۸/۰۸/۱۳۹۱

چکیده ای از سخنرانی استاد حاجی محمد محقق رهبر حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان در لندن



استاد حاجی محمد محقق رهبر حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان و رئیس کمسیون عدلی و قضایی مجلس نمایند گان و یکتن از اعضای ارشد جبهه ملی افغانستان، طی یک مراسم با شکوهی که با حضور شخصیت های سیاسی و بین المللی و مهاجرین افغانستان مقیم در لندن سخنرانی را ایراد فرمود که موارد و نکات ازاین سخنرانی را دراینجا ذکر می کنم.
تمام اقوام افغانستان مانند گلهای رنگارنگی است که در یک چمن روئیده است، مهاجرین افغانستان باید از کشورهای دیگر پذیرش شود و هویتها و ارزشها به رسمیت شناخته شود.
مهاجرین افغنستان از کشورهای مختلف دنیا باید در افغانستان جمع می شد و افغانستان را با هم آباد می کردیم.
ما اگر پنج ملیون آواره در جهان داشتیم امروز پنج و نیم ملیون یا بیشتر آواره داریم که دولت افغانستان در این مورد هیچ کاری نکرده است.
امروز روز حذف ملت ها گذشته است، کسی اگر بخواهد که ملتی را یا حذبی را حذف کند اشتباه است امکان ندارد،  راه این است که باید همدیگر را پذیرفت و درآغوش گرفت.
سیاست با تبعیض در عرصه های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به هیچ جایی نمی رسد.
اگر روی یک قشر از مردم افغانستان کار شود و توجه شود قشر دیگر بماند بازهم این کار ناقص می ماند و باعث عقب ماندگی همه اقوام خواهد شد.
به طور مثال اگر در جای، آب لوله کشی می کنیم قسمت از لوله را ببندیم و مانع از جریان آب شویم تمام سیستم بهم می خورد.
یازده سال از حضور جامعه جهانی و کمک های شان در افغانستان می گذرد ولی هزاره جات به جز اندک باز سازی که صورت گرفته ازاین کمکها و پروجه های بزرک محروم بوده است.
شاه راه بزرک کابل میدان شهر تا بامیان تا غور تا هرات هفت صد کلو متر راه است و هشت صدو پنجا ملیون دالر بودجه داشت که کار نشده است، درافغانستان یک چهارم بودیجه عادی تا مین نمی شود حتا معاشات مامورین دولتی.
ما باید همدیگر را قبول کنیم و اگر قبول نکنیم افغانستان بعد از دو هزارو چهارده به یک نبردگاه تبدیل خواهد شد که معلوم نیست کیها در این نبرد پیروز است.
تلاشهای حلقات افراطی آقای کرزی را به جای رساندند که امروز هیچ کسی را نمی بیند احزاب سیاسی و کسانیکه دولتش را ساختن همه از یادش رفته.
حکومت ملت سازی نتوانست ملتی که اسلحه خودرا تحویل داد، با القاعده همدست نشد، مکتب خودرا نسوختاند و در عرصه های دموکراسی و وحدت ملی پیشگام بود دولت نتانست اینهاره جمع بکوند.
فقط یک قوم مسلح و محکم شد و دیگران به نحوی پس رانده شد، در اردوی ملی باید ملی عمل شود در افغانستان در اردوی ملی هزاره پنج در صد حضور ندارد درحال که هزاره ها بیست چند درصد نفوس افغا نستان را تشکیل می دهند.
کشور افغنستان خانه امن و مهد آساییش برای ملت نیست بلکه میدان بازی و جنگ است که کی پیش میشه و کی را به عقب می راند.
مادامیکه همه یک دیگر را بپزیرند  افغنستان را خانه امن  و مطمئن خود فکر کنند افغنستان آباد خواهد شد.
ما، نه امریکارا به افغانستان دعوت کرده بودیم و نه به خواست ما از افغانستان بیرون می شود.
ما به آمریکا گفتیم که آمدن و رفتن شما به مصلحت ما و کشور نیست، آمدین برای مبارزه با القاعده و رفتن شما هم برای زندگی و فامل خود تان است اگر به مصلحت افغانستان باشد فعلا شرایط ایجاب نمی کند که شما از افغانستان بروید اگر شما با تروریزم مبارزه می کنید تروریزم و انتحاری پشت در وازه های کابل پایتخت رسیده و حضور دارد شما کجا می روید؟
اسم قرار داد گذاشتن روی رفتن آمریکایی ها یک رنگ بخشیدن است اگرنه،  معنای حقیقی رفتن آمریکایی ها عقب نشینی است و شکست شان را ثابت می کند.
دولت افغانستان اتحاد ملی ره ایجاب می کند نه اینکه همه چیز وابسته به رفتن و ماندن آمریکا باشد.
دولت و حکومت افغانستان همه اقوام را به یکجا شدن ایجاب می کند، اساس مسئله این است که ما یکجا باشیم.
بعد چگونه مناسبات خویش را با کشورهای منطقه و جهان بر قرار کنیم، باید کشورهای جهان را به سیاو سفید و دوست دوشمن تقسیم نکینم، مناسبات خویش را با کشورهای غربی همچنان نگهداریم و از آنها تشکر می کنیم.
روابط ماباید تعریف شده باشد تناقض نداشته باشد که یک روز پیمان استراتژیک امضا کنیم یک روز علیه آن گپ بزینم.
ما باید با کشورهای منطقه هم روابط تعریف شده داشته باشیم نه مثل بچه های بدخوی واری دا من خوده از سنک پور کنیم و چار طرف خود بزنیم.
ما باید سیاست و روابط تعریف شده برای منافع ملی خود با تمام کشور ها داشته باشیم، بسیاری ازدولت ها به خاطر بی برنامگی و تدابر درست سقوط کرد مثلا ملا عمر اگر فریب اسامه را نمی خوردی و برج دوقلو را نمی زدی ما صد داد هم می زدیم امریکا لشکر خوده گرفته نمی آمد بجنگ آنها.
اول باید تدابر داخلی خوده جور کنیم اردو و پولیس خودرا ملی بسازیم بعد با کشورهای منطقه و جهان روابط خودرا بر اساس مناقع کشور خود بر قرار سازیم.
هزاره ها درافغانستان نمی تواند که یک جزئ جدا باشد هزاره هادر یک صف آرایی سیاسی با پشتون، تاجیک و... شریک هستند.
ما می خواهیم که تصمیم گیریها و قدرت بین همه تقسیم شود، در مرکز، در ولایات و اقوام مختلف افغانستان.
سه اصل ما با دولت کرزی متفاوت است:
1 – کرزی قدرت را متمرکز می خواهد ولی ما قدرت را برای همه مردم می خواهیم
2 – کرزی حکومت محدود و می خواهد و ما حکومتی پارلمانی و توضیح شده می خواهیم
3 – آنها انتخابات را زیر پرده می خواهد و ما آشکارا می خواهیم.
شما نگران 2014 نباشید ما جبهه ملی را برای این ایجاد کردیم افغانستان از هم نپاشند.
چه جامعه جهانی با ما کمک کند و یا نکند ما قبل از حضور جامعه جهانی هم افغنستان را اداره کردیم و از حاکمیت دفاع کردیم ونگذاشتیم که دوشمن ای مردم را از بین ببرد و بعد ازین هم در کنار مردم خود خواهد بودیم.
هزاره ها در کنار دیگر اقوام دست تعاون دراز خواهد کرد .