در تشکیل نظام حکومتی میباشد. در کشورهای دموکرات و دموکراسی پذیر،
دموکراسی برکات و آثار زیادی داشته که ازان جمله: گردش سالم نخبگان، رویکارشدن
شخصیتهای ملی، فعال شدن اقلیتهای جامعه، تبارزواقعی آراء و اندیشه های مردم، کثرتگرایی
و رجوع به ملت، رویکارشدن رقابتهای سالم و ورق خوردن صفحه سیاسی به شکل مطولبتر
و روش سالمتر از برکات و ویژگیهای دموکراسی می باشد. موجودیت انگیزه سلطه گرایی
اشراف قدیم بر جدید و فراهم نشدن زمینه دموکراسی در افغانستان از چالشهای مهم بر
سر راه دموکراسی به شمار می رود.