این زمان این عصرهمه ریشته وبافیده دروغ نیرنگ است آقامیترسم که بیای وبرچشمان ماانتظاردروغین راببنی میترسم که بیای ودعای قنوت راهمه به ریاانجام میدهد
ماه مخفي شدنش نيز تعادل دارد
جمعه ها طبع من احساس تغزل دارد
ناخودآگاه به سمت تو تمايل دارد
بي تو چنديست که در کار زمين حيرانم
ماندهام بيتو چرا باغچهام گل دارد
شايد اين باغچه ده قرن به استقبالت
فرش گسترده و در دست گلايل دارد
تا به کي يکسره يکريز نباشي شب و روز
ماه مخفي شدنش نيز تعادل دارد
کودکي فالفروش است و به عشقت هر روز
ميخرم از پسرک هر چه تفأل دارد
يازده پله زمين رفت به سمت ملکوت
يک قدم مانده زمين شوق تکامل دارد
هيچ سنگي نشود سنگ صبورت، تنها
تکيه بر کعبه بزن، کعبه تحمل دارد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر