سریال وادی گرگها یکی از
سریال های جذاب و دیدنی در کشورهای در حال عبور از جنگ می باشد که با استقبال گرم
و پرشور مردم همین کشور ها قرار گرفته است. این سریال در کشورهای مختلف از جمله
افغانستان از طریق پرده های تلویزیون که نود در صد مردم افغانستان به آن دسترسی
دارند؛ به نمایش گذاشته شد. در این سریال، نجاتی ششماز (پولاد علمدار)
مشهورترین ستاره سینمای ترکیه که در چندین فلم ترکی نقش بازی نموده است و به یك
ستاره مشهور و نامدار جهان سینما تبدیل شده است. پولاد علمدار نقش مرکزی را در این
سریال که حاوی مضمون وطندوستی و بیگانهستیزی میباشد، بازی نموده است. مهمترین
کارنامه نجاتی "وادی گرگ ها" است که مانند سایر سریال ها و فلم ها
برگرفته از آثار نویسنده گان شناخته شده و کتاب های مشهور داستانی می باشد.
این سریال هرچند بازتاب دهندۀ واقعیت های عینی جامعۀ ترکیه است و اما به
نحوی از انجا پرده از واقعیت های عینی جامعه های گوناگون برمیدارد؛ زیرا زنده گی
انسان ها باوجود یک سلسله اختلافات فرهنگی بازهم شباهت هایی بهم دارند. بازی
گر اصلی این داستان که نجاتی می باشد؛ در 15 دسامبر 1971 میلادی در شهر ایلزک
ترکیه به دنیا آمده است. این چهره معروف سینما که در عالم واقعی نیز دارای شخصیت و
برخورد عالی اجتماعی میباشد، 6 سال را در امریکا زندگی نموده و بعد از حادثه 11
سپتمبر 2001 میلادی در آن كشور به ترکیه بازگشت نموده است.زمانی که
او به وطن برگشت با پیشنهادات برادرانش، راجی ششماز، فلمنامهنویس و زبیر ششماز،
مدیر مجموعهای از شوتینگ و فلمبرداری سریال "وادی گرگها"،
وارد صحنه شد و نقش" پولاد علمدار" را با همراهانش مماتی و عبدالحی که
دوستان دوره طفولیت وی نیز میباشند، بازی کرد. در این اواخر سریال وادی گرگها از طریق یکی از
شبکه های خصوصی تلویزیونی در افغانستان نیز نشر گردید که بیننده گان فراوان را به
همراه داشت. نجاتی ششماز در این بخشها با مهارت هنری قابل توجهی توانسته است همه
ناملایمات در كشورهای عراق و فلسطین را در قالب هنرهفتم، برملا نماید. او گفته:
"پس از آنکه فیلمنامه وادی گرگ ها را مرور نمودم، درک کردم كه مسایل مهم
کشورم و کشورهای منطقه در آن درج شده که با نقشآفرینی در این سریال، شخصیتم را
وطندوستتر از آنچه هستم، یافتم."نجاتی ششماز، در فصل هشتم این سریال که در
برگیرنده صحنههای رزمی و جنگی میباشد، درست زمانی که جنگ میان گروه پولاد علمدار
و مخالفانش ادامه دارد و صحنه در حال فلمبردای است، درد شدیدی را از ناحیه قلب
احساس میکند و با این واقعه فلمبرداری سریال به تعویق میافتد. پس از آن ششماز
راهی شفاخانه میشود و داکتران با انجام معاینات اطمینان میدهند که سلامتی هنرمند
محبوب ترکی بهتر است و اما نیاز میباشد كه وی برای مدتی با آرامش و دور از آواز
تفنگچه و باروت به استراحت بپردازد. نجاتی ششماز اما به دوستداران هنرش گفت:
"من بدون گرفتن تعطیلات طولانی برای ده سال دیگر نیز میخواهم پولاد علمدار
باقی بمانم و میخواهم برای علاقهمندان هنرم در سراسر جهان، هنرنمایی كنم. موفقیت های ششماز باعث شد که هیچ
سریال دیگر نتواند به سریال وادی گرگها رقابت نماید. "وادی گرگها"
شور و هلهله را در ترکیه و کشورهای آسیایی، بالکان، اروپا، روسیه، بلغارستان و
شرق میانه و افغانستان به همراه داشت. همچنان موفقیت این ستاره سبب گردید تا
ملیونها بیننده با نقش های بازیگران معروف این سریال یعنی پولاد علمدار، مماتی،
عبدالحی، جاهد و اورحان آشنا گردند پولاد علمدار به خاطر موفقیت بیشتر خود در این
سریال مورد توجه و تشویق رجب طیب اردغان صدر اعظم ترکیه قرار گرفت و صدر اعظم از
کارکردهایش ستایش نمود. نجاتی ششماز، شب 12/ 12 2012 طی یک مراسم ساده و کممصرف،
ولی با حضور دوستان و خانوادهاش ازدواج کرد و در این اواخر پدر شده است. نجاتی و "ناگهان
کاشیکچیگ" همسر وی، نام پسر شان را "علی نادر" گذاشته اند.
