۲/۰۸/۱۳۹۲

نظام تبعیض، در عصر دموکراسی همچنان بی شرمانه نفس می کشد.



محفل با شکوهی با حضور علما، استادان و طلاب و محصلان،  که در سلسله بر نامه های تجلیل از چهره ماند گار و به مناسبت هشتم ماه ثور، که در حوزه علمیه رسالت بر گزار شده بود؛ "حجه الاسلام شیخ جواد صالحی مدیر حوزه علمیه رسالت  و مسئول پایگاه اطلاع رسانی حوزه علمیه ، تنها راه حل مشکلات فرا روی جامعه راهمدلی و وحدت دوران جهاد دانست که ملت دوش تا دوش همدیگر مشکلات را حل نمایند وی خاطرنشان نمود که باید از ارزشها و دستاوردهای جهاد بخوبی پاسداری شود و جوانان ما باید با این ارزشها وارد عرصه اجتماع شونداستاد حاجی محمد محقق رهبر حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان و ریس کمسیون عدلی و قضایی مجلس نمایند گان،  در مورد ارزشهای جهاد و مقاومت مردم افغانستان صحبت نموده گفت: میراث داران جهاد نتوانست این امر مقدس را درست رهبری کند و تبعیض و قوم گرایی ها بر این امر مقدس سایه افگند و باعث به وجود آمدن ده ها مشکل دیگر از جمله جنگهای داخلی در افغانستان گردید که در نتیجه مردم افغانستان قربانیهای فراوان تقدیم عذت مندی افغانستان کرد و هشتاد در صد زیربناهای اقتصادی و تولیدی مردم افغانستان از دست رفت.
پیروزی مردم افغانستان در برابر بزرگترین ارتش تا دندان مسلح جهانی،  نه تنها افغانستان را آزاد کرد بلکه درس و عبرتی بود برای تمام کشورهای جهان و کسانیکه در زیر ظلم و استکبار قرار داشت همه عبرت گرفتن که اتحاد و همبستگی می تواند ابر قدرت ترین نظام را از پا در اورند و به چالش بکشاند.
استاد محقق گفت:  باید جهاد مقدس بعد از پیروزی نیز ارزشهایش حفظ می شد و نظام تغییر نمی کرد و تبعیض ها به وجود نمی آمد و یک حکومت ثابت بر اساس مردم سالاری و دوراز تبعیض عرض وجود می کرد،  منابع طبیعی باید در اختیارهمه اقوام افغانستان به صورت یکسان قرار می گرفت، زیربناهای تولیدی و اقتصادی دوباره فعال می گردید. که متاسفانه نشد و مشکلات ها بیشتر گردید و جهاد و پیروزی بدنام شد.  استاد محقق، اقدام خصمانه دشمنان علیه عالمان دینی و روحانیت ،  خدشه دارشدن احساسات دینی و مذهبی مردم افغانستان، دنبال کردن دشمنان جوانان مسلمان را در دانشگاه ها و مکاتب را،   با عث آغاز شدن مبارزه چهارده سال مردم افغانستان علیه استکبار جهانی که از کوه پایه های هزاره جات آغاز گردید و بعد از چندین سال مبارزه به پیروزی رسید که این پیروزی جهاد قبل از وقت بود و باعث شد که میوه جهاد خام چیده شود و مسیر جهاد به خوبی هدایت نشود که در نتیجه جنگهای داخلی به وجود آمد. سایه افگندن تبعیض و قوم گرایی بالای جهاد مقدس،  نظام فاسد اجتماعی ، توطئه دشمنان علیه جهاد و پیروزی مردم افغانستان  را دلایل عمده بد نامی مجاهدین عنوان کرد و  دخالت مستقیم کشورهای غرب را در امور افغانستان به خاطر شناسایی منابع طبیعی، بر رسی معادلات سیاسی افغانستان و کنترل سلاح های هسته ای کشورهای همسایه و جنگهای استخباراتی در افغانستان دانست  استاد محقق از موجودیت حلقه های متناقضی یاد کرد که در اطراف حکومت وجود دارد و نظام تبعیض را نفس می دهد و موجودیت تروریزم و طالب را برای یک قوم افتخار دانسته و نمی گزارند که تروریزم از بین برود. موجودیت نظام تبعیض در افغانستان در طول سالهای گذشته حکومت کرده و حتا در عصر دموکراسی هم بی شرمانه حاکم سرنوشت مردم است که نمونه ای آن موجودیت گروه مصلح تحت نام کوچی در مناطق هزاره جات که همه ساله مشکل آفرین می شود و باعث به وجودآمدن مشکلات های فراوان می گردد، غصپ زمینهای حاصل خیز مردم هزاره و کشتار بی رحمانه و مهاجرتها و آوارگیها، به چالش کشانیدن تحصیل و پیشرفت اقوام دیگر، سهمیه بندی کردن کانکور را بر اساس ولایات، سهمیه بندی لیلیه دانشگاه ها، نمونه های دیگری ادامه تبعیض و قوم پرستی است و حکومت تمامی راه های تبعیض را طی می کند .  این همه بدنامی های  بزرگی بود که به روخ اسلام و مجاهدین کشانیده شد و کار گزاران جهاد را بدنام کرد.
کسانی هستند که تحمل طلوع خورشید موفقیت و اتحاد ملت افغانستان را ندارند و علیه جهت توطئه می کنند و راه های مختلف قوم گرایی و تبعیض را می پیمایند.
در اخیر استاد محقق با بیان خاطرات خویش از دوران جهاد و مقاومت، تجلیل از هشتم ثور را افتخار دانسته و افزود که امروز بر شما جوانان و تحصیل کرده گان لازم است که  نام مقدس جهاد و مقاومت را زنده نگهدارید و برای به وجود آمدن یک نظام مردم سالار تلاش نماییم.
منبع عکس پایگاه اطلاع رسانی حوزه علمیه رسالت
http://hozeh-resalat.blogfa.com/


۲/۰۷/۱۳۹۲

مطبوعات بی مخاطب یا مخاطبین بدون مطبوعات




گسترش و رشد رسانه های چاپی یا مطبوعات در افغانستان، قابل توجه بوده ولی متاسفانه کمیت بالا رفته و کیفیت به طور سرسام آور سیر نزولی دارد و بعد از یک هفته و دو هفته نشرات،  کیفیت مطالب یک روزنامه و هفته نامه به شدت پایین می آید و مخاطبین و خوانندگان خویش را از دست می دهد.
روز نامه نگاران همه در روز نامه و هفته نامه ای خود یگ گزارش را بدون تغییر و تبدیل نشر می کنند که شاید منبع خبر فیسبوک یا سایت های است که آنها کاپی نموده و بدون تغییر و اصلاح آنرا در روزنامه و هفته نامه خویش قرار می دهد.  اشتباه املایی یا انشایی که بسیار واضح است و برای همه مخاطبین  قابل درک است به غیر از خودشان، در چندین روز نامه در یک گزارش که در مورد یک خبر تهیه شده دیده می شود که گویا فقط خبر کاپی شده و نشر شده دیگر اصلن دست نخورده است.
مخاطبین خودرا هر روز به مطبوعات ما نیاز مند احساس نمی کند و دنبال خواندن روزنامه و هفته نامه نیست . چون همان گزارش را با تمام جزئیات یک روز قبل از طریق فیسبوک، رادیو یا تلویزیون شنیده است.
مطبوعات افغانستان متاسفانه به دلیل ضعف شدید در نشر مطالب، اشتباهات املایی و انشایی و مشکلات دیگر در صورت که جنبه ای آگاهی دهی و آموزشی آنان نیز خیلی کم می باشد، در بین مخاطبین خویش رنگ می بازد و آنچه را که در قالب طبع یا نوشته در عرصه رسانه داری عرضه می کنند با استقبال کمرنگ  مخاطبین قرار می گیرد.
دلایلی است که بر پیکره ای مطبوعات به شدت شلاق کوبیده است:
1 – هجوم سیاست بالای مطبوعات.
2 – جاذبه های اقتصادی.
3 – بر خورد خاموشانه مخاطبین با مطبوعات.
4 – عدم همکاری و پشتبانی مخاطبین و دولت از مطبوعات.
5 – بی تفاوتی در قبال نویسندگان و روزنامه نگاران.
6 – وا بستگی های قومی و  نژادی.
7 – ضعف سواد.

