۶/۱۱/۱۳۹۲

رسانه های فرهنگ ساز یا فرهنگ سوز؟




اکثر وقت مردم، با برنامه های رادیو تلویزیون سپری می شود در هر کار و مصروفیت که باشد رادیور را می شنوند ویا بیننده تلویزیون هست و رادیو و تلویزیون یک بخش مهم زندگی مردم به شمار می رود که با بیشتر از 70 رادیو و سی و چند تلویزیون در شهر کابل به طور بیست و چهار ساعته آمیخته شده است  اما فهمیده نیست که رسانه ها برای مردم  چه نشر می کنند؟ شاید در هرساعت رویداد های مهم افغانستان را از زاویه های مختلف سیاسی، قومی، مذهبی و سمتی گزارش تهیه می کنند و به سمع مردم می رسانند و در اول و پایان نام رادیو و فریکانس نشرات رسانه تبلیغات می شود.
بعد از خبر یک وقفه تجارتی و تبلیغات یک برنامه که مربوط همان رسانه می شود، اعلان می شود اعلان بسیار جزاب و دلکش و با بسیار زحمت فراوان ساخته شده است اما وقتیکه برنامه شروع می شود پیش از هر چیز صدای شوخی و خنده بین دو مجری که دختر و پسر است از رادیو بلند می شود و بعد با فریاد و هیجان برنامه را شروع می کند که فقط هر کلیمه نصف نصف می شود و آدم فکر می کند که یک کلیمه جدید و زبان جدید اختراع شده است.
مثلا: ای کدام اس؟ چطو استین؟ فامیلاخوبن؟ کتی کارو بار. بری چاشت چه پوختین؟ اصطلاحات جانم، عزیزم، تشکر و... بعد از ده ثانیه تکرار می شود.
وقت خدا حافظی "بای بای"، در حدود پنج دقیقه که بین دو آهنگ و وقفه تجارتی مجریان محترم گپ می زند، ده ها کلمات بی کاره و تکراری و خسته کننده از رادیو ها شنیده می شود. نمونه ای از برنامه های که اجرا می شود: آهنگ های فرمایشی، شکنک زبان، زمزمه آهنگ، قسمتی از آهنگ یگ هنرمند را تغییر می دهد و به شنونده می گوید که خواننده این آهنگ از کیست؟ برای شنونده می گوید که بر عکس منشور صحبت کن مثلا اگر مجری گفت لامپ چه فائیده دارد باید شنونده بگوید اتاق را تاریک می کند اگر گفت روشن می کند می بازد. همین رقم ده ها برنامه ای بی محتوای و تکراری تمام فضای رسانه های شنیداری و دیداری کشور را فرا گرفته است و از هر هموطن ما، در هر تماس شرکت های مخابراتی سی افغانی خساره می گیرد. اگر تماس گیرنده موفق شد فقط یک آهنگ را دو دقیقه نشر می کند و آهنگ را در وسط قطع می کند و تماس دیگر را جواب می دهد.
و از سوی دیگر بی هدفی و سر درگمی در تنظیم برنامه ها به شدت احساس می شود و فهمیده نیست که با پرداخت بودیجه بزرگ در ایجاد یک رسانه و تهیه برنامه هدف مسئولین محترم چیست؟ فقط آنچه که بیشتر به مشام می رسد بوی تفریقه افگنی، تشویق جوانان به مد و فیشن، مطرح کردن و ترویج نمودن آواز خانی و فراموش شدن استادان موسیقی و هنر و بنیان گزاران موسیقی در افغانستان است.
تمام برنامه ها و کارهای رسانه ها فقط یک هدف را دنبال می کند که جوانان افغانستان به موسیقی نواختن و آواز خانی رو بیاورند، خیلی جای تاسف است که دیگر بخش های اجتماعی و اقتصادی را رها کرده و آواز خوان شویم. این فقط در جای خود ارزشمند است اما ادامه راه استادان موسیقی و هنرمندان پیشین افغانستان مثل داود جان سرخوش، سرور سرخوش بنیانگزار موسیقی هزارگی، احمد ظاهر، استاد ناشناس و ... خود یک مسئولیت تعریف شده برای جوانان علاقه مند و توانمند می باشد نهن این که تمام مسئولیت اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مارا تشکیل دهد.