اما ویژگیهای سریال وادی گرگ ها که محصول
کارکردها و تلاش های بازیگران اصلی آن به خصوص پولاد علمدار می باشد؛ برخاسته از
ویژه گی های فطری انسان ها در روی زمین است که بیانگر و گواۀ روح مشترک فرهنگی در
جامعۀ بشری است؛ اما از این واقعیت نمی توان چشم پوشید که فرهنگ بشری باوجود شباهت
ها دارای یک سلسله تفاوت هایی نیز است که با توجه به ویژه گی شرق و غربی،
افریقایی و آسیایی، اروپایی و امریکایی و بالاخره بومی و غیربومی از یکدیگر متفاوت
هستند. این تفاوت ها سبب شده که هویت های فرهنگی، تاریخی و ملی کشور ها از یکدیگر
متفاوت باشند. در واقع تفاوت های فرهنگی، شرقی و غربی، آسیایی و اروپایی، اروپایی
و آسیایی و غیره از تفاوت های هویتی انسان های روی زمین پرده برمیدارد که بیانگر
هویت حقیقی انسان شرقی و غربی و آسیایی و افریقایی است. معیار وطن دوستی و وفاداری
پولاد را در این سریال می توان به خوبی به تماشا نشست که چقدر به عدالت وآرمان های
مردم و کشورش وفادار بوده و هر حرکت ضد مردمی در ترکیه را منسوب به امپریالیزم
جهانی می داند. چنانکه او بر پاسداری از عدالت تاکید کرده و می گوید، صلح افتخار و
آرزوی مردمش است.
ویژگیهای پولاد علمدار و سریال وادی گرگها با تناسب به جامعه افغانستان
پاسداری از صلح، امنیت، دفاع از کشور، مبارزه
جدی با وارد کننده گان اسلحه های غیر قانونی، پیکار با وطن فروشان، و وطندوستی از
ویژگیهای پولاد علمدار می باشد.
مهمتر از همه در این سریال، مسایل سیاسی افغانستان نیز
در نظر گرفته شده است. درست نقشی که از یازده سال بدین سو سرمشق کار نظام حاکم در
کابل است. وی هر چند رهبری یک تیم مافیایی بدون تغییر را به عهده دارد و بعد از
اوج گرفتن رسوایی های شان در فساد اداری و غصب زمین برای خاک افگندن در چشم مردم
به تعویض آنان می پردازد؛ اما در این میان گاهی طوری واقع می شود که مهره های
ذخیرۀ مافیایی را از بیرون به گونۀ گزینشی وارد قدرت می گرداند تا با این بازی
مضحکه از یک سو ناقوس فریب ایجاد اصلاحات را به صدا درآورد و از سویی هم پدر
خواندۀ مافیا رسم مافیا پروری را در زنجیرۀ قدرت حفظ
نماید. تماشای این سریال که
سرشار از بازی های مافیایی است، یادآور بازی های مافیایی در کشور ما افغانستان است
که چگونه مافیا های گوناگون سرنوشت مردم ما را به فساد، غارت، تباهی و اسارت
کشانده اند. نقش پولاد در نبرد با مافیای ترکیه، رویای پولادی را در افغانستان در
افکار زنده می سازد تا در برابر قلدران و زورگویان در این کشور قدعلم نماید؛ امااین علمداردر برابر مافیا های سیاسی، اقتصادی و مواد
مخدر در نماد مثلث طلایی غارت و غصب زمین به اضافۀ مافیای استخباراتی در نماد طالب
و اما در اصل پیش قراول جنگ نیابتی، قرار دارد که در برابر آزمونی خطرناکتر و
دشوارتر از علمدار ترکی قرار خواهد داشت تا در نبرد با مثلث طلایی و بهم بسته و
جداناپذیر و حتا در بافتی مرموز با مافیایی استخباراتی پیروز بدر آمده و با
عبور از "هفت خوان رستم" طالبانی دمی نفس راحت بکشد. هرچند نبرد با این
