۱۰/۰۸/۱۳۹۳

ضرورت تامین امنیت در کشور



امنیت یک اصل عمده و مهم در زندگی اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و سیاسی ملتهاست که در سایه آن، تام امور جامعه و کشور، به پویایی و بالندگی می رسد. پدیده امنیت در طول چندسال گذشته آرزوی دست نیافتنی بوده و باوجود حضورعساکر خارجی و کمک های هنگفت در بخش امنیتی این کشور، مردم متحمل خسارات زیاد مالی و جانی شده و سرمایه های بزرگ انسانی و اقتصادی خودرا از دست داده اند. که عامل اصلی آن، دخالت های بیرونی، فقدان یک دولت انتخابی و مشروع و نبود اراده جدی مبارزه با تروریزم بوده است. در آغازین روزهای حکومت وحدت ملی، افغانستان و شهرهای بزرگ این کشور شاهد نا امنی های فزاینده و گسترده ای بوده است که نگرانی مردم را چند برابر ساخته است. در این مقاله در پاسخ به این سوال می پردازیم که امنیت چیست؟ آیا دولت مردان خواهد توانست که به وعده های خویش وفا کرده و امنیت را تامین کند؟ راهکارها چیست؟ دانشمندان، از امنیت تعریف های مختلف ارائه کرده است: "امنیت"عبارت است از نقطه عطف مهم و دلخواههمه برای هر ارگانیزم، اعم از فرد، جامعه یا سیستم که نیاز مبرم مردم را تشکیل می دهد. و یا امنیت یک اصل عمده و مهم زندگی اجتماعی و سیاسی ملتهاست که در پرتو آن تمام عرصههای دیگر به طور منظم و حسب دلخواه تنظیم و مهار می‎گردد. در تعریف دیگری امنیت آمده است که " امنیت به مدیریت خطرات و پیاده سازی یک سیستم به منظور پاسخگوئی و مقابله با تهدیدات موجود در یک کشور گفته می شود" امنیت را می توان به بخش های مختلف تقسیم کرد که از آن جمله: امنیت فردی، امنیت خانوادگی، اجتماعی، امنیت ملی یا کشوری، امنیت خارجی یا بین المللی، امنیت اقتصادی، امنیت فرهنگی، امنیت روانی، امنیت شهری و امنیت منطقه ای از مهم‎ترین تقسیم بندی امنیت در کشور می باشد. در افغانستان در همه این بخش ها نا امنی افزایش یافته  و مردم را نگران آینده ساخته است. حملات هدفمندانه دشمن در پایتخت کشور، خودگواه بر افزایش نا امنی است که هر روز بر این گونه حملات در کشور شدت بخشیده می شود. بی ثباتی سیاسی و موجودیت فساد گسترده اداری در کشور، مردم را نسبت به بهترشدن امنیت بی باور ساخته و باعث نگرانی جامعه گردیده است.
چه ضرورتی برای تامین امنیت در جامعه وجود دارد؟  تامین امنیت و مبارزه با موانع امنیتی، یکی از نیازهای اصلی و اساسی مردم افغانستان می باشد. تا زمانی که خطر نا امنی مردم را تهدید کند، هیچگاهی جامعه به پویایی اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و دینی دست پیدا نمی‎کند؛ بخاطری که تمام توسعه، انکشاف، رشد معارف، سرمایه گذاری، تقویت مراکز علمی و اقتصادی و برگزاری مراسم های دینی و مذهبی، به تامین امنیت ضرورت دارد. در چندسال گذشته به خاطر نا امنی بزرگترین فشارهای اقتصادی، نا هنجاری های سیاسی و موانع در پیشرفت مردم به وجود آمد. حدود هفت میلیون شهروند افغانستان بخاطر نا امنی از کشور مهاجر شد و کشور را از وجود نیروی جوان و متخصص خالی نمود.
