۲/۱۳/۱۳۹۲

سرکوب استعداد جوانان افغانستان، تحت نام بورسیه های تحصیلی




در سالهای اخیر کشورهای مختلف، دلسوزانه وارد کشور شد و به منظور رشد جوانان استعداد آنان را شناسایی نموده و رشته های مختلف تحصیلی را در اختیار آنان قرار داده اند.
استعداد افراد و اشخاص درس خوان افغانستان، به منظور جذب در بورسیه های تحصیلی کشورهای خارجی شناسایی می گردد و بعد از چند دوره امتحان، جوانان که موفق می شود برای تحصیل به کشورهای خارجی فرستاده می شود. مدت چندین سال می شود که این برنامه در افغانستان عملی گردیده و صد ها جوان که دارای استعداد های عالی بوده در این بورسیه ها مشغول تحصیل و تعلیم اند در جریان تحصیل امکانات رفاهی در اختیار آنان قرار داده شده و در هر ماه مقدار پول نقد نیز برای آنان داده می شود. اما بنا بر اظهارات چند تن این جوانان که در داخل افغانستان در قالب حوزات و دانشگاه ها  درس می خوانند؛ نسبت به درسهای شان اظهار نا رضایتی می کنند و این بر نامه ها را جز ضیاع وقت چیزی دیگر نمی دانند.
مطهری یکتن از کسانیکه در همین بورسیه ها در داخل کشور درس می خواند گفت: "من در اینجا چند سال می شود که درس می خوانم ولی بی سوادم، چیزی را بلد نشدم، کتاب درسی ام در پاین سال و قبل ازرخصتی تمام نمی شود، من در مکتب اول نمره بودم ولی حالا ازان درسها هم چیزی در یادم نمی آید، من نگران آینده خود و کا رو زندگی خود هستم، درسهایم را نیمی فهمم.
برای اینکه بیرون کار نکنم و درس نخوانم ساعت های درسی ام را پراکنده گذاشته است. شاید استعدادم در اینجا کشته شده باشد من شاید هیچ کاره بار بیایم، نمی دانم چطور اداره با خبر می شود که من در کدام ساعت برای درس خواندن در جاهای دیگر می روم؟ در همان ساعت فردایش برایم درس گذاشته می شود" مرکزی که مطهری درس می خواند توسط یکی از کشورها اداره می شود و امکانات بود و باش نیز فراهم است. اما طبق گفته ی وی به درسها و سطح توانایی های محصلین توجه نمی شود.
واقعن اگر این کشورها دلسوزانه کار می کند چرا در کشور خود برای مهاجرین محدودیت های تحصیلی وضع نموده است؟  اما این کشور ها مصارف هنگفت را متقبل می شود و در صدد استعداد های قوی جوانان در افغانستان می باشد.
اکثر کسانیکه در این مراکز، چی در داخل و چی  در خارج از کشور تحصیل می کنند نگران آینده خود شان هستند و به گفتته این جوانان آنان بی سواد و بی سرنوشت باقی خواهد ماند. این جوانان از مسئولین می خواهند که باید در این زمنیه تحقیق نمایند. مراکز فرهنگی و تعلیمی که هدفمندانه و به منظور اهداف مشخص سیاسی ،  جاسوسی و استعداد کشی ایجاد شده و یا جوانان را به خارج می برند باید مورد پیگرد قرار گیرد و جلو فعالیت آنها گرفته شود.
طبق اظهارات که بعضی از استادان این مراکز دارند، هدف از ایجاد این مراکز آموزشی جلوگیری از رشد و ترقی استعداد ها است و متون درسی که مورد نیاز جامعه افغانستان نمی باشد برای اینها در نظر گرفته شده است.
این در حالی است که افزایش بی سوادی، توضیع مدارک تقلبی، بی سرنوشت ماندن فارغین، گسترش بیکاری، متروک و بی اعتبار شدن مراکز تعلیمی، شیوع فساد در مراکز تحصیلی و تعلیمی شاهد بر این ادعا است و نگرانی در مورد آینده ی افغانستان  را افزایش می دهد. به عنوان نمونه کتاب های درسی که تازه از سوی وزارت معارف، با مصرف ملیونها دالر چاب شده است دارای اشتباهات املایی و انشایی فراوان است از جمله در کتاب دری صنف دوم صفحه های 16 و 116 همصنفان – همنصفان نوشته شده واسطه وسطه – بلاخره – بالا خره – کودکان – خزدان نوشته شده و صد های اشتباهات دیگر، نمایانگر بی توجهی، بی سوادی و خیانت کشور پاکستان می باشد. همچنین نگرانی از ضیاع وقت، بی سرو ته برنامه ها، آینده ای نا معلوم، پلان نا مشخص این مراکز برای جوانان محصل در این اواخر بیشتر شده است.  شاید کشورهای خارجی با تعلیم و تربیه ای تعداد از جوانان و توضیع مدارک تقلبی برای یک تعداد از افراد صاحب نفوذ و کارمند، مهره های سیا سی خویش را در پیکر حکومت افغانستان محکم  نماید.
این یکی از بر نا مه های خطر ناکی است که دشمنان افغانستان، به شدت و با علاقه مندی خاص آنرا در افغانستان اجرا می کند. نیروی جوان افغانستان از این طریق مورد استفاده های سیاسی و فرهنگی کشور های همسایه قرار خواهد گرفت و در مواقع حساس معادلات سیاسی ازین جوانان به عنوان مهره های کاری استفاده خواهد شد.
جوانانیکه در بورسیه ها درس می خوانند با مسایل داخلی افغانستان دلسرد بر خورد می کنند و از خود در برابر افغانستان یک نوع بی توجهی نشان می دهند. سلب احساس خدمت به وطن و مردم یکی از نشانه های خطر برای آینده این جوانان می باشد.
باید در این قسمت مسئولین محترم توجه جدی نماید و مراکز که ادعای همکاری با وزارت محترم معارف و تحصیلات عالی را دارند مورد بر رسی قرار داده و از فعالیت های مشکوک و بی مورد انان جلو گیری نمایند.