۱۱/۱۹/۱۳۸۹

هرقدر کوشش کردم خیال فراری ام رام نشد:

دراین روز ها روز های پایانی امتحانات را سپری می کنم ، یعنی تا روز پنجشنبه تمام می شود .
با خیال نسبتآ آرام وقتی که وارید صحنه امتحان شدم ، مضمون نسبتآ سختی نبود (نگارش ادبیات فارسی) دیدم که همه جا سکوت وآرامش حکومت می کند دقیقه از بر گزاری امتحان گذشته بود . استاد برایم اجازه داد وارید صحنه امتحان شدم پار چه خویش را گرفتم شروع کردم به حل کردن سوالات 20 سوال بود یک سوال هم اختیاری بود که باید حل نمی کردیم اگر حل می کردیم استاد جواب آخرین را حذف می کرد نمره نمی داد.
وقتی که به حل کردن سوالات شروع کردم ، فکرم وخیال آرامم به فصل ها وورقهای کتاب (ادبیات نگارش فارسی ) فراری شد هر قدر کوشش کردم نتوانستم رام کنم ، جواب هارا از لابلای مغزخود جستجو کرده پیدا کردم روی ورق پار چه امتحان نویشتم اصلآ متوجه نبودم که یک سوال اختیاری است وقتیکه پار چه تکمیل شد به استاد تحویل دادم ، ازصحنه امتحان خارج شدم ، بعد استاد برایم زنگ زد گفت امروز دونمره کم آوردی چون سوال آخرت حذف شد .
وای وای من بایک تن از هم کلاسهایم رقابت اول نمره گی داشتم چون بعد از سپری کردن دوترم امسال ، اول نمره را جاییزه می دهد وسفر زیارتی هم دارد ، همینجا بود که عتبات عالیات مره کش نکرده بود وجاییزه نصیب من نبود و دو نمره از نمره کامل کم آوردم ورقیبم را خدا وند به کلای پاره اش داد.

شما مراقیب باشید!

هیچ نظری موجود نیست: