۱۰/۱۱/۱۳۹۱

لالايي هزارگی



Top of Form




لالایی ترانه‏ ی نخستین، اولین شعر، اولین آواز در دنیای کودکان هزاره است. نخستین ملودی آرام بخش است که در گوش کودکان هزاره آشنا است. شعر و گفتار لالایی‏ ها، حدیث نفس مادرها و دایه‏ های کودک هزاره است. از این رو، با مرورى بر لالايى ‏ها مى‏توان گفت: درون مايه تربيتى بسيار ارزشمندى در این لالايى‏ها نهفته است...


مادران هزاره، نوازشگرانه، قنداق یا گهواره‏ی نوزادان شان را می‏جنبانند، آرام بر پشت و پهلوی او می‏زنند و آهنگین لالایی می‏خوانند؛ این لالايی‏ ها و ترانه ‏هاى كودكانه، شعرهاى خالص زنانه‏ اند كه از ويژگى‏ هاى فطرت زنانه و خلق و خوى مادرانه سرشارند. لذا، آیینه‏ ی تمام نمای آرزوها و آرمان‏های زنان هزاره اند.
مادران تنها پناهگاه نوزادان ‏اند. آن‏ها در هیچ‏جا به اندازه‏ ی آغوش مادر احساس امنیت نمی‏کنند. مادران نیز تمام مشکلات زندگی را به خاطر فرزندان شان تحمل می‏کنند تا کودکان آرامش داشته باشند. کودکان تنهایی‏ های مادران را پر می‏کنند و مادران هم زمانی که  تنها می‏شوند با فرزندان خویش به درد دل می‏نشینند. در این میان هر اندازه که فرزندان کوچک‏تر باشند، گفت‏وگو بین مادر و کودک زیباتر و با احساس‏تر می‏شود. این گفت‏و گوی ‏ها گاهی به نثر است و گاهی به نظم که به آن لای لایی یا لالایی می‏گویند. مادر با زمزمه لالايى، انديشه، احساس و به نوعى همه زندگى خود را به كودكش منتقل مى‏كند. کودک در همان روزهاى نخست زندگى با فرهنگ پربار سرزمين مادرى پرورش مى‏یابد. مادر با بيان دلمويه ‏ها و آرزوها و تمايلات خويش لطافت زندگی و موسیقی آوازی را در وجود كودك نهادينه مى‏کند. لالايي ‌ها تاثيرهای بلا واسطه ‌اي بر روح و روان كودك و نيز مادر دارند. خواب كردن كودك، پايين آوردن اضطراب‌هاي او در عين حال آرامش يافتن مادر، بخشي از كاركردهاي لالايي ‌ها هستند. از این رو، وجه تسميه آوازهاي گاهواره به لالايي براي بيان حالت موسيقايي آن است. آرامشي که با شنيدن نواي دلنشين مادر به کودک دست مي‏دهد، لذت بخش ترين و شيرين ترين آرامش ‏هاست. زمزمه و لحن گيرای مادر که به کودک لذت می‏دهد و او را می‏خواباند. از این‏رو، ارتباط عميق عاطفي که از لالايي شنيدن و خواندن مادر حاصل مي‏شود از جمله عميق ترين ارتباط‏هاي  کودک در دوران زندگی وی محسوب مي‏شود. این لالایی ‏ها  طیف‏های رنگارنگی از آرزوها، گلایه ‏ها و نیایش‏های معصومانه‏ ی مادرانه هستند. (انوشه، حسن، تهران 1381).
در لالایی‏ ها، آهنگ از نظر شنیداری برای کودک گاهواره بیش‏ترین اعتبار را دارد. ضرب اهنگ لالایی با زمزمه و لحن گیرای مادر به کودک لذت می‏دهد و او را می‏خواباند. مادر چه خوش صدا باشد و چه نباشد، کودک با آن خو می‏گیرد و لحن او چون جویباری در گوش کودک طنین انداز می‏شود که از هر صدای خوش‏تر است. مادر با خواندن لالایی در حقیقت با کودک گاهواره‏ ای خود گفت ‏و گو می‏کند. شعرهای لالایی‏ ها اگرچه بسیار ساده است، اما از نظر درون مایه‏ی احساسی بسیار غنی و همواره حامل آرزوهای دور و نزدیک مادر است. در برخی از لالایی ‏ها که از مفاهیم عمیق و زیبا سرشارند، مادر آن گونه با کودک گهواره‏ ای خود حرف می‏زند که با آدم بزرگ سخن می‏گوید. در این لالایی، مادر از اندوه عشق از دست رفته خود و از تنهایی ناگزیرش برای کودک شِکوه می‏کند. از آن‏جايي که در روزگار جنيني ضربان قلب مادر، دف نواز سماع خلوت کودک است، تکرار اين طنين و وزن شعر تأثير ماندگاري بر روان کودک مي‏نهد. زیرا کودک با ريتم پر توان قلب مادر مأنوس است. از این رو، لالایی ‏ها طنین آرام و دل‏نشین دارد؛ اما گاه غمین و گاه شادی بخش است. وقتی غمین است خبر از سوزهای درونی مادر دارد؛ اما آن‏جا که شادی بخش است، به کودک می‏گوید که کاخی مجلل و شکوه‏ مندی برای وی می‏سازد. مجلس عروسی راه می‏اندازد تا کودک را می‏خواباند.
لالایی ‏ها بیشتر در ابتدا با صدایی بلند خوانده می‏شوند تا به کودک بفهماند که مادر با او و در کنار اوست، اما زمانی که کودک آرام به خواب می‏رود، مادر نیز صدایش را آرام‏تر می‏کند. بدینسان مادر در سکوت و تنهایی، در خلوتگه خویش با جگرگوشه ‌اش با لالی‏ لایی که از سرجان برمی‌خیزد و برای کودک حکم دم مسیحایی را دارد، زمزمه ‏ی زندگانی راستین را می‌سازد. (انوشه، حسن، تهران 1381).
 لالايي هزارگی
لالایی‏ ها بخش قابل توجهی از ادبیات شفاهی مردم هزاره را تشکیل می‏دهند. گونه ای از سروده‏ های مادرانه که تجسم یافته‏ ی احساسات بی دریغ آنان به شمار می‏روند. در این نغمه‏ های شورانگیز آرزوها، خواسته ‏ها و ناگفتنی‏های مادران به گفته می‏آیند که دنیایی از عشق و احساسات مادرانه را به بهترین نحو بیان می‏کند. این ترانه ‏ها در ذهن کودکان نقش می‏بندند و  روح آنان را نوازش می‏دهند. کودکان با این ترانه ها با دنیای خارج آشنا می‏شوند و تلخی‏ های دنیای مادر را در می‏یابند. در پایان به آرامی به خوابی دل‏نشین، گوارا و عمیق فرو می‏روند تا مادر هم بخوابد. نوای لالایی ‏ها در همه جا، ساده، کوتاه، یک‏نواخت است. این لالایی‏ های مادرانه با توجه به اختلافات فرهنگی میان مادران شهری و روستایی هزاره همگان مفهوم و مضامین مشترکی دارند. این مضمون‏ ها عبارت اند: از ثنای کودک، تعریف حکایت، حماسه، شکایت از جفای روزگار، امید به آینده، دعا و آرزوی مادر برای آینده‏ی کودک. بیشتر این ترانه‏ ها بیان کننده ‏ی پاكي، محبت، ايمان، عشق و صداقت است. جور زمانه، بیداد شوهر، تنگی معیشت، کار طاقت فرسا، مرگ بستگان، مرگ شوهر، آرزوهای مادر برای فرزند خود و ده ‏ها موضوع دیگر در همین زمینه ‏ها، درون مایه ‏ی لالایی مادران هزاره را تشکیل می‏دهند.
لالايى ‏های هزارگی مانند ديگر ترانه‏ هاى بومى، تحت تأثير ويژگى‏هاى اقليمى هزارستان قرار دارد. این ويژگى‏هاى طبيعى در ساختار و درون مايه لالايى هزارگی به خوبی دیده می‏شوند.
با كندو كاو در ادبیات شفاهی مردم هزاره در مى‏يابيم قالب لالايى ‏ها در مناطق هزاره نشین بسيار متنوع است. این لالایی ‏ها با ريتمى ملايم از ديرباز، نسل به نسل و سينه به سينه تا امروز رسيده اند. در این لالایی ‏ها خصلتی است که آن را تنها روان زنانه دریافت می‏کند. از این رو، فقط مادران می‏توانند آن‏ها را به آواز بلند و زیبا بخوانند و به کودک آرامش ببخشند.
شايد بتوان گفت که: مضمون بيشتر لالايي ‏هاي دنيا از هر زبان و فرهنگي که باشند اين است که: "بچه جان! بخواب، مادرت در کنارت است؛ همه چيز روبه‏ راه است!"
با این لالایی‏ ها به طور نامحسوس، بين كودك و اقوام نزديك او ارتباط عاطفى برقرار می‏شود تا لطافت روح كودك تقويت شود و کودک با آن‏ها آشنا گردد. زیرا مفاهيم بلند بسيارى در لالايى‏ها نهفته است كه همه از عواطف انسانى سرچشمه مى‏گيرند. ازاین رو، زمزمه‌ های لالایی، جلوه‌گر هستی‌پردازی ‏های مادر در آرامش نهاد فرزند است. (انوشه، حسن، تهران 1381).
درون مایه لالایی‏های هزارگی
درونمايه ‏ی اصلي همه‏ ی لالایی ‏ها و نغمه ‌های زنان هزاره، پاكي، محبت، ايمان، عشق و صداقت است. کودک هزاره از بدو تولد با نواي مهر مادر، موسيقي را با لحن و آهنگ صداي مادر مي‌شناسد و صداي مادرهزاره صداي آشناي زندگي، محبت و عشق برای کودک هزاره است.
بنابراین، درون مايه لالايى هزاره ‏ها شرح فراز و نشيب ها، داشتن‏ها و نداشتن‏ها، آرزوها و تمايلات زندگى مردمى است كه از ديرباز با تلاش و كوشش خود، سهمى عمده در فرهنگ و تمدن ديرينه سرزمين پهناور خراسان بزرگ و افغانستان داشته‏اند.
به اين ترتيب، آغاز زندگى كودك با دميدن روح فرهنگ ملى و دينى و ظرافت هنرى به نام مادر، آغاز مى‏گردد. از این رو، لالايي ‌های هزارگی به لحاظ وزن و مضمون، شكل و ارتباط آن با موسيقي و مسايل اجتماعي قابل بررسي هستند. زیرا این لالايي‌ های ساده‌ پاک و بی آلایش با استفاده از همه‌ ي زيبايي ‌هاي طبيعت سروده شده ‌اند. مادران با موسيقي لالايي کودک خود را ياري مي‏دهند که واقعيت‏ ها را واضح‏تر درک کند و به سوي نيک‏سيرتي، خيرخواهي و مهرباني رو آورد.
ریخت شناسی لالایی‏های هزارگی
لالایی ترانه‏ ی نخستین، اولین شعر، اولین آواز در دنیای کودکان هزاره است. نخستین ملودی آرام بخش است که در گوش کودکان هزاره آشنا است. شعر و گفتار لالایی‏ ها، حدیث نفس مادرها و دایه ‏های کودک هزاره است. از این رو، با مرورى بر لالايى ‏ها مى‏توان گفت: درون مايه تربيتى بسيار ارزشمندى در این لالايى‏ ها نهفته است.
