۱۱/۱۰/۱۳۹۲

زندگی نامه: شرح پریشانی من



زندگی انسانها هرجای دنیا که باشد شبیه همدیگر است؛ همگی از مردو زنی در زمان و مکانی در این برهوت که بابای آدم در شرش گیر مانده بود و در هر تکرار این برهوت مادری بچه یا دختری را در بغل گرفت و بوسید و بوئید و امید وار شد بدنیا می آید. پدر و مادر بنده نیز از این چرخش استثنا نشده و در متن بنام رخداد زندگی و در خلال این تکرار ها بدون اینکه خودم اختیاری داشته باشم که چه وقت و چگونه، پسر یا دختر، قد بلند یا قد کوتاه بدنیا بیایم و چشم باز کنم؛ تقدیر این شد کهک یک نان خوری دیگری گوشه سفره پدر و مادر اضافه گردم. شاید از همان آغاز پسر بودنم سخت والدین مرا خوشحال کرده بود و برای اینکه از حسد زن همسایه در امان بمانم تا چند ماه پسر بودنم را پنهان می کرد. بعد از من چهار برادرم و دو خواهرم نیز در کنار سفره من و بابا و مادر اضافه شد. تاریخ دقیق سرگردان شدن من در این دنیا 1369 ه ش می باشد. تا چند سال پدر و مادرم به عنوان کوچکترین فرد خانه واده شان سخت از من مراقبت می کرد و دوستم داشت و همیشه به تعلیم و تربیه من تلاش می کرد. هفت یک – قران مجید – خزائین – انوار – منهاج و معراج و توضیع المسائیل را که تمام کردم، فامیل به دانایی و علم من امید وار شد و مرا وادار به روضه خوانی در ایام محرم می کرد. از وقتی که برادرم بدنیا آمد به قدری قابل نگرانی قدر و محبت من کاسته شد و نیمی نگاه ها به سوی او بود. وقتی که خوب ازو مراقبت نمی کردم گوشهایم را پدر و مادرم بین دستهای درشت شان می فشرد. من کم کم به یک فرد بزرگتر خانواده تبدیل می شدم و بعضی کار ها بدوش من سپرده می شد تا این که پدرم مرا به کابل آورد و به درس ها و برنامه های مکتب و کورس ها زبان آغاز کردم و در سال 1382 با خواندن آهنگ و سرودن شعر در رادیو محلی بامیان شروع به کار نمودم. بعد از چهار سال کار و هم زمان صنوف هشتم – نهم – دهم و یازده هم را نیز تمام کردم. بعد از چهار سال می توانستم بخوبی گیم های آی جی آی را یاد بگیرم و دو برنامه زراعت و مالداری و پاسخ به نامه هارا در رادیو پیش ببرم. در این مدت بزگترین حامی و پشتبانم که پدر کلانم بود را از دست دادم. سال 1388 در تلویزیون ملی بامیان و همزمان متعلم صنف دوازده بود و همچنان امتحان کانکور را هم پیش رو داشتم. بعد از سپری نمودن امتحان کانکور با 249 نمره در رشته ادبیات قبول شدم و هم زمان در امتحان دیگر در دانشگاه المصطفی نیز راه یافتم. فامیلم که یک خانواده مذهبی بود مرا تشویق کرد که دانشگاه المصطفی را ادامه بدهم.
همزمان با تحصیل کارمند شبکه تلویزیونی راه فردا در بخش تخنیک رادیو و اجرای یک برنامه فرهنگی تا هنوز هستم. امسال با پایان چهار سال دوره تحصیل و گذراندن 175 واحد درسی در امتحان دوره ماستری شرکت نمودم در رشته علوم سیاسی.
این بود خلاصه شرح پریشانی من.