مثلث مافیایی استخباراتی در ساختاری نهایت دشوار قومی و زبانی ازهم گسیخته خیلی
مشکل و حتا ناممکن است؛ زیرا این بافت چنان پیچیده و ژرف است که هر گونه رویارویی
علمدار را با آن سخت به چالش می برد. این علمدار در هفت وادی گرگ های افغانستان
چنان درگیر سخت ترین رویارویی ها خواهد بود که شاید علمدار ترکی هنوز یک وادی آن
را نپیموده است؛ زیرا او در این وادی پیچ در پیچ با گرگانی روبه رو خواهد
بود که دیروز بادیه نشینان صاف و صادق و بی آلایشی بوده و از خیل پابرهنه ترین
پابرهنگان عالم بودند . از تبار مظلومانی بودند که از سال های زیادی بدین سو کوله
باری از رنج ها را ناگزیرانه بر سرودوش کشیده بودند. زنده گی شان جز پیام آور درد های
بیدرمان و یاس های بی پایان چیز دیگری نداشت و ساطور استبداد را بر شانه های نحیف
خویش تحمل می کردند که امروز هم داغ هایش بر پشت و پهلوی آنان سنگینی دارند؛ اما
هزاران دریغ و حیف که این مظلومان پاترقیدۀ تاریخ، امروز قیافه های دیگری اختیار
کرده اند و با آن ژست های صمیمانه و گرم انسانی گذشتۀ خویش بدرود گفته اند. از این
هم بدتر به گرگانی مبدل شده اند که حتا از مکیدن خون یتیمان، بیوه زنان و
مظلوم ترین انسان افغانستان چه که از خوردن گوشت و استخوان آنها هم سیر نمی شوند. در
مجموع دقت در بازی های سیاسی وادی گرگ ها باز گشت به سیمایی سیاسی در افغانستان می
باشد. به همین خاطر محصلین، فارغین رشته های علوم سیاسی در دانشگاه های افغانستان
نیز با دقت و دلچسپی تمام این سریال را تماشا می کرد. این سریال ثابت می سازد که
در کشور دروغین انسان می تواند به عنوان گرگ برای انسان دیگر باشد. زیرا این
گرسنگان دیروزی چنان در رنچ شکم پری ها افتاده اند و در زیر بار رنج عیاشی ها و
فحاشی های بی رویه قامت های خویش را افتاده بر زمین می یابند. هر از گاهی که اندکی
از محکومیت وجدانی خود را رها می بینند، رنج فرزندان مست و میخواره و غرق در
هیرویین، تریاک و چرس خواب در چشمان شان را می شکند. شگفت آور این که گاهی هم که
خواب و خور بر آنان غلبه می کند، گویا از دست بیداد هوای بلند شدن به کوه را در سر
می پرورند. آفرین بر مردم مظلوم افغانستان که از اضافه تر یازده سال گران سنگ ظلم
و فساد این گرگان درنده را ناگزیرانه به دوش می کشند و شاید بیشترین آنانی که به
کوه ها رفته اند، حوصلۀ شان در برابر بیداد و فساد این ها به سرآمده و ناگزیر فرار
را بر قرار ترجیح داده اند. بعید نیست جنگ در برابر این مفسدان و غارتگران را با
وجود وابستگی به شبکه های استخباراتی مشروع بشمارند. اماجای تاسف است که اکثر
مردم افغانستان به خاطر ضعف فرهنگ و سواد بخش های منفی این سریال را بازی کردند
مثلا: شماری از اطفال در ولسوالی جاغوری ولایت غزنی نقش کرکترهای سریال ترکی “وادی
گرگها” را که از سوی یکی از تلویزیونهای خصوصی در افغانستان پخش میشود، تمثیل
میکردند که یکی از آنها در نقش “پولادعلمدار”
از سوی “سکندر کبیر” و افرادش کشته شد.“پولاد علمدار” کرکتر سریال ترکی وادگی گرگها
