۱۱/۲۲/۱۳۹۰

کودکی ، سنگ قبر برادری شهیدش را بوسه می زند.

دوستای عزیز ، یزید بودن فرقی نمی کند که درهرزمان ومکانی مای می توانیم یزید باشیم وظلم وستم یزید را پیشه نماییم
امروز درسایت وحدت نیوز عکسی طفل را دیدم که بر سنگ مزار برادرشهیدش بوسه می زد، حدود چند دقیقه گریه کردم وازدرد دل خود شعری را سرودم که اینک دراین صفحه می خوانید:

روزها رفت و هنوز
یک نفر نیست بپرسد از من
که تو از این پنجره عشق چه می خواهی؟
صبح تا نیمه شب منتظری
همه جا می نگری
گاه با ماه سخن می گویی
گاه با رهگذران
گاه با سنگ لحد
خبر گمشده ای می جویی
راستی گمشده ات کیست ؟کجاست؟
صدفی در دریاست؟
نوری از روزنه فرداهاست؟

یا خدایی که از روز ازل پنهان است؟
یا برادر ی که در حادثه عاشور ا ، یزیدیان از دستت گرفت؟
کی را می جوی؟؟؟

هیچ نظری موجود نیست: