مرتضی معراج 4-10-1391
چند ماه پیش، یکی از شخصیتهای باسواد و نکتهگو که از
بیکفایتی وزیر معارف و کمسوادی نویسندگانِ کتابهای درسی دورههای
ابتدایی و متوسطه به خشم آمده بود، میگفت:
«پارسال که پسرم در صنف اولِ مکتب بود و من در مضمونهای
دری و ریاضی با او کمک میکردم، یک نفرین بر وزیر و یک نفرین هم بر
نویسندگان و ویراستارانِ این کتابها میفرستادم؛ اما امسال که پسرم در صنف
دوم بود، هر بار که صنف دو را با وی کار میکردم، بر جناب وزیر، دو بار
لعنت فرستادم و بر نویسندگان کتابها هم دو بار.»
از او پرسیدم: «چرا نفرین؟»
گفت: «همهی این کتابها پر از اشتباهات املایی، انشایی و
محتوایی اند و هر صفحه اش ـدستکم 10 اشتباه املایی دارد و اشتباهات
محتوایی و انشایی اش، در سراسر کتاب، موج میزند که گاهی آدم نمیتواند از
متن، مفهوم درست بگیرد. کتابهای صنف دو، اشتباهات بیشتری دارند.»
وی ادامه داد: «تهیهکنندگان کمسوادِ این کتابها، بسیاری
از مطالب را به اندازهای پیچیده و مغلق ساخته است که آدم تصور میکند
اینها را آدمهای دورهی ابتدایی مکتب نوشته و بویی از کتابنویسی و
شیوههای آموزشی نبرده اند. با آن که در افغانستان، نویسندگان برجسته و
ویراستاران بسیار ورزیده وجود دارند، اما تعصبات قبیلهایِ وزیر، باعث شده
است که وی به جای متخصصان، کمسوادترین افراد را با معاشهای دالری بالا
استخدام کند؛ آنها به جای تهیه و تدوین کتابهای درسی، هرزنامه
مینویسند…»
از روی شوخی به او گفتم: «طبق این استدلال تان، اگر پسرت به
صنف 12 برسد، حتما بر جناب وزیر معارف 12 نفرین و بر نویسندگان و
ویراستاران کتابها ، 12 نفرین میفرستی!!! چون این عیبهایی که تو در
کتابهای صنفهای اول و دوم دیدهای در صنف 12، دستکم، 12 برابر میشود.»
گفت: «اگر بهبودی در وضعیت معارف و کتابهای درسی رخ ندهد، حتما همین کار را خواهم کرد.»
شکایتها در بارهی بدترشدن کیفیت آموزشی و بیتوجهی به تهیه و
چاپ کتابهای درسی، سال به سال افزایش مییابد؛ هم شاگردان، هم استادان و
هم متخصصان علوم تربیتی از این جهت نگرانی دارند. در سالهای اخیر،
اشتباهات املایی و انشایی، مرزهای درون صفحهها را درنوردیده و به روی
جلدهای کتاب نیز رسیده و حتا عنوانهای درشتِ روی جلد نیز از توفانِ
گزندهی این اشتباهات، مصئون نمانده اند.
وقتی نویسندگان، ویراستاران، مسئولان چاپ و توزیع و حتا وزیر معارف، معاونان و رییسانش نتوانند «اجتماعی» را از «اجمتاعی» تفکیک کنند و یا «جیولوجی» را با «جیولرجی»
یکی بدانند، میتوان به خوبی درک کرد که سرنوشت هفت میلیون دختر و پسر این
مردم بلاکشیده چگونه به بازی گرفته شده است؟ و ــآن گونه که «سال نیکو،
از بهارش پیداست»ــ میتوان به خوبی پیشبینی کرد که چگونه آیندهای در
پیش روی «معارف افغانستان» خواهد بود؟
استاد معراج