شمازازندگی هرتعریف که میکنیداختیاردارید، حتمآ حتمآتعریف شماهم اززندگی ازاین دایره خارج نیست«مجموعه دقایق،ساعات، وثانیه های که درمرورتلخ ویاشرین زندگی ماراازکودکی به جوانی ، ازجوانی به فصل خزان عمر(پیری)
وآنجاهم نمیگزاردازآنجامارابه نستی میکشاند»گاهی اتفاقات تلخ وگاهی شرین، گاهی ثروتمندوگاهی فقیری،گاهی صحتمندی وگاهی بابیماری همگام هستیم.
امامن آنچه راکه درشرایط امروزدرجامیعه میبنم ، تعریف دیگری اززندگی میکنم «زندگی یعنی:مجموعه ساعات ، دقایق وثانیه های است ازافسوس ، انتظارکشیدن، فریب خوردن، غریبی وکارگری ، طعنه شنیدن، پشت لقمه نانی دویدن است» خواهش میکنم که تنهاحالت شخصی خودراشریک نسازیدبلکه حالت عمومی هموطنان خودرادرنظربگیرید.
صبح وقت که طرف دانشگاه میرم ، سری راه من دوچوک است که صدهاتن ازکارگرمنتظرکاراست، اگریک نفربگویدکارگرکاردارم سرک بندمیماندازبسکه دوربرش کارگرهازیادجمع میشود، تاحدی که کرایه یک کارگربه صدافغانی میرسد،
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر