۲/۱۳/۱۳۹۳

خشم طبیعت یا ناکارایی حکومت؟



همه ساله شاهد حوادث تلخ و سنگین طبیعی در کشور هستیم که در اثر آن، خسارات سنگین جانی و مالی به شهروندان افغانستان وارد می شود. در این اواخر بر اثر بارش و باران،  رانش زمین، سیلاب و لغزش کوه، در ولایات بدخشان، فاریاب و چندین ولایت دیگر، جان هزاران تن از هموطنان کشور را گرفت، هزاران خانه را ویران کرد و صدها جریب زمین زراعتی و باغ های حاصل دهنده را از بین برد. از جانب دیگرحادثه انفجار معدن ذغال سنگ در شمال کشور، نیز جان ده ها تن از کارگران این معدن را گرفت و خسارات بزرگ جانی را وارد کرد. صدها خانه ای مسکونی در کارته سخی شهر کابل در مسیر لغزش سنگهای بزرگ قرار دارد و همه ساله در فصل بارش بهاری مردم از خطر لغزش این کوه ها آواره می شود. جبارخان، شهرک مهدیه، دوازده امام، پل خشک، قلعه قاضی و سرک های عمومی از پل سوخته تا ده مزنگ در پایتخت کشور، همه در تهدید سیلاب های سنگین قرار دارد که همه ساله حوادث تلخ و سنگین در این مناطق به وجود می آید. دلیل اصلی وقوع این حوادث تلخ طبیعی، نتیجه فساد، رشوه ستانی، بی توجهی و کم درایتی حکومت و فرهنگ ضعیف خانه سازی مردم می باشد. رویه های ساخت و ساز و بی توجهی به برنامه های خانه سازی، در بد ترین حالت خود قرار دارد و  شهرک ها، قریه ها،  مناطق روستایی، در هیچ و قت و زمان و در هیچ جای این کشور از پایتخت گرفته تا دورترین نقاط روستایی، از حوادث طبیعی در امان نیست و همیشه در معرض لغزش زمین، سیلاب و تهدید لغزش کوه قرار گرفته است. شهرک ها و منطقه های مسکونی در کشورخود سرانه ساخته می شود و مامورین حکومتی به خاطر یک هزار افغانی رشوه، از تمام خطرهای فصلی، طبیعی و موقعیت های نا مناسب که خانه ها و قریه های مردم را تهدید می کند، چشم پوشی می کنند و باعث ایجاد شدن خانه ها و مناطق مسکونی خودسر و بدون پلان و برنامه می شود. بی توجهی به کیفیت و چگونگی کارخانه ها و قرار گرفتن آن در مسیر رانش زمین و جاری شدن سیلاب ها، باعث بروز همچون حوادث تلخ می گردد. مثلا: حادثه لغزش زمین که در ولایت بدخشان به خاطر به وقوع پیوست، جان هزاران تن را گرفت، هزاران تن دیگر را آواره و بی خانمان نمود و تمام منطقه نابود گردید، در صورت که از قبل خطر پیش آمده کاملا مشهود و معلوم دار بود فقط توجه مردم و دلسوزی حکومت را می خواست و این حوادث به وقوع نمی پیوست. پس، بی توجهی در ساخت و ساز صدها خانه مسکونی درپای این تپه خطرناک، تاوان با چنین سنگینی را باید پرداخت کرد. وقتی که در یک کشور حکومت با همه بی تفاوتی ها از برنامه ها و کارهای مردم بی خبر باشد و نداند که مردم چه کار می کند و کارمندان بخش های زمین شناسی و محیطی از مسلک و تخصص بر خوردار نباشد، باید شاهد چنین حوادث تلخی در کشور بود. در پایتخت کشور دشت برچی، محل که هر روز مبلغ پول هنگفتی توسط مامورین شاروالی و شهر سازی به عنوان رشوه اخذ می شود؛ باید خانه های مردم در جریان های سیلاب ساخته شود، و بغیر از مسیر اب حتی مردم سرک هم نداشته باشد. مامورین شاروالی هم با