۱۱/۰۷/۱۳۹۲

فریکانسی تلویزیون های افغانستان در اکسپرس ای ام 22




تلویزیون خورشید:

فریکانسی:۱۱،۱۰۶                                  پولا رزاسیون: عمودی

سیمبل ریت:۲۲۲۲

تلویزیون طلوع  طلوع نیوز  ولمر:
فریکانسی:۱۱،۴۹۵                                پولا رزاسیون:  افقی
سیمبل رایت:۵،۰۰۰
اف ای اسی:۳/۴
تلویزیون طلوع نیوز:
فریکانسی:۱۱،۵۰۰                                 پولا رزاسیون:  افقی
سیمبل رایت:۲،۱۴۳
اف ای اسی: ۳/۴

تلویزیون آینه   پشتو  :

فریکانسی:۱۱،۴۷۴                                  پولا رزاسیون:  افقی
سیمبل رایت: ۴،۶۶۶
اف ای اسی: ۳/۴

تلویزیون نور:

فریکانسی:۱۱،۵۰۳                               پولا رزاسیون:  افقی
سیمبل رایت:۲،۲۰۰
اف ای اسی: ۳/۴

تلویزیون آرزو:
فریکانسی:۱۱،۶۱۳                                پولا رزاسیون:  افقی
سیمبل رایت:۲،۲۲۲
اف ای اسی: ۳/۴

تلویزیون یک:

فریکانسی:۱۱،۱۵۹                               پولا رزاسیون:  افقی

سیمبل رایت:۲،۴۴۱

تلویزیون دری وان و تلویزیون یک:

فریکانسی:۱۱۸۸۰

پولارزاسیون:عمودی

سیمبل رایت:۲۷۵۰۰

فریکانسی تلویزیون های افغانستان درهاتبرد

تلویزیون ملی:                                       پولا رزاسیون:  افقی
فریکانسی:۱۱،۱۷۹
سیمبل رایت:۲۷،۵۰۰
اف ای اسی: ۳/۴
تلویزیون آریانا:
فریکانسی:۱۱،۵۸۵
سیمبل رایت: ۲۷،۵۰۰
اف ای اسی: ۳/۴

تلویزیون آریانا افغانستان:
فریکانسی:۱۰،۷۲۳
سیمبل رایت:۲۹،۹۰۰
اف ای اسی: ۳/۴

تلویزیون پیام افغان:
فریکانسی:۱۱،۱۷۹
سیمبل رایت: ۲۷،۵۰۰
اف ای اسی: ۳/۴
فریکانسی تلویزیون راه فردا دراکسٻریس
:
فریکانسی 11049:
سیمبل رایت 2531:
اف ای اسی  4/3:

۱۱/۰۵/۱۳۹۲

زمان تعیین شده برای برگزاری انتخابات مشکل ساز خواهد بود.

ماده 39
(1) کمیسیون مراکز رأي دهي را در سراسر کشور تأسيس و زمينه اشتراک رأي دهندگان را در اين مراکز طوري مساعد ميسازد تا دسترسي به پروسه انتخابات براي رأي دهندگان به سهولت ميسر باشد.
ماده سی و نهم قانون انتخابات برای کمیسیون مستقل انتخابات مسئولیت سپرده است که باید مراکز رای دهی را به گونه تاسیس نماید که زمینه اشتراک همه مردم فراهم گردد.
همچنان کمسیون طبق فرمان ماده 45 قانون اساسی باید زمینه رای دهی را برای معیوبین و معلولین نیز فراهم سازد.
(5)کمیسیون به منظور رای دهی معیوبین ومعلولین سهولت های لازم را فراهم می نماید.
آیا بر گزاری انتخابات در موعد تیین شده؛ مخالف با این دو ماده قانونی نیست؟ افغانستان یک کشوریست که اکثرا کوهستانی می باشد و تا ماه دوم سال تمام راه های مواصلاتی با مشکلات از قبیل برفکوج، سیلاب، خراب شدن دیوارهای سرک و .. مواجه می باشد و قطعا که مصدود است. آیا با این مشکلات زنان، کهن سالان و مریضان می توانند به پای صندوقهای رای حاضر شوند و بعد از مدت ها انتظار در صف رای دهی رای بدهند؟ یکی از چالشهای بزرگ در برگزاری انتخابات تعیین نامناسب وقت برگزاری آن است. امیدواریم که کمیسیون مشکلات عمده مردم را در نظر گرفته و در مودر تعیین برگزاری انتخابات تجدید نظر نماید.