عوامل نا امنی در کشور چیست؟
مشکلات نا امنی در کشور، از مرزهای مشترک و طولانی، فساد گسترده اداری، عدم برخودر جدی دولت با جرایم جنگی و نظامی، آزادسازی مخالفان مسلح دولت از زندانها، عدم مصؤنیت میدان‎های هوایی، تعریف مشخص از دشمنان صلح، مصؤن نبودن دروازه های شهرها، افزایش کاشت و قاچاق مواد مخدر و روابط پیچیده کشورهای بیرونی با مافیاهای داخل کشور، از عوامل نا امنی به شمار می رود.
راهکارهای اساسی جهت تامین امنیت چیست؟
تامین امنیت در کشور یکی از پروسههای پیچیده و مشکلی هست که جز با اراده محکم حکومت و همکاری مردم، تامین نمی شود. دولت وحدت ملی هرچه سریع تر باید، راهکارهای اساسی را روی دست گیرند تا از قربانی شدن بیشتر مردم و نیروهای امنیتی در اثر نا امنی های رو به افزایش جلوگیری نماید.
1 وزارت امور سرحدات و قبایل جمهوری اسلام افغانستان باید در مصؤنیت مرزهای طولانی کشور تلاش نمایند. همچنان وزارت محترم داخله با کمک و مساعی وزارت هوانوردی باید در مصؤنیت میدان های هوایی کشور اقدامات جدی و عملی را روی دست گیرند.
2 حفظ و مراقبت از دروازه های دخولی مرکز و ولایات، نقش مهمی را در تامین امنیت دارد. مراقبت شدید از دروازه های ورودی و خروجی ولایت های نا امن کشور مانند کابل، ننگرهار، مزار، هرات، قندهار، زابل و غزنی که همه روزه شاهد نا امنی های فزاینده ای در این ولایت ها هستیم، دولت باید دروازه های ورودی و خروجی این ولایت هارا مصؤن سازد. از جانب دیگر بخاطر نزدیک بودن این ولایات با مرزهای کشور و داشتن موقعیت های حساس و مهم، از طریق دروازه های دخولی و خروجی آن بیشتر مخالفان رفت و امد می کنند.
3 دولت باید با کاشت و تولید و قاچاق مواد مخدر مبارزه نماید. چون مخالفان مسلح از مواد فروش مواد مخدر تغذیه می شود و از این طریق کشور را نا امن می سازد. دولت باید بدیل مواد مخدر را برای برای دهقانان عرضه نماید. چون موجودیت مواد مخدر در کشور، از یکسو باعث کاهش کمک های خارجی شده و از سوی دیگر باعث تقویت اقتصادی گروه طالبان گردیده است.
4 کنترل روابط خارجی افغانستان با کشورهای دیگر، یکی دیگر از راهکارهای مهم جهت تامین امنیت می باشد. مصؤن سازی ارتباطات بیرونی و حفظ اسناد و مدارک دولتی، می تواند در تامین امنیت در کشور کمک نماید. کنترل ارتباطات شامل: ارتباط مقامات دولتی، تلفن ها، تجارت ها، مکاتبه ها، مسافرین که همه در ارتباط نقش دارد. مسؤلین باید هرنوع رابطه کشور را با بیرون حفظ نماید.
نتیجه
امنیت یک پدیده‎ای مهم در زندگی اجتماعی و سیاسی ملت هاست که در پرتو آن تمام عرصههای دیگری جامعه به طور منظم و حسب دلخواه می تواند تنظیم و مهار گردد. رشد و پویایی مسایل اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، دینی و مذهبی جامعه به تامین امنیت نیازشدید دارد. مبارزه بافساد اداری، جلوگیری از حرکات حساسیت برانگیز، اراده جدی مبارزه با تروریزم ،تامین عدالت اجتماعی، کنترل ارتباطات بیرونی، مصؤن سازی دروازه های خروجی و دخولی ولایت ها با مرکز، از راهکارهای اساسی برای تامین امنیت می باشد.

