روزهای عید بود، باترک کردن دفترومحل کاربرای یک روز، صبح وقت بود طرف خانه های فامل ودوستا برای عید مبارک می رفتم ،
موتری کاستربود که یک چوکی پیش روی موتر پهلوی موتروان نشسته بودم ، وقتی که کلینر کرایه جمع میکرد ، یک خانم که نیز به چوکی پشت سرموتروان نشسته بود به کلینرگفت مه نمیتم ، شوهرم ازپشت سرمیته ، همه متوجه شد، کمی خنده بلبهای سواری ها کم کم
نقش می بست ، دوستای عزیزنظیرهمین واژه که واقعآ درعصرامروزکهنه گی میکند، اگرزمانی فاملهای بچه برای خواستگاری خانه پدردخترمی آید، میگوید دخترما دادنی نشده ، اگرزمانی برف میبارد میگوید، کته کوله درآمده ، شایدشمارا به زحمت کده باشم ، اگرباران زیاد ببارد ، میگوید خدا تر به تر می زند، ونظیراین واژه های کهنه وفرسوده زیاداست که هموطنان ما درمواردمختلیف آنرابه کارمی برد.
موتری کاستربود که یک چوکی پیش روی موتر پهلوی موتروان نشسته بودم ، وقتی که کلینر کرایه جمع میکرد ، یک خانم که نیز به چوکی پشت سرموتروان نشسته بود به کلینرگفت مه نمیتم ، شوهرم ازپشت سرمیته ، همه متوجه شد، کمی خنده بلبهای سواری ها کم کم
نقش می بست ، دوستای عزیزنظیرهمین واژه که واقعآ درعصرامروزکهنه گی میکند، اگرزمانی فاملهای بچه برای خواستگاری خانه پدردخترمی آید، میگوید دخترما دادنی نشده ، اگرزمانی برف میبارد میگوید، کته کوله درآمده ، شایدشمارا به زحمت کده باشم ، اگرباران زیاد ببارد ، میگوید خدا تر به تر می زند، ونظیراین واژه های کهنه وفرسوده زیاداست که هموطنان ما درمواردمختلیف آنرابه کارمی برد.