۲/۰۵/۱۳۹۲

هشتم ثور، آیینه افتخارات مردم افغانستان




بنام خدا
   رشادت ها و قهرمانیهای مردم افغانستان، احساسات دینی و ایمانی این مردم، بزرگترین افتخارات را در سینه تاریخ سبت نموده که درآن همه برادر وار و در زیر پرچم دین مقدس اسلام شریک این افتخار و عذت اند و از جمله آن مبارزه عظیم است  در مقابل متجاوزین بیگانه که حیثیت، دینداری و همت مردم ما را زیر سوال برده بودند. مشتهای علم شده در مقابل بزرگترین قدرت امکاناتی و تسلیحاتی جهان بشریت، تنها کار یک قوم، کار یک فرد و کاری یک طبقه نبود بلکه همه دراین قیام بزرگ سهم داشته و مردم  در برابر تاریخ پر تلاطم سرزمین افغانستان از هیچ نوع فداکاری دریغ نورزید  و مردم ما هیچگاهی به متجاوزین اجازه نداده اند که غیرت و حیثیت مردم و کشور ما را لگد مال نمایند.
   ملت ما فارغ ازهرگونه اختلافات نجادی، قومی، مزهبی و زبانی و بدون در نظر گرفتن تفاوتها؛  دست بدست همدیگر داده و در مقابل متجاوزین، مردانه وار قدعلم کرده و تا پای جان ایستاده تا سالها برای اعاده حیثیت ملی خویش علیه نیروهای اشغالگر عرض وجود نمایند.
    و سرانجام با برچیدن دامن آلوده آخرین دست نشانده اشغالگران کمونیستی ازخاک این سرزمین، پیروزی شا نرا جشن گرفتند.
      هشتم ثور یاد آور قهرمانی ها، جانفشانی ها و دلاوری های پدران غیرتمند ما است که در طول پس از ده سال با کمک و قوت خداوند و آن وعده ای پیروزی حق در برابر باطل، دل خوش کرده  با قوی ترین ارتش دنیا،  پنجه نرم کرد وبا کمترین وسیله و امکانات، آنان را سرشکسته ازین خاک بیرون نمودند.
     آنان در راه آزادی، استقلال این کشور هزاران مشکلات و سختیهای را به جان خویش خریدار شدن تا ما زیر بار ذلت وخواری نرفته باشیم، آنها با خون پاک خویش نویشتن که افغانستان سربلند، آزاد و سرزمین عشق.
حق خواهی، ملت گرایی، وحدت خواهی، دین مداری و رفع تبعیض بزرگترین فریادی است که از حلقوم شهدای جان باخته ای افغانستان شنیده می شود.
تحمیل ایدئولوژی، به تمسخر گرفتن عقاید دینی و مزهبی مردم، ستم واختناق، تهدید وکشتار بیرحمانه گروه متجاوز بالای مردم افغانستان، احساسات ملی مارا خدشه دارنمود و ملت غیور ما این حالت را تحمل نکرده و با امکانات نا چیز وقوه قلبی و ایمانی عمیق خویش با فورمل الهی، دست به قیام زده وبه زود ترین فرصت دامنه های مبارزه و قیام را در سراسر این سرزمین پهن نمودند و لکه ننگین زندگی و ناقضین حقوق بشری را از دامان این خاک پاک نمود و افتخاری بزرگی را در تارخ افغانستان خلق کرد.