۹/۳۰/۱۳۹۳




 جوانان به عنوان شاهرگ حیاتی جامعه، برگ های نفس آفرین زندگی، هوای رستاخیز بهاری برای افکار خسته و به خواب رفته، وارثان اصلی فرهنگ های ارزشی انسانی، در یک کشور می باشد. جوانان نیروی بیدار، تحول طلب و دور اندیشِ است که همیشه بیرق افتخار و روشنگری را در کشور بلند نموده و دایم برای زدودن عوامل حاکمیت فرهنگ منحط قرن های وسطایی در جامعه و جهت پا گیری فرهنگ سالم و سازنده بشری مبارزه کرده اند. آنان همیشه در برابر افکار کهنه و ناکارامدِ اجتماعی و ارواح خبیث اندیشه هایی که از روی مصلحت ها و شناخت ها، در دوران رکود سرد زمستانی سرد، به خاطر از خود بیگانگی مردم به یقین مبدل شده اند، در کشور مبارزه کرده اند. جوانان به عنوان نیروی باسواد، برخواسته از بستر همزیستی و وحدت و به عنوان بزرگترین نیروی بشری جامعه اگر مورد توجه واقع شود، می توانند به عنوان هرم مؤثر و نیروی قوی در جامعه ظاهر شود و زاویه های خالی کشور را پُرسازد. دنیایی تکنالوژی، پیشرفت سریع بشر و تجددگرایی در زندگی، نیامندی جامعه را به جوانان و نیروی فعال کشور بیشتر ساخته است. جوانان کشور با داشتن ویژگیهایی چون: همدیگر پذیری، دوری از گرایشات قومی، مذهبی و حزبی، اندیشه های فراقومی، توانایی های علمی، انعطاف پذیری و تجدد خواهی ها در زندگی، بزرگترین نیروی فکری و بشری جامعه محسوب می شوند. درک موقعیت حساس جوانان، یگانه فرصتی است که برای زنده نگهداشتن ارزش های کشوری و ملی و تقویت نهادهای حکومتی از آن استفاده کرد. اما متاسفانه جوانان به عنوان نیروی سازنده و آفریننده در کشور، قربانیان اصلی خشونت ها و نا امنی های گسترده را تشکیل می دهند. در نا امنی ها و انتحاری و انفجاری های اخیر، حدود نود درصد قربانیان را جوانان تشکیل می دهند. در کنار نا امنی های روز افزون، ترکیب چالش های چون: تمایلات روز افزون خشونت طلبی در کشور، محدودیت های تحصیلی، رهبری و اقتصادی برای جوانان پسر و دختر،  روند رو به رشد مصلحت سنجی، ضعف مدیریت های کلان حکومتی، بدالگویی سیاسی، به عنوان عوامل  اصلی خشونت علیه جوانان به شمار می رود. در این قسمت، برخی چالش و موانع بزرگی که جوانان را قربانی ساخته، مورد بررسی و تحقیق قرار داده می شود.
وامل و نشانه های خشونت علیه جوانان چیست؟
بی اعتمادی نسبت به جوانان
مردم تا هنوز با انگیزه های سنتی و خودساخته خود، نسبت به جوانان بی اعتماد بوده و آنان را از فعالیت های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و توسعوی محروم ساخته تا به همین طریق ایمان آنان را حفظ کنند. آیا یک جوان تحصیل کرده، روشنفکر و رو به ترقی نمی تواند ایمان داشته باشد؟ به یقین که هرقدر آگاهی و رشد جوانان بالا برود به همان اندازه به ارزش های دینی دسترسی پیدای می کنند. این بی اعتمادی ها و باورهای غلط در جامعه به عنوان بزرگترین خشونت در برابر جوانان به شمار می رود و آنان را در محدودیت های بزرگ قرار داده اند.
