۵/۰۵/۱۳۹۰

بند امیر اولین پارک ملی افغانستان درپناه کوه با با

دوستای عزیز وخیلی خوب سلام
امروز دربرنامه عصر بافردا موضوع سفر به ولایات بند امیر زیبا را معرفی می کنیم ، شما دوستا هم می توانید که
این برنامه را درشهر کابل روی موج نود دو اف ام رادیو راه فردا بشنوید
بند امیر یکی از پنج میراث طبیعی جهان در قسمت بند و آبگیر یا به اصطلاح دریاچه است که در کشور های افغانستان، امریکا ، ترکیه ، چین و کانادا واقع است  ولی بند امیر ازمیان این بندها در درجه اول میراث های طبیعی قرار دارد چون آب لاجوردی آن در هیچ کجای دنیا نیست و همچنان دیگر امتیاز آن عمق این بند ها است که تاهنوز به صورت دقیق فهمیده نشده است که اندازه نهایی آن چه اندازه است ودیگر اینکه آبی که از عمق زمین می جوشد از لایه های سنگ آهگی بیرون می آید و طبیعت اطراف آن نیز یکی از جمله امتیازات آن است.



بند امير يکي از محدود ساحات طبيعي و زيباي سرزمين ما است که شهرت جهاني دارد و در زيبايي و لطافت زبانزد خاص و عام شده است. از زمانه هاي خيلي دور به اين طرف که در خاطره ها باقي است، مردمان سياح و توريست هاي مشهور از هر گوشه و کنار جهان، به ديدن اين بند زيبا وارد افغانستان و ولايت باميان مي شوند. علاوه بر آن، هزارها گروپ مردمي اعم از فرهنگيان، تاجران، محققان و اقشار مختلف مردم از داخل کشور از ساحات مختلف براي باز ديد از اين بند زيبا راهي ولسوالي يکاولنگ مي شوند. موجوديت اين چنين يک منظرهء در پهنهء جغرافياي خشک و لامزروع کوه هاي باميان – يکه ولنگ، حامي و حافظ مطمئن براي حفاظت و مصونيت محيط زيست بوده، اعتدال اقليم اين ساحات از کشور را بيش از پيش تأمين مي نمايد. در يک کلام، بند امير مظهر آشکار قدرت آفريدگار جهان است که از راز قدرت و عظمت خلقت پرده بر ميدارد و شگفتي هاي طبيعت را آشکار مي سازد.
آقاي علي احمد کهزاد و نيز حسن پولادي مولف کتاب " هزاره ها" با ترجمهء علي عالمي کرماني بند امير را از نظر مشخصات و خصوصيات جغرافيايي و طبيعي يکي از اعجوبه هاي هستي تعريف مي کنند. آقاي حسن پولادي در مورد موقعيت جغرافيايي بند امير مي نويسد:
" بند امير طبق تعبير محلي با عرض جغرافيايي 30 درجه و 50 ثانيهء شمالي و با طول جغرافيايي 67 درجه و 12 ثانيهء شرقي در ولسوالي يکه ولنگ قرار دارد. بند امير با ارتفاعي تقريباً 9500 پا، در طول وادي رودخانه اي که نام خود را از آن مي گيرد امتداد مي يابد. باميان در 45 مايلي آن قرار دارد. اين ناحيه با عبور از سه گذرگاه صعب العبور کوهستاني قابل دستيابي است. گذرگاه شهيدان، 9945 پا، گذر گاه شيبرتو، 235 پا، و خان کوتل 11660 پا.
بندها و درياچه ها: در مورد بندهاي بند امير اختلاف کرده اند؛ ظاهراً هفت بند وجود دارد، تعدادي آن را شش بند ذکر کرده اند و برخي هم پنج بند گفته اند، منشأ اختلاف در اين است که پنج بند کلان با عمق بيش از حد و اندازه و با وسعت زياد وجود دارد، اما دو بند ديگر آن نسبتاً کم عمق، سطحي و کم مساحت است. شايد بعضي آن را به حساب بند نياورده، بلکه آن را يک جهيل يا درياچهء کوچک بگويند.
اما آقاي حسن پولادي در کتاب " هزاره ها" تعداد بند ها را پنج گفته و چنين مي نويسد:
" بند امير در برگيرندهء پنج درياچه است: ذولفقار، پودينه، پنير، هيبت، غلامان و قنبر.
در بين اين بندها، ذولفقار از همه بزگتر و بند غلامان از همه کوچک تر مي باشد. زيبا ترين و عميق ترين بندها، بند هيبت است؛ ديوار رنگين نسبتاً مرتفع بند همراه با رنگ آبي، بلورين و شفاف، صحنهء شگفت انگيزي را به نمايش مي گذارد. بند هيبت با آبي به رنگ ياقوت سبز خود در برابر تپه هاي عقيم و لايزرعي که زمينهء در ياچه را تشکيل مي دهد چون جواهري مي درخشد. بند پودينه بعد از هيبت با ديوار سفيدي چون پنير داراي زيبايي خاص است.
آب بند امير از چشمهء معروف به " کپرک" سرچشمه مي گيرد که تقريباً 9 مايل از منطقهء حفاظت شدهء بند امير فاصله دارد. ذولفقار بالا ترين و بزرگترين بند است و تقريبا 4 مايل طول دارد. دومين بند، بند پنير است که بلا فاصله در زير بند ذولفقار قرار دارد و تقريباً 150 يارد عرض دارد.
چهارمين بند، بند قنبر است که آبگير کوچکي است. پنجمين بند، بند غلامان است که سه چهارم يک مايل طول دارد.
منظرهء تماشايي بند امير با آبهاي ياقوتي رنگ، صخره هاي استوار صورتي رنگ و زيارت مقدس سفيد رنگ آن، (قبر يکي از مقدسان هزاره) تقريباً سرزمين افسانه اي را در انظار هر بيننده اي ايجاد مي کند.
نويسندهء کتاب " هزاره ها" از بند دلدل که بند معروف ديگر و ششمين بند است، چيزي ياد آوري نکرده.
رود بند امير: اين رود خانه از ذخيره هاي بزرگ آبي بند ها که از چشمهء " کپرک" در شمال بند ذولفقاردر رشتهء کوه هاي بند امير سرچشمه گرفته اند، شروع مي شود.
رود بند امير با آب صاف و زلال خويش منبع برکات بزرگي تا ساحات بلخ، سرپل، قسمتي از جوزجان و مزار شريف مي باشد.
در انتهاي مسيرخود به هژده نهر معروف تقسيم مي شود که زمين ها و صحراهاي وسيع زراعتي صفحات شمال از آن آبياري و تغذيه مي شوند. البته شکل و سيماي رود خانه در امتداد مسير طولاني اش تا شمال، تغيير مي کند. هر قدر که از خاستگاهش " بند امير" دور تر مي شود، بزرگتر و حجيم تر مي شود. رودهاي خوردو کوچک فراواني از سلسله هاي بابا، متن دره ها و چشمه سارها به آن مي ريزند و در بزرگي آن کمک مي کنند.
اما آقاي حسن پولادي از رودهاي فرعي چند رود مشخص نزديک به بند امير را ياد کرده و بقيه را ذکر نکرده است، در حالي که فروعات بسيار بزرگ ديگري غير از آنچه که ايشان ذکر کرده اند، در مسير رود بند امير قرار گرفته و به آن ملحق مي شوند.
سکوت معنا دار دولت در برابر بند امير
بند امير با تمام مزاياي تاريخي و طبيعي اش اگر در ساير نقاط جهان در کشورهاي مترقي، فرهنگ دوست و تساوي نگر مي بود، امروزه شايد از آن به عنوان جالب ترين و معجز آسا ترين نقطهء جهان مي ساختند.



دولت هاي مترقي براي ساختن يک چنين منظره، ميلياردها دالر به مصرف مي رسانند، سالهاي متمادي طول مي کشد، هزاران انسان در زمان کار آن يا قرباني مي شوند و يا خواب راحت زندگي از چشمان شان مي رود، هزاران نوع ماشين شبانه روز براي آن کار مي کنند، هزاران فکر و انديشه يکجا شده، طرح آن را مي ريزند، هزاران متخصص از نقطه نقطهء دنيا با تمام توان روي آن کار مي کنند، هزاران، نظريه پرداز، روي نظرمي دهند، و هزاران نوع ميتود و روش براي اکمال آن به کار بسته مي شود، اما با جرئت مي توان گفت که به اندازهء يک بند، از هفت بند بند امير را نمي توانند بسازند. درست است که رنگ و روغن اطراف را مي کنند، جلا و نمايش خاصي به آن مي دهند، تفريحگاه هاي مرفه و منقش در اطراف مي سازند و شايد دستگاه هاي ماشيني براي ايجاد هر نوع سهولت براي علاقمندان در آن نصب کنند و لي در هرحال يک عيب دارد که نمي توانند آن را برطرف کند و آن، عيب مصنوعي بودن آن است! طبيعت بکر ندارد، اصل زيبايي و لطافت در نفس طبيعت است، اما در تصنع اگر از آن، جوهر و گوهر خالص هم بسازند، مزيت و شيريني طبيعت در آن احساس نمي شود. خوشبختانه بند امير ما، بدون هيچ نوع زحمت، تکلف و درد سر، تمام مزيت هايي را دارد که ميتوان آن را تصور کرد..
با تمام مزايا و امتيازاتي که بند امير دارد، دولت ها و رژيم هاي برسر اقتدار در افغانستان در طول تاريخ به شمول دولت فعلي جمهوري اسلامي افغانستان، کوچکترين کاري براي بند امير در قسمت ساخت و ساز محيط آن، سرک، رستورانت، کتاره کشي، نهال شاني، سرسبزي و .... انجام نداده است. در انکشاف بند امير، در ساخت و ساز و حتي حفاظت بند امير در طول قرون متمادي، کوچکترين کاري صورت نگرفته است.! جاي تأسف است. حتي يک هوتل براي چاي خوري مسافرين از طرف يک ارگان مسئول ساخته نشده و حتي راه موتر رو به صورت خاکي و مخروبه به حال خود باقي است، آنهم در اين اواخر به اثر ازدياد توريستان و جهان گردان خود به خودي يک کوره راه، براي حمل و نقل درست شده است. وضعيت خاک آلود اين راه نيز از باميان تا بند امير به اندازهء خراب و نا مطلوب است که هر بيننده و سفر کننده يي را به استثناي شيريني ديدن منظرهء بند امير، از مسافرت به آن، پشيمان مي سازد. بند امير به همان حالت اوليهء و طبيعت نابي که خلق شده است، باقيمانده، حتي يک نقطه اي هم تصنع و نو آفريني در خود را تجربه نکرده است. اين منظرهء زنده و بي زبان، هزاران درد ناگفته در دل نهان دارد، صداها و فرياد هايش در طول تاريخ توسط دژخيمان فرهنگ ستيز، فاشيست ها و عقب گراهاي وابسته به نژاد، سنت، قوم، سمت و مذهب در گلوگاهش خفه شده اند. هرچنين يک نوشته و تحليلي از بند امير به نظر نگارنده يک صدايي از دل پردرد بند امير است که در فضاي نا متعادل اين آشفته بازار به طنين افگنده و در امواجي از هياهو هاي بيجا و بي محتواي قرن مفقود مي گردد.
نويسندهء اين سطور با اينکه مي داند، صدايش را کسي نمي شنود، اما باز هم به عنوان فرزندي که در سالهاي عمرش از آب زلال رود خانهء بند امير نوشيده و استفاده کرده است، وظيفهء خود مي داند، تا در دهان خشک بند امير زباني شود، حرکت کند و حروفي را چيده چيده به جملات و جملات را به پاراگراف ها و پاراگراف ها را به متون تبديل نموده، حرف دل بند امير را هر چند نارسا و ضعيف، به گوش مسئولان امور، شهروندان کشور و جهان برساند.
مگر فلسفهء يک بام و دو هوا در اين کشور چيست؟ آيا ولايت باميان، به اندازهء يک زيارت باباي ولي شهر قندهار اهميت ندارد؟ در زيارت باباي ولي چندين ميليون دالر مصرف شده است ولي در تعمير يک گرحندوي در شهر تاريخي باميان يا در ساحهء زيباي بند امير يک لک افغاني هم مصرف نمي شود.؟
ولسوالي هاي دور دست لوگر که هيچ اهميت سوق الجيشي و تاريخي ندارد و مورد رفت و آمد خارجي هاي جهانگرد هم نيست، اهميت اقتصادي هم ندارد و دستاورد کلان ديگر ملي هم در آن ديده نمي شود، بايکديگر توسط سرک هاي قير وصل مي شوند، اما بند امير زيبا، که در واقع تبارز دهنده تاريخي-طبيعي ترين نقطه افغانستان است، با ولسوالي آن يکه ولنگ تاريخي که بيانگر قدامت و تاريخ گذشتهء اين مرزو بوم است، همچنان در گوشهء انزوا، به دور از توجه و نظر اهل دولت قرا ر مي گيرد.

شش ولايت جنوبي کشور که همواره مورد تاخت و تاز دشمنان مملکت مي باشند، توسط دولت بازسازي مي شود، ده ها متخصص خارجي که به خاطر کار در اين ساحات نا امن گسيل مي شوند، جانهاي شان را از دست داده و به بهاي خون شان سرک هاي آن را مي سازند، اما در ولايتي که بند امير در آن موقعيت دارد، يک عدد خشت پخته از پول دولت، توسط دولت، به فرمان دولت و به سازماندهي دولت گذاشته نمي شود؟ آرامگاه قبلگاه يکي از واليان محترم کشور با ديزاين خارجي با مبالغ زياد دالري گلکاري مي شود و انواع گلهايي که مدل آن در تمام افغانستان وجود ندارد، از معمورترين شهرهاي اروپا آورده مي شود، اما يک درختي که بريک وجب خاک تفتيدهء ساحهء بند امير سايه افگند و يا به زيبايي آن محيط بيافزايد، به دستور دولت و به هزينهء دولت غرس نمي شود؟
جواب اينگونه تبعيضات نا روا و سکوت عامدانهء زمامداران مسئول، - حاکمان انتخابي و دموکرات- را کي خواهد گفت؟!