۴/۰۷/۱۳۹۲

انتحار کننده ها، در افغانستان به سراغ بهشت می آیند.




    انتحاری کننده گان، افراد کورمغز و دهاتی هستند که در مدارس پاکستان جلب و جذب می شود و توسط مولوی های افراطی تحت تعلیم و تربیه قرار می گیرند.   گفته می شود که در پاکستان، یک تالار بسیار مجهز و دیدنی که در آن شهر کم نظیر است، ساخته شده و برای هیچ کس نشان داده نشده است.   در داخل این تالار زیبا، دختران بسیار زیبا رو و زیبا اندام گماشته شده و نهرهای از شیر و آب های گوارا در داخل این تالار جریان دارد.
   مولوی ها همیشه الفاظ و واژه هارا آرایش کرده و با تمسک به آیات و روایات جعل شده از اوصاف این تالار به عنوان بهشت موعود برای شان تعریف می کند و تصویر این تالار و ماه رویان را پیش چشم انان مجسم می سازد و شرط رسیدن به این مقام را مشروط به انجام عمل انتحاری و کشته شدن در راه اسلام میداند.
   در جریان تدریس؛ یک نوع مواد بیهوش کننده موقت در بینی اینها استعمال می کند بدون آنکه خود این افراد متوجه شود، وقتیکه اینها بیهوش شد، اینها را در همان تالار می برند و دروازه را بروی شان بسته می کند. بعد از چند دقیقه وقتیکه به هوش آمد؛ خودرا در دنیایی دیگر و بهشت موعود می بیند و در اطراف خود متوجه دختران ماه رو می شود. غریزه جنسی شان تحریک می شود و به طرف زیبا رویان حرکت می کند. زیبا رویان به وی لبخند می زند و می گوید حالا ما مال تو نیستیم تو تاهنوز صاحب این مقام نشده ای، باید اول مقام عالی شهادت را نصیب شوی و خودرا قربانی کنی بعد همه ما و این خانه و بهشت خداوند مال تو می باشد.
  این شخص دوباره بیهوش می شود، افراد تالارمی آیند او را در جای اولی اش بر می گرداند و مولوی ها همچنان در حال درس دادن می باشد . این شخص متوجه می شود که خداوند مقام مرا به من نشان داد، هر قدر قسم می خورد که من جایگاه خودرا در بهشت دیدم ولی مولوی منکر می شود و می گوید تو تا هنوز پیش مابودی و فقط یکبار خواب رفتی چطور توانستی که محبوب خداوند شوی و جایگاه  خودرا در آخرت تماشاکنی؟
این مرد که آنقدر تحریک می شود که دیوانه وار به عشق آن دختران زیبا و فضای بهشت، برای مولوی ها اسرار می کند که به او زود تر کلید بهشت را عطا کند.
 این افراد آنقدر تحت تاثیر غریزه ی جنسی و خواهش های نفسانی قرار می گیرد که با تصمیم صد درصد آماده انتحاری می شود و در افغانستان مردم بیگناه را درعزا و ماتم می نشانند. این چنین افراد که دارای چنین عقیده ی می باشد، هم دنیا و هم آخرت خودرا از دست خواهند داد.
    انحراف عقیده تی و تغییرات فکری و اندیشه ای، یکی از ابزار های مهم بوده که همیشه برای دشمنان مردم افغانستان فرصت آفرین واقع شده و از این طریق سخت ترین فشارها و ضرر ها به مردم افغانستان وارد گردیده است.   دشمنان ملت افغانستان همیشه در صدد تحریک فکری و منحرف نمودن فکر مزدوران خویش و افراد جاهل جامعه برنامه می ریزند و از این طریق به اهداف پلید خویش دست پیدا می کند.
    این انحرافات فکری و عقیدتی از زمان اشغال افغانستان توسط انگلیسی ها شروع شد و به نوعی مردم را علیه یک دیگر تحریک می کردند و اصطلاحات عجیب و غریبی را بین مردم ترویج کرده بودند که تا هنوز آن اصطلاحات مشکل ساز است و مشکلات بزرگی را به وجود می آورد.
   نمونه این اصطلاحات که  مردم را بسوی بد بختی و بد بینی نسبت به یکدیگر تحریک می کند از جمله: اودور زاده – سیال بچه – مایندر – سیال – بچی سیال – اوغو – بیگنه – خودگی – ابغه – دل نا صاف- پل وان شریک. و ده ها واژه و اصطلاح دیگری که به شدت تا هنوز در بین مردم کار گر می باشد.
   مورد دیگری که عقل و فکر و استقلال مردم را منحرف کرده، فعالیت تعداد از مراکز فرهنگی است که بنام این و آن فعالیت می کند و حتا در مقابل پول نقد و فراهم نمودن امکانات اولیه زندگی جوانان را در این مراکز جلب و جزب می نماید.
  امروز دست درازی اختلاف افگنان در نقاط مهم و مواضع حساس در افغانستان قابل نگرانی بوده و زنگ بسیار خطر ناک و سرنوشت تلخی را به مردم گوش زد می نماید. نمونه ی این دست درازی ها در امور تحصیلی و رسانه های همه گانی در افغانستان بوده و حتا توانسته که در فضا های مهم و حساس تاثیر گذار شود.
    قربانی اصلی افکار منحرف جاهلان و فریب خورده گان، مردم افغانستان می باشد. وعده های پوج و خالی ایجاد بدبینی ها و اصطلاحات منفی گرایانه در بین مردم، کار دشمنان افغانستان هست و افراد و اشخاص که خودرا در اختیار این چنین برنامه ها و تبلیغات قرار می دهند؛ خود و کشور خودرا به تباهی کشانیده و هیچ چیزی را جز نفرین خدا و خلق نصیب نخواهد شد.
  امیدواریم که مردم ما به حدی از شعور زندگی و انسانی برسد که خود، عقل و فکر خویش را اداره کند و نگذارد که در هر برهه و زمانی رنگی دیگری به خود گیرد.
    برای رسیدن به هدف دشمن و وعده های بی اساس، جان خود و مردم بی گناه را به خطر نیاندازد و برای همیشه منفور مردم – خدا و وطن خویش نگردند.   چندین قرن گذشته به دنبال وعده های خالی و میان تهی دشمن خویش، به جان همدیگر افتادیم و از تقدیم جان و مال خویش نیز دریغ نکریدم و هرچی داشتیم فدای اهداف دیگران شد.    وظیفه ی مسئولین رسانه ها، نویسندگان، استادان مکاتب و دانشگاه ها و رهبران و بزرگان می باشد که اجازه ندهند که یکبار دیگر افغانستان در دام دشمن قسم خورده مردم خویش سقوط نماید و مردم سرگردان تبلیغات زهر آگین بد خواهان قرار گیرد.
  دشمن تا حدی ممکن تلاش می کند تا تعداد از مردم را برای بهره وری از آنان، درانحطاط فکری و عقیده تی نگهدارد تا ازآنها جهت رسیدن به هدف پلید خود استفاده نماید.