۱۱/۰۲/۱۳۹۲

سمبولیک بودن معاونت هزاره ها در ڇند سال گذشتته در حکومت



دیگر نباید ابزار حرکت دیگران قرار گیریم.
نقش مردم هزاره در تشکیل پروسه های ملی و سیاسی کشور؛ تعیین کننده ترین و مهمترین گزینه محسوب می شود. اما متاسفانه به خاطر صداقت و راست کار بودن این مردم و خوش باوری های بیش از اندازه، تمام فرصتهای طلایی از دست مردم رفت و همیشه باعث خریدن آبروی دیگران شد و قدرت هارا به ثمر رسانید ولی برای خودشان چیزی میسر نشد. فقط به عنوان یک سمبول و نشانه که دیگران محوریت دوروزه خویش را به واسطه هزاره ها به وجود آورد و بعد ازین که صاحب قدرت شد، دیگر دست مردم را رها کرد. در چند دوره گذشته آقای خلیلی به عنوان رهبر یک حزب و شخصیت یک ملیت، آقای کرزی از سمبول معاون از آقای خلیلی نقابی به رخ کشیدو و توسط آرای مردم هزاره به پست ریاست جمهوری رسید و بعد هم اکتفا نکرد؛ تعداد اسلحه که در بین مردم هزاره وجود داشت، آقای خلیلی را به حیث ریس دی دی آر معرفی کرد و خود آقای خلیلی چند بار بین مردم آمد که خلع سلاح شوید که دیگر دوران سلاح گذشته است. مردم خوشباور هرچه داشت به پروسه تسلمی کرد حتا اگر کدام خانه اسلحه نداشت از جای دیگر خریداری می کرد و به دولت تسلیم می کرد. ما شاهد بودیم که چند روز از پیش بودای بامیان اسلحه جمع آوری می شد و به موترهای کاماز بارشده و به کابل می آمد. تا اینکه مردم کاملن خلع سلاح شد، کوچی های مسلح با جرات تمام بالای بهسود حمله کرد و خانه های مردم را آتش کش نمود. والی بامیان حبیبه جان برای مردم شهیدان حاضری درست کرده بود که به جنگ کوچی ها نرود و از مردم بیگناه دفاع نکند. حالا مردم مشکوک است که معاش آقای خلیلی را دولت نخورده باشد. حالا هم یک فرصت طلایی دیگر است به گفته غنی احمدزی که هزاره ها باید هوشیارانه شرکت کنند و از روی احساسات، قومیت و منطقه گرایی و شمال و جنوب وارد میدان نشوند و تلاش نمایند تا بار دیگر مورد استفاده ابزاری قرار نگیرند و خودشان در حومت آینده نقش داشته باشند. هر قدر که امروز مردم هوشیار شده ولی دشمنان  و تخریب کاران هوشیار تر چون همین حالا دیده می شود که تعدادی از فرهنگیان و دانشمندای ما مورد استفاده قرار گرفته و خودرا با دشمن سرسخت مردم خویش همسو و همفکر و هم نظر خطاب می کنند. آقای کرزی چند دوره توسط رای مردم هزاره به ریاست جمهوری رسید اما امروز به خاطر مردار شدن یک طالب در غوربند گریان می کند و ولی 160 جوان بامیانی و ریس شورای ولایتی بامیان که در همین مسیر بی رحمانه به شهادت رسید؛ گویا که ریس جمهور هیچ خبر نشده باشد. هزاره ها در انتخابات پیش رو باید از کسی حمایت کند که به مردم تعهد بسپارند که در تمام امور عدالت را پیشه می کنند و از آرای میلیونی هزاره ها سوئ استفاده را نمی کنند و سهمیه هزاره جات را به دیگر جاها مصرف نمی کنند باید سهمیه هزاره جات به خود هزاره جات مصرف شود. این دفعه بدون هیچ مصلحتی رای مردم هزاره جات به نفع کسی استعمال می شود که در هرزمان به خواسته های قانونی این مردم توجه کنند و هیچ گونه فکر قوم گرایی و حزبی و منطقه گرایی را در سر نداشته باشد. یکی از گزینه های شناخت تیم ها گذشته ای تاریخی انان می باشد. پشتونیزم در هیچ دوره و زمانی از صد ها سال پیش تا مروز به جامعیت و هم گرایی فکر نکرده اند؛ بلکه پروسه های حذف گرایی و تبعیض گرایی را روی کار کده است. امورز هرکه از تداوم این خط نا پاگ حمایت کنند، مورد تاید مردم هزاره نیست و از چنین اشخاص به عنوان شریک دزد می شناسند. تا هنوز لقمه غذای مردم بهسود از خون خانواده شان رنگین است ولی عزیز جان رویش خودرا با قاتلین مردم خود همفکرو هم سو می داند.
به لحاظ خدا و هر چه که شما دوست دارید، نقاب پوشان را قسم می دهم که از خون بی گناهان بهسود و میدان و مسیر پروان خود بشرمید و با رای خود دشمن قسم خورده مردم هزاره را صاحب قدرت نسازید. امروز درست که سکوت می کند ولی این سکوت دوروزه فقط برای فریب مردم است وقتی که دست اینها به قدرت برسند دیگر سکوت نمی کنند بلکه با گلوله جواب خواهد داد.

۱۱/۰۱/۱۳۹۲

هزارستان به عنوان قلب پر تپش و استبداد زده در ده سال حکومت آقای کرزی



ولایات بامیان، دایکندی، غور، وردک، غزنی، پروان وغیره را شامل میشود و در دیگر ساحات کشور نیز مردم هزاره با تناسب و فیصدی های مختلف زیست دارند. هزارستان با دارا بودن کوه های سر به فلک کشیده و دره های زیبا پر آب و علف بدون شک یکی از سرسبز ترین و دیدنی ترین مناطق افغانستان محسوب میشود. در گذشته از این کوه های بلند برای دفاع در مقابل استعمارگران استفاده میشد. یکی از ویژگی های این کوه ها بخاطر جلوگیری از تخریب زلزله که در کتاب ها از آن به عنوان میخ یاد میشد شهرت دارد. هزارستان با داشتن کوه های بلند که بزرگترین کوه بابا در بامیان می باشد از ارتفاع زیاد برخوردار است در خیلی از سالها برف در تمام سال در قله کوه بابا دیده می شود بزرگترین رود خانه افغانستان ( هلمند ) هرمند از کوه بابا سرچشمه میگیرد رود خانه هریرود هم از مناطق هزارستان سرچشمه میگیرد از این لحاظ هزارستان با دارا بودن آب و هوای کاملا متفاوت و رودخانه های کوچک و بزرگ یکی از بزرگترین منابع آبی افغانستان را دارا است اگر از این منابع مدیریت خوب شود مسلماً کمک بزرگ در جهت پیشرفت توسعه زراعت و تولید برق در کشور است. در حکومت ده ساله آقای کرزی مناطق مرکزی افغانستان و هزاره جات در عرصه حمایت از دموکراسی و خلع سلاح و معارف و امنیت پیشگام بوده است. اما از نظر باز سازی و توسعه وی و انکشافی؛ هزاره جات محروم ترین مناطقی بوده که همانند یک قلب پر تپش از بیداد وستم می لرزید. در دوران دموکراسی و باز سازی که حکومت افغانستان چندین ملیون دالر را به مصرف رسانید گویا بامیان و مناطق هزاره جات را فراموش کرده بود. بجز از یک جاده مرگ، چوک علیکین، مدال و تقدیر نامه گرفت الاغ ها، کاهگیل سرگ، بی توجهی به زراعت و مالداری مردم و ده ها مورد دیگر که نصیب مردم مناطق مرکزی گردیده است. نسبت فراهم نبودن زمینه تحصیل برای جوانان، از 100 جوان فعال و با استعداد فقط یک نفر توانسته که با ده رقم مشکلات با سواد شوند و در دانشگاه ها راه پیدا کرده باشند. تا هنوز اکثریت جوانان مناطق هزاره جات در کشورهای دیگر آواره و بی نصیب از تمام برنامه های آموزشی و اقتصادی کشور می باشد.
رهبران و مسئولین و جوانان باید تلاش نماید تا مناطق محروم هزاره جات در تمام برنامه های توسعه وی و انکشافی پیشگام باشد و مورد فراموشی مسئولین قرار نگیرد.