نا امنی و انفجار
با افزایش نا امنی و قتل های پشت سرهمِ مردم بی گناه، می توان گفت که حس نوع دوستی و جوان پروری از میان مردم و دشمنان ما رخت سفر بربسته و جای خودرا به ترور، انفجار، نفرت، کینه توزی و انسان کشی بدل نموده است. دشمنان وطن از درد و رنج جوانان و مادران جوان مرده رنج می برند و با عملیات های بزرگ انتحاری و استفاده از نوجوانان در این عمل ننگین و شرم آور، بی منطق بودن خودرا تجلیل می کنند. طبق گزارش ها، جوانان نود درصد قربانیان اخیر را در کشور تشکیل می دهند که این خود نشان دهنده خشونت های گسترده در برابر آنان می باشد.  انفجار در مرکز فرهنگی فرانسه در کابل که از یک نوجوان شانزده ساله در آن استفاده صورت گرفته بود، انفجار قدرتمند در میدان والیبال در شرق کشور که همه جوانان از بین رفت، انفجار در سرک دارالامان کابل که در آن دختران و پسران جوان محصل به شهادت رسید، نشان دهنده بی هدفی و زبونی دشمن در مقابل جوانان بی گناه و خشونت رو به رشد علیه آنان می باشد.
افکار سنتی جامعه نسبت به جوانان
باوردهای نا درست و سنتی، طمع انحصارگرایی، انگیزه استحکام بخشی به استبداد کهن، مصلحت گرایی و تبعیض، بزرگترین عوامل سنتی خشونت بالای جوانان می باشد. این مسأله باعث شده است که تا هنوز نهضت جوانان در وزارت خانه ها و ارگانهای مهم دولتی شکل نگرفته و سرعت لازم و ضروری برای دستیابی به هدف دستگیرمان نشده است. روندِ رو به رُشد عصبیت و سنتهای کهن، تا هنوز بر سرنوِشت ملت حاکم است و برای ضعیف نمودن ارزشهای نیروی جوان و دموکراسی، از افکار کهنه و دست و پاگیر، ابزارها ساخته می شود و با فریب و نیرنگ، مردم را از حمایت جوانان کشور باز داشته و آنان را نسبت به جوانان بی اعتماد ساخته اند. به عنوان مثال: " امروز را بگذارید برای بزرگان و ریش سفیدان چون فرداها از جوانان است" این باورها، جامعه مارا از کاروان تمدن عقب رانده است. همین برداشت های غلط و افکار سنتی نسبت به جوانان باعث شده که جایگاه جوانان در حکومت فعلی کشور، حالت مضطرب و لرزانِ را پیدا نموده که  ممکن هرلحظه از هم بپاشد و قربانی مصلحت سنجی ها شود.  در مجموع می توان گفت که موجودیت افکار و اذهان سنتی در کشور، یکی از خشونت های مهم در برابر جوانان به شمار می رود.
تجریه تلخ دموکراسی و انتخابات
یکی دیگر از عوامل خشونت علیه جوانان، تلخی تجربه دموکراسی در این کشور می باشد؛ چون تا هنوز در انتخابات ها، جز فروپاشی نظام مردم سالاری چیزی دیگری را تجربه نکرده ایم. این تجربه تلخ جایگاه جوانان را تا مرزهای غیر قابل باور و سنجش، شکننده و کم اثر ساخته است. دموکراسی، حکومت داری جوان، تعهدات که در چندسال گذشته با استفاده از سوء از نام جوانان به مردم داده شد، هیچ کدام عملی نشد و سیر قهقرایی خویش را پیمود، این مسأله بزرگترین آسیب را متوجه جوانان ساخته است. جریانها و تصمیم گیرنده گانِ کشور، جوانان را اسیر امیال و غرض های شخصی خویش نمود، فرهنگ سیاسی به طور کامل درخلای ارزشی سیرکرد و باورها و عادات مسخ شده سیاسی و تقلب، دوباره در جامعه فراگیر شد، به یکبارگی مردم نسبت به جوانان و دموکراسی بی اعتماد گردیدند. سیاست ورزی های که در جامعه در حال شکل گرفتن است، به معنی تهی کردن سیاست از سیاست و جوانان است  و نتیجه آن رقابت های بیهوده و به میان آمدن فاصله های عمیق اجتماعی و ناکامی های بزرگ حکومتی می باشد. این تجربه های تلخ دموکراسی و فرهنگ سیاسی در سال های اخیر، به شدت جایگاه جوانان را در جامعه ضعیف نموده و بزرگترین خشونت علیه آنان به شمار می رود.
ضعف مدیریت ها در سطوح کلان رهبری و حکومتی
ضعف مدیریت ها در سطوح کلان رهبری و حکومتی بود که نتوانست برای جوانانِ برخواسته از بستر جدید، الگوهای منطقی و قابل قبولِ سیاست ورزی را ارائه کنند و آنان را در بدنه نظام جلب و جذب نمایند. متاسفانه الگوهای سیاسی و مدیران کلان کشوری؛ خودشان حکومت را با نیرنگ، جعل و تقلب اشتباه گرفته اند و تا هنوز جعل و تقلب و فریب را یکی از شیوه های سیاست ورزی در کشور می دانند. از نظراینها، نفوس سالاری و فریب مردم با وعده های میان تهی، ارزشهای شناخته شده سیاست می باشد. متاسفانه امروز کوچکترین الگوی مناسب سیاست ورزی برای جوانان در کشور وجود ندارد و جوانان، هیچ منبعی الهام گیری را برای سیاست ورزی درست از نیاکان خود به ارث نبرده اند.. چون تاریخ کشور پُر از خشونت،  فریب و تبعیض بوده و این الگوها نمی توانند هیچ راهی را بسوی سیاست ورزی فردای کشور هموار سازند. جوانانِ که خود شان در عصر دموکراسی قربانی قانون شکنی می شوند، چگونه می توان الهام سیاست ورزی را دریافت کرد؟ مسئولین کشوری که در فرایندهای دموکراتیک همه به آغوش هویت های خونی، منطقه ای، قومی و زبانی خود پناه می برند و دشمنان کم دانش، فرهنگ سیاسی را وارد خون، کشتار، غارت و تقلب می سازند، حوزه جوانان چه جایگاهی می تواند داشته باشد؟ خلاصه این که ضعف مدیریت های کلان رهبری و حکومتی نیز بزرگترین عامل خشونت علیه جوانان به شمار می رود.
نتیجه گیری
1 - تنها فُرصتی که حکومت در اختیار دارد، توجه و اعتمادسازی به جوانان و تحصیل کرده گان می باشد. هرگونه بی اعتمادی و بی توجهی نسبت به جوانان، خسارت جبران ناپذیری را در پی خواهد داشت. جوانان شدیدا نیازمند مساعد شدن زمینه های داخلی و حمایت مردمی می باشند، تا مسئولیت های میهنی و ملی خویش را ادا سازند.
2 - جایگاه جوانان در پُست های کلیدی وزارت خانه ها تعیین گردد و نمایندگان مردم و دولت باید به جوانان اعتماد نمایند. چون با وجود جوانان در کابینه جدید، رفاه و سعادت مردم و تامین امنیت دور از انتظار نیست و می توان کشوری بدون مصیبت بی شمار داشت.
3 جوانان که خود خالق همه ارزها و سهولت هاست ولی درافغانستان با بحران های اقتصادی، بیکاری و فلاکت باری دست و پنجه نرم می کنند و با شکم گرسنه، روی گنج های خود خابیده اند. با این وجود، جوانان خاموش ترین قربانی خشونت های امنیتی و ترور در کشورهستند.
4- جایگاه جوانان در تشکیل کابینه جدید باید مشخص شود، امنیت جوانان در کشور تامین گردد و زمینه کار و شغل در کشور برای آنان فراهم گردد.