است که نقش مرکزی و قهرمان این سریال را به عهده دارد و “سکندر کبیر” نقش منفی
(بدماش) اصلی این سریال را بازی میکند. مقامهای امنیتی
با تائید این خبر میگویند که دوستان فرد مقتول قصداً ریسمان را به گردن وی انداخته
و به وی گفتند: ”پولاد علمدار منانش را میکشند اما خود نمی میرد، پولاد هم
باید کشته شود.” "روزنانمه
آنلاین افغانستان" این درحال است که کشورهای غربی و اروپایی برای
فروش کالاهای تجاری خویش اول تبلیغات آنرا در قالب سریال و فیلم وارد می کند
و بعد کالای تجاری شان وارد می شود. در افغانستان نیز فورا بعد از سریالهای غربی
کالای تجارتی (پیراهن،
شلوار، پطلون، یخن قاق، اسباب بازی و ...) وارد شده است که در بازار های کابل
پیراهن که عکس پولاد را داشته باشد قمت ترین پیراهن است. متاسفانه ضعف و ناتوانی فرهنگی و علمی ما باعث
رونق کارو بار بی هرزه ترین انسانها شده است اول از سریال شروع و بعد به کالا های
تجاری شان خاک بر سری تبلیغ گران و کسانی که با رسانه و امکانات کشور ما افغانستان
زمینه رونق بازار دیگران را به بی کیفیت ترین وجه فراهم می سازد. از چندی بدینسو سریال ترکی بنام وادی گرگ ها
ازطریق سه تلویزیون های داخلی به نشر میرسد ، اینکه این سریال تجارتی چی تاثیر
روحی وروانی بالای جوانان ما دارد آنرا می گذاریم به روانشناسان، ولی تأ ثیرات
اجتماعی، فرهنگی آنرا مورد بررسی قرار میدهیم. تأثیرات اجتماعی: از قدیم الایام زمانیکه تکت
سینما 2 افغانی بود فیلم های هندی، ایرانی و امریکایی در سینما بهزاد و سینما
پامیر نشان داده می شد، برداشت مردم و جوانان ما از صحنه های این فیلم ها یا نکات
منفی فیلم بوده مثلاٌ دیکته نمودن صحنه های خشن فیلم. در فردای همان شب (دیشم، دیشم) و یا هم تقلید از
مود و فیشن فیلم ها مانند (پوشیدن
لباسهای کوبایی، جور نمودن موی به استایل بیتل ها و یاهم گشتن مانند ژیگلوها) هرگز
مردم ما از نکات مثبت فیلم ها و سریال ها عبرتی و یا آموخته ای نداشتند. با آمدن تلویزیون به کشور که فعلاٌ در هر خانه
هموطنان موجود بوده و امکان دسترسی به تماشای سریال ها خطرناک را برای اطفال و
نوجوانان فراهم کرده است. با این دید می توان از سریال وادی
گرگها به عنوان زاینده اختطافگران ، غارت، اختطاف، بدماشی، گروگان گیری، سرقت
مسلحانه و غیره یاد کرد. حتی سربریدن توسط طالبان کاپی سر بریدن آن صحنه از سریال
است که به نزد (سکندر کبیر) بازیکنان سریال می آورند. تأثیرات فرهنگی و مسوولیت وزارت اطلاعات و
فرهنگ: ترویج فرهنگ خشونت و به بار آمدن جوانان قسی القلب یکی از تأثیرات اینگونه
سریال ها می باشد. ضمنآ تأثیر روانی خشن در روحیات اطفال و نوجوانان از این
سریالها تبارز می تواند، بناء وزارت اطلاعات و فرهنگ مسوولیت دارد که از نمایش
چنین سریالها جلوگیری نماید. دسترسی خانواده های افغانی به گیرنده های تلویزیونی
زمینه گسترده ای را برای دسترسی به سریال های که از طریق تلویزیون ها نشر می شود
را فراهم کرده و وزارت اطلاعات و فرهنگ باید هرچه بیشتر تلاش نماید تا نشرات
تلویزیونها اصلاح گردد.