بخش چشمگيري از ترانه­ ها و موسيقي آوازي زنان هزاره ‌ها به کودکان و امر تربيت، پرورش و سرگرم کردن آن‏ها اختصاص دارد. مجموعه ابتکارات شگرف به کار رفته در لالايي‏ ها، برخاسته از تجربه ‏های فرهنگي و تربيت پربرکت و زوال ناپذيري است که پژوهشگران فرهنگ عامه را به شگفتي واداشته اند. ساختار اين ترانه‏ی نخستینی هزارگی، شيوه بيان، بار عاطفي، خصلت انگيزش، هيجان و نتيجه ­گيري از آن، موجب حيرت است. زیرا مادران هزاره از آغاز تولد همه شاعر به دنيا مي‏آيند و دست از سرشت شاعرانه خود بر نمي‏دارند، هم‏چنان شاعر مي‏مانند. اين مادران درک عميقي از عالم کودکي دارند و پيوسته با کودکان خود کودکي مي‏کنند. شادي و نشاط درخانه مي‏آورند و با خواندن لالايي‏ها و ... لذت کودکان را از شعر دو چندان مي‏کنند. (انوشه، حسن، تهران 1381).
 لالايی هزارگی نخستين ترانه ‏های آهنگين و شاعرانه‏ ای مادر برای کودک است. رشته‏ ی نامريی بین مادر و کودک که تاثير جادويی آن، خواب ژرف و آرامی را برای کودک به ارمغان می‏آورد. رشته‏ای که حامل آرمان‏ها و آرزوهای صادقانه و بی دریغ مادر است که همراه با تکان ‏های دمادم گاهواره شعر می‏شود و موسیقی می‏یابد. اين آرزوها آن چنان بی‏تشويش و ساده بيان می‏شوند که انگار مادر با تمامی قلبش و توانش می‏خواند و می‏سراید. از این‏رو است که اين ترانه ­ها را بيشتر زنان درس­نخوانده هزاره في‌البداهه سروده‏اند. چنین است که این ترانه‏ها به ‌اندازه­ اي با روحيه و زندگي کودکان متناسب­اند که هیچ چیز ديگري از ابزار مدرن عاطفي نتوانسته‏اند جانشين آن شود. (انوشه، حسن، تهران 1381).
از میان شعرها و آوازهای محلی هزارگی، لالایی ‏ها از بقیه ظریف‏تر و زیباترند. این لالايي­ها در بين هزاره‌ها طيف رنگارنگي از مضامين شاد، لطيف، پرحرکت و جذاب را شامل مي­شود که تمهيد است جهت خواب کردن بچه ­اي که جز صداي دل‏نشين مادرش هيچ صدايي آرامش نمي­کند. از این رو، بیشتر لالايي ‌ها با آواي غمگين و محزوني توام است. مادر آن‌ها را با سوز مي‌خواند و هم‏زمان با خواندن آن گهواره را هم تكان مي‌دهد. آواي دل‏نشين مادر به همراه تكان‌هاي آهسته گهواره، كودك را در عالم رويايي فرو مي‌برد.
لالايي نخستين گونه‏ی پيوند موسيقي و شعر است.
لول لی، لول لی، لور لو، لور لو
لالايي‏ ها، موسيقي آوازی مشترك تمامي زنان هزاره است. تمامي مادران هزاره با زبان و لهجه‌هاي خود لالايي می‏خوانند.‌ این لای لایی، نغمه‌ هاي زنانه، نخستين و ساده‌ ترين نمونه‏ ی ادبيات شفاهي مردم هزاره است كه با گذشت زمان و دگرگوني شكل زندگي و فعاليت‌هاي زيستي و دلايل ديگر به نغمه پرداخته شده‌اند. در هزارستان لاي­لايي را با واژه­ي لالا آغاز مي­کنند. اين واژه، خودماني­ترين عاطفه­ و ذوقيات زندگي را با مضموني ساده و بي­پيرايه، آميخته با عشق، احساس و آرزو در آهنگ صداي مادر جلوه­گر مي­سازد که به آموخته ­هاي کودک تأثير عميق دارد. زيرا آموخته­هاي شنيداري کودک در رشد رواني و جهت­گيري انديشه و نگرش او به جهان بي­تأثير نيست.
لالايي روايت­هاي گوناگوني دارد و به تناسب حال و هواي فضاي شنيده شدن لالايي مضمون و شکل عوض کرده است. اين لالايي به زبان فارسي و به گويش هزارگي است. این زیبایی مادرانه، در طول چند سفر به وطن مرا بر آن داشت تا به تکاپو بیفتم و از فراموشی این آواهای روح نواز جلو گیری کنم. مادرم دوباره کنار بسترم نشست و از نو خواند آن‏چه را داشتم از یاد می‌‌بردم. اکنون این زمزمه‌ها را با کمی ویرایش مکتوب کرده‏ام تا روزگاری بچه‏ام از من به یادگار داشته باشد.
 اين لاي‏لايي‌ها با ساختار گويشی ناخوانا بود. داراي واژه‌ هاي بس كهن فارسي و تركي باستاني كه برخي را به ناچار فارسي هزارگي كردم. در برخي از لاي‏لايي ‌ها چون وزن آن مشكل داشت و گاهي يك بيت بي‏هم مصراع خودش بود به ناچار درست شد تا كمال يابد. از اين رو، گويا بازسازي شده و گاهي به ترانه ‌هاي امروزي شباهت پيدا كرده‌اند. اين كار را برخي نمي‌پسندد ولي نگارنده پس از سال‌ها تجربه دريافته است كه بايد چنين كرد. البته با احتياط و آموخته ‌ها و تجربه ‌هاي فرهنگ شفاهي به چنين كاري بايد دست يازيد.
در پايان اين نوشته را با چند لاي ‏لايي به پايان مي‌برم:
لالایی‏ها
 لولی لولی باچی مه
هر دو نور اوقری مه
چراغ توی خینه مه
هر دو نور دیده مه
باچی از مو کلان شنه
والی بامیان شنه
بچه از مو تاسیل کنه
سواد خو ر  کامل کنه
با نام و با نشان شنه
مراد دل حاصل کنه
لولی لولی باچی مه
هر دو نور اوقری مه

لولو باری مه
کورکوش بورده نیلغی مه
ار دو نور دیدی مه
خاو کو خاو کو، آغی مه
...........................
توته جگر لولو
مونتیگی دالر لولو
پیسه موتر لولو
خرمن زر لولو
*
تکیه دلوم لولو
نان گندوم لولو
مال مردوم لولو
آغی بیگوم لولو
*
کوک زری لولو
کان روپی لولو
خسته شیری لولو
عزیزه مزگی لولو.
.................
للي للي بابه آبی
للي للي ديده آبی
پسي درگه خورويه
تمبه درگه جارويه
................
لولی لولی مایی تابون آبی
لولی لولی گل گردون آبی
لولی لولی تابستون آبی
چراغ شو د بیابون آبی
لولی لولی شیرین زبون آبی
 لولی لولی روح و روون آبی
 لولویت می‌‌کنوم درد تو نبینم
د عمر کوته ام گرد تو نبینم
د پای تخت و کرسی تو نشینم
 نشینم تا عروسی تو ببینم
 سر رای تو نشینم تا بیایی
خداوندا بیایی یا نیایی!
 لولی لولی مایی تابون آبی
لولی لولی گل گردون آبی
...........................
لولی لولی گلم استی
 صندقچه‏ای دلم استی
لولی لولی دلم خسته
اتیت بار سفر بسته
سفر موره د ترکستو
ازی ملکا ازی بوستو
ده ای تاریک، شوی تیره
چیکه خاو تو نمی‌گیره
لولی لولی عجب نازی
بکو قد آبی خو بازی
تو تنا دخترم هستی
نبات د شکرم هستی
لولی لولی مایی پاره
خدا اتیت نگهداره
...........................
لالايي‏هاي مذهبي
برخی از این لالایی ‏‏ها یاد کرد و کمک خواستن از امامان و معصومان است که بیشتر در شرایط سخت زندگی در کنار گاهواره ‏ها سروده شده ‏اند.
لولی لولی تویی رازم
 به درد‏های تو می‌‌سازم
لولی لولی حفیظ الله
ازی کوها نری بالا
که ای کوها خطر داره
آبی تو چشم تر داره
ازی صارا د او صارا
شود پشت و پنات زارا(س)
لولی لولی کمبوچه
ابیت پخته بخشیت کلچه
لولی لولی لولایی
کوک کوه و دشتایی
لولی لولی لولایی
دیوایی دشت و صارایی
برین گومشید د هر جایی
ازی خانه چه می‌‌خوایی
نه گو مانده نه گوساله
نه بز مانده نه بزغاله
لولی لولی تو را دارم
ز دردایی تو بی زارم
لولی لولی تو را دارم
دووا خندو شده کارم
لولی لولی گل بولو
نهال توت و زردالو
لولی لولی گل خانه
نکو اویی نکو بانه
دیوا شولوی شو رفته
بابی آبی د خاو رفته
...........................
لالايي‏هاي سياسي

لولی لولی گل خاله
کوک د کوه می‌‌ناله
لولی لولی گل لاله
اتیت رفته دو  سه ساله
لولی لولی گل مادر
 بگیر از گوشه چادر
چادر ره زیر دندو کو
دوستای خو جمله مهمو کو
خانه آتی چراغو کو
دشمن آبی ره رسوو کو
لولی لولی گل سنجید
دوری آتیت د دل رنجید
لولی لولی سمرقندم
ریزی مه تویی دلبندم
لولی لولی لالیت میه
صدای پای آتیت میه
ازی اغیل د او اغیل
نماز شام آتیت میه
نماز شو مو، شو باشه
گل آبی ده خاو باشه
لولی لولی گل سیرسو
گل سیرسو گل بولو
الی بچه تو بی‏تابی
چیکه امشو نمی‌‌خوابی
آبی د پشت او رفته
بابی آبی د خاو رفته
...........................
لولی لولی گلم قندم
گل شهر سمرقندم
لولی لولی گل گونگو
قد آبی خو چیزی بوگو
لولی لولی گل بیری
مه گوشنه ام تو کی سیری؟
لولی لولی ریزه خانه
نکو حرکت نکو بانه
نکو اویی، نکو ناله
مویایی تو می کنوم شانه
لولی لولی بسم الله
روی مکتب شوی ملا
خداوندا بزرگش کو
قلم کاغذ نصیبش کو
...........................
لولي، لولي بچه مه
بچه‏ی نازدانه مه
هر دو نور دیده مه
چراغ کاشاني مه
-
لولي لولي گل خانه
لولي لولي نازدانه
موياي تو مو­کنوم شانه
آتیت صبا ميه خانه
-
آتيت از راه کُو رفته
د جنگ دشمنو رفته
ازي آغيل شولو رفته
د جنگ اوروزگو رفته
تفنگ سرشانه رفته
آتيت ازي تانه رفته
دشمون­شي بي­بانه رفته
زناي­شي بي­گانه رفته
-
گاناي شي مال مردويه
سر دشمون مو زدويه
مالاي شي مال قوطويه
دشمو آخرشي رسوويه
صبا بخير آتيت ميه
چراغ شاو آبيت ميه
نور ديده آييت ميه
مرد مردو بابيت ميه
منبع: سایت غرجستان و جمهوری سکوت