در مجموع متاسفانه امروز اکثر رسانه ها و به خصوص رسانه های که پل های سرسام آوری را مصرف می کند، مورد دستخوش چند آواز خوان و شعبذه باز و بذله گو قرار گرفته است که وا قعا خسته کننده شده و در حد افراط رسیده است. در هر تلویزیون و رادیو یا وقفه تجارتی است یا آهنگ های مختلف و متنوع، کسی با اینها مخالفت ندارد اما نباید هدف اصلی رسانه های ما بذله گویی و تفریح و سرگرمی  باشد باید از این مصرف بزرگ که در تلویزیونها می کنند و صدها فعال فرهنگی و اجتماعی در آن مصروف است باید هدفمند و مفید کار صورت گیرد و هر روز در سطح جامعه تغییر ایجاد کند به مردم انگیزه بدهد و از استادان نویسنده، محقق، ریاضی دان، کسانی که زبانهای مختلف را بلد اند، کسانی که زندگی را با تمام فراز و فرود اش تجربه دارند سیاست مداران و تاجران  باید کمک بگیرند و تمام اوقات را با مصاحبه و گفت گو با این ها پر کنند تا برای مردم عام به طور تحمیلی شیوه های زندگی شهری و احترام متقابل بین اقوام و مذاهب را در افغانستان گسترش بیابد و تقریب مذاهب را به وجود بیاورد.
شیوه کار کردن و تجارت و کسب و موارد زندگی را به مردم بیاموزاند، مثلا برنامه شبخند، برنامه آواز افغانستان، برنامه لحظه به لحظه از برنامه های پر آوازه در افغانستان است و در کشورهای همسایه و جهان هم نشر می شود آیا با وضعیت زندکی مردم تطابق دارند؟ آیا جوابگوی مشکلات مردم هست؟ آیا لحظه های اطفال و زنان و کارگران را به ناحق پر نمی کند؟ امروز دلهای مادران این سرزمین نگران فقر اقتصادی، پریشانی و مهاجرت فرزندان شان می باشد باید فکری کرد و از توانایی های علمی و فرکی خویش باید مرهم دلهای نگران این سرزمین شد و اندک اندک در فکر زدودن وضع نا بسامان و مضحک موجود بود.
امروز رواج ها و باور ها و جاهلیت به حد افراط رسیده و آینده عزیزان را به شدت تهدید می کند اما هیچ گونه اقدام صورت نمی گیرد هر چه می شود و می کند اما مسئولین و رسانه داران سکوت می کند و در صدد تعدیل و تغییر آن نیست، کم کم جامعه در مرز سقوط است و بدبختی دامن همه را گرفته اند.
چه ضرور است که تمام سرمایه های مردم صرف تالار ها و آرایشگاه ها و برنامه های بی هدف و بی جا می شود؟ چرا مغازه ها و دکاکین و سرمایه های مردم به فروش می رسد تا رشوه بدهد و بندی خویش را از قید دولت آزاد کند؟ چرا مردم تمام هست و نیست خود را می دهد تا کودک خودرا از چنگ آدم ربای گرسنه نجات دهد؟ چرا حولی و زمین و زندگی مردم در مقابل آدم فروشی از دست می رود و استعداد های فراوان از این کشور فراری می شود؟ کجاست رسانه ها و کجاست بزرگان و مسئولین؟
راهکارها:
1 – تعدیل و تغییر در تنظیم و تهیه برنامه های رسانه ای دیداری و شنیداری
2 – درک نیازمندیهای ضروری ملت و جامعه فقیر و تهیه برنامه مناسب با حال و زندگی مردم
3 – بلند بردن سطح آگاهی و دانش شهر نشینی و زندگی اجتماعی مردم
4 – مبارزه با خرافات و برنامه های بی مورد که در بین مردم رواج پیدا کرده.
5 – کنترل جدی ارگانهای مسئول از نشرات رسانه ها
6 – تغییر در مواد برنامه ها و بالا بردن کیفیت آموزشی برنامه ها