۱۲/۲۰/۱۳۸۹

طالبان با کوشش جمع مقام دولتی تونلی ساخت ز زندان قندهار آمد بیرون


بسم الله الرحمن الرحیم

کشور ازآتش دود غبار آمد بیرون
چون خلیل از لطف حق ازبین نارآمد بیرون
ازمیان توده های دود خاکستر نگر
پابرهنه مردم با افتخار آمد بیرون
جمع از هجرت رسیدو جمع از ذلت رهید
جمع از زندان یا ازپای دارآمد بیرون
کشوری نیم سوخته هرچند ستم بسیاردید
شکر حق ازآن نفاق بیشمار آمد بیرون
گرچه ویران گشت اما قمتش افزوده شد
ازمیان توده ها مردان  کار آمد بیرون
مردمی آزاده را گویید ازما این خبر
دست بگشاو بغل چون وقت کآرآمد بیرون
وقت آبادی وطن وقت دلسوزی هم
چهره های پاک ملی بهر کارآمد بیرون
صد سلام از ناظری برنسل پاکت ای وطن
تاهمه باهم قرین برد بار آمد بیرون
بااحترام
شعر از محمد ناظری



انتظار کشیدن مردم بیرون از مصلای رهبر شهید جهت اشتراک در محفل





صحنه های از مراسیم تجلیل از شانزدهمین سالگرد استاد شهید درشهر کابل:

نمای از اجتماع مردم درمحفل


شمه از گوشه های زندگی استادمزاری وتصاویرتشییع جنازه استاد را مشاهیده می کنید:





دوستان امروز سرگم كرده ام

رهبر پير و پدر گم كرده ام

از آنجايي كه مزاري جان خود را وقف آرمانهاي ملّي و هموطنان خود نموده بود، همواره تلاش مي نمود تا مصيبت را از مردم دور نگه دارد. سر انجام در همين راستا، جهت مذاکره با جنايتکاران طالب که آنروزها در هيئت ملا يک با قرآن خدا به سراغ خلق خدا پيش مي آمدند، با انگشت شماري از ياران و فرماندهان روزهاي خطر و ضررش همچون شهيد ابوذر غزنوي، ابراهيمي بهسودي، سيد علي علوي مزاري، جانمحمد ترکمني، و... رهسپار چهار آسياب شد که طالبان تروريست فرصت طلب، بر خلاف رسم انسانيت و فرهنگ ديرينه و پر پيشنهء افغانيت؛ با اشاره باداران برون مرزي خويش، او وياران باوفايش را به اسارت گرفتند و در 22 حوت 1373 در بد ترين شکنجه ها، وحشيانه و عجولانه به شهادت رساندند و آنگاه با هراس از عواقب آن، براي توجيه روسياهي اين عمل ننگين و شرم آور، پيکرهاي پاک و پاره پارهء آنها را در هليکوپتري گذاشتند و در نزديکي هاي غزني با صحنه سازي و فريبکاري، بر زمين خواباندند وشهيد مزاري و يارانش را به درگيري در درون هليکوپتر، متهم کردند.

پيكر پاك پلنگ پير و پر غرور پامير جهاد و مقاومت ميهن كه در کمينگاه حيله و نيرنگ غداران و تبهکاران، با دست و پاي بسته تيرباران شد، در طولاني ترين تشييع تاريخ، از غزني تا بهسود، تا باميان و تا يکاولنگ، صدها کيلومتر، روي دوش مردم داغدار و عزادارش، قريه به قريه از دل درياي بهمن و برف، در شطي از ماتم و الم، پياده حمل شد و از آنجا به بلخ انتقال يافت و سرانجام به تاريخ 7/1/1374 بعد از چهارده روز از شهادتش، در دنيايي از اشک و اندوه، با حضور ده ها هزار انسان حق طلب و عدالتخواه جهان، در شهر مزار شريف، آغشته با عطر خون و شکفته در ستاره هاي زخم، در سينهء چاک وطن و ميهن محبوبش، دفن شد تا در خاک آن تجزيه شود، با سبزه و گياه درآميزد، سرخگل گردد و بهار ذهن و زندگي مردمش را از عطر عشق، از شعر غرور و از شکوه آزادي سرشار کند و با آب و آيينه و آفتاب الفت و آشنايي ببخشد.

**

استاد شهيد عبدالعلي مزاري؛ در لحظه شهادت به پيشواز چهل و هشتمين بهار عمر شريف و شکوفايش، رنجيده از اغيار زشتخوي زمين، وصل دلدار زيبا رو و پر هياهوي آسمان را برگزيد و با شهادتي که آرزوي دل و زيبندهء روح و شايستهء شخصيت شکوهمند وارجمندش بود، رخشان و خونفشان به خدا پيوست و همچون آفتاب، در افقهاي بلند شهادت، کسوف خون گزيد و مصداق: \"رجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه\" گشت و به آرزوي ديرينه اش رسيد.

سرفرازی ازامتحان خون وپیروزی تن برطبر:


شهید عبدالعلی مزاری ، ازانگشت نمای رهبران کارآزمای ، درجهان بوده که مردانه وار وسرفراز موفق از امتحان خون بدر آمد.
آزمون سرخ خون که سالهااین شیر مرد را مورد امتحان قرار داده بود استاد با جازبه های بلند اخلاقی وتقوا باجهات ومقاومت برای نجات دین وملت ، سرافراز آبرومند خط کامیابی وتقدیر دوست را ازآن خود کرد.
استاد درمدت کوتاه که در جامعه دربخش های مختلیف حضور پیدا کرد ، درجان وروان مردم اعم از پیرجوان ، زن ومرد جای پیدا کرد.
وسرانجام استاد با آرمان های بلند ومعجزه آمیز خود ، باشهادت مظلومانه دراسارت طالیب وتروریزم ، مزدوران اجنبی وبیگانه ، به اسطوره جاری وجاویدان تاریخ مردم خود تبدیل گردید.
درگذشت استاد عزیز ورهبرفرزانه مان را ویاران با وفایش را خدمت تمام شما عزیزان تسلیت عرض میکنم وامیدوارم که از رهروان راستین قهرمان تاریخ خود باشید .