۲/۱۱/۱۳۹۳

آسیاب آبی یا محلی هزارگی

من از نصف عمر یا بیشتر آنرا نان همین آسیاب محلی را خورده ام و کاملا با خوی بوی آسیاب محلی آشنایی دارم.  در فصل خزان بعد از برداشت محصولات زمین داری، تقریبا چهارصد سیر گندوم را برای زمستان در این آسیاب آرد می کردیم. دهقان ما می گفت خر هارا گله کو و اگر تیز نرفت باز گیله کو. راستی که وقتی که خر هارا از آسیاب حرکت می دادیم در راه های هموار گله می کردیم دگه از پشت شان می دویدیم. یک هفته پیش باید در این آسیاب نوبت می گرفتیم و یک نفر را موظف می کردیم که شب و روز در آسیاب بخوابد تاکسی نوبت را غصپ نکند. یک روز پیش از نوبت رسیدن همه الاغ های آغیل و قریه را جمع می کردیم و همه گندوم های شسته شده را داخل برجی ها و جوال می کردیم و با چند تا پتیر و شکر و چای راهی آسیاب می شدیم. وقتی که نوبت می رسید یک بار گندوم را در دهل آسیا خالی می کردیم و تکتکه آسیارا فعال می کردیم تا با تکان خوردن او گندوم از داخل نوله دهل مابین سوراخی سنگ آسیاب برود و آرد شود. اگر درشت می شد کمی گوش آسیاب را پاین می کردم و اگر نرم می شد کمی گوشی آسیاب را بالا می کردم تا بین سنگ سیر و بالای آسیاب فاصله ایجاد شود و گندم را زیاد نرم نکند. چون اگر گندم زیاد نرم شود، موقع نان پختن، نان چرکه می کند(می سوزد). شاید در ساعت 20 تا 40 سیر گندوم را آرد می کردیم. این تفاوت بستگی داشت با قدرت آب اگر آب زیاد بود سنگ به سرعت می چرخید ولی اگر آب کم بود سنگ آهسته می چرخید و خور را کم می کردیم. در موقع آسیاب کردن خطر گلی باز کردن خیلی زیاد بود. اگر گلی باز می کرد همه گندم ها داخل اب آسیاب می رفت و حیف می شد.
 از 12 سیر گندم یک مد یا یک پاو گندم را به صاحب اسیا می دادیم به عنوان مزد آسیا. وقتی که آرد تمام می شد، الاغ هارا کسی می آورد و همه آرد ها را به خانه می آوردیم.