چشم کور رشوه بستاند، باید همه ساله ده ها شهروند دشت برچی تا پل سوخته زیر سیلاب شوند و ده ها کیلو متر سرک را سیلاب بگیرد. وقتی که فساد به این اندازه بی قانونی ها و خودسری ها را قوت بخشیده باشد، باید قبرستانی ها در مسیر سیلاب باشد و در اثر سیلاب تخریب گردد. در این روز ها بخش های شمال کشور، با حوادث تلخ طبیعی رو به رو می باشد. کهن سالان، کودکان و زنان چگونه با مصیبت از دست دادن خانواده، بدون آب و غذا و سرپناه در فصل خشم ناک طبیعت بسر می برد؟ بی توجهی ها نسبت به نجات دادن گیرماندگان و مدیریت ضعیف هدایات پروژه ها و کمک ها بر درد اینها می افزاید. بسیج دادن کمک ها، دارویی بعد از مرگ سهراب بوده و تلاش های ضعیف برای رسانیدن کمک های اولیه به زخمیان و بازماندگان این خشم طبیعت، باعث افزایش تلفات جانی خواهد شد. ضعف مدریت های حکومتی، کمکاری وزارت مبارزه با حوادث طبیعی، رشوه ستانی ها و فساد اداری در وزارت های شهر سازی و ریاست های شهرداری، در مقابل همه این خسارات مسولیت دارد. حکومت باید پیش گیری های از قبل را داشته باشد و شهرها، خانه ها، قریه های مسکونی باید به طور دقیق تحت بر رسی قرار گیرد و هر گونه خطرات احتمالی طبیعی و فصلی مورد نظر گرفته شود و جان شهروندان قبل از بروز حادثه نجات داده شود. متاسفانه رشوه ستانی و فساد اداری در روند کاری وزارت خانه های کلیدی حکومتی، باعث ایجادشدن قریه ها و خانه ای مسکونی در محلات پر خطر گردیده که همه ساله خشم طبیعت جان هزاران شهروند کشور را می گیرد و صدمات سنگین را به برنامه های اقتصادی کشور وارد می کند. زمانی که خانه ها و شهرک ها به صوتر غیر قانونی و بدون در نظر گرفتن خطرات احتمالی طبیعی و فصلی اعمار می شود، حکومت نمی تواند جلو ساخت و ساز این شهرک ها و قریه های خودسرانه را بگیرد. به همین خاطر اندک ترین حادثه طبیعی بزرگترین خساره جانی و مالی را از مردم می گیرد. نتیجه می گیریم که بروز چنین حوادثی، نه قهر و غضب خداوند است و نه علایم و نشانه های قیامت، بلکه نشانه های بی توجهی و کم ظرفیتی حکومت و مردم است.
دلیل وقوع این چنین حوادث، نخبه گان مصنوعی و ساختگی، ادارات فرمایشی، دزد زاده گان محلی و قاچاقبران بی انصاف می باشد. بی انصافی از این بیشتر نمی شود که با بروز چنین حادثه تلخی که میلیونها افغانستانی را در خارج و داخل کشور عزادار نمود ولی در کشور عزای عمومی اعلام نگردید. افغانستان به یک حکومت مسئولیت پذیرنیازمند است تا کارمندان ادارات حوادث طبیعی و حالات اضطرار را مسلکی تربیت نماید و این ادارات را از سمبولیک بودن نجات دهد. ادارات مربوطه باید از منابع و کمک های ضروری و لازم برای نجات جان هزاران شهروند این کشور چه قبل از واقعه ویا بعد از واقعه دلسوزانه استفاده نماید. حکومت باید از ساخت و ساز خانه ها و شهرک ها تمام اما و اگرهای آن را بر رسی نموده و دلسوزانه با مردم همکاری نماید. حکومت باید از ساختن خانه ها و مناطق مسکونی در محلات پر خطر جلوگیری نماید و نگذارد که مردم در مسیر سیلاّب، ریزش کوه و سنگ و زمین خانه آباد کند.