رفتار خشین وافسار گریخته کمونیست ها امنیت روحی ، جانی و استقلال ملی مارا ترک بردار نمود تا اینکه ملت ما نیزدر مقابل بزرگترین قدرت وتسلیحات ایشان، پیروزی را به ارمغان آورد و تغییر شگرف وعظیمی را درتاریخ کشورما ایجاد نمودند.
  هشتم ثور، رشادت ها، شجاعتها و فداکاریهای آن دهقان قندهاری است که با بیل و چوب دستی اش در مقابل استکبار جهان به مبارزه پرداخت.
هشتم ثور آوردگان آن جوان غیور وعزیز بدخشی و بامیانی است که با پنجه شیرگونه خویش سخت از حلقوم ستمگر فشرد و تنش را ازقید حیات شرم آورش آزاد کرد.
   مجاهدین افغانستان خواب شرین را بر خودشان حرام کردند تا خواب و خیالات خام دشمنان این سرزمین را تلخ و نا گوار سازند.
آب رفته را به "جو" برگرداند، این حادثه گرچند با خونریزیها، شهادتها، استفاده جویی ها و نارسایی ها رو به رو بوده ولی آینده روشن را برای مردم ما به ارمغان آورد.
حال برما است که تا پیام خون شهدا را به خوبی دریافت کرده و عمیق فکر کنیم تا اهداف والای شهدای ما به کرسی های آرزو وامید شان بینشیند، وحدت و یکپارچگی ملت ما تحقق پیدا نمایند.
اما متاسفانه بعد ازان و تا امروز استفاده جویان و تعدادی از افراد ی هستند که با همان فور مل پیروزی بازی های جدیدی را بر ضد ارزشهای ملی، میهنی و دینی ما انجام می دهند و  در پشت القاب های دروغین خویش پنهان می شوند و گرگان وحدت طلبی و دینی ما هستند که لباس چوپان را پوشیده و طرفدارانی هم دارند که مایه هزاران بد بختی ملت ما شده و آنها جز خدمت کردن به منافع یک تعدادی مشخص و افراد نا بالغ، کاری ندارند و همیشه از کنار احساسات دینی، جهادی، میهنی و وحدت مردمی دور بوده که این یک خیانت بزرگ در حق خون شهدای افغانستان و مادران که از داغ جگر گوشه های شا ن تا هنوز خواب در چشمان ندارند و اشکی در بصر تمام کرده، می باشد.
نعش استقلال و استقلال طلبان را روی زمین گذاشتند و وجدان و عاطفه ایمانی خویش را دفن نمودند و دستی قرار گرفته که از آستین منافع دیگران علیه منافع ملت افغانستان بیرون می شود. در مغزهای خویش فرقه گرایی، برتری طلبی قومی، تجزیه طلبی، خون ریزی ملت مظلوم افغانستان را می پزند. گوشهای خودرا ازپیام  قیام مجاهدین که در آن منافع همه بود بستند، متاسفانه تعدادی بیشتری از اصحاب رسانه ای ما در پشت دیوار های شهر برای ادامه نفسهای دشمنان ما در آخور(آبخور) های شان استخوان  می ریزند و فرهنگ و اندیشه و برنامه های آنان را در قالب سریال، برنامه ای مخرب و ضد اخلاقی تبلیغ می کنند، و نفسهای وحدت و یکپارچگی و عفت و آبرومندی و دینداری ما را شکسته شکسته  و بریده می خواهند. چرا ارزشمندی های جهادی و از قربانیهای مردم ما و خون ملیونها جوان افغانستان یاد نمی کنند و دست مادر پیر و ضعیف شان گرفته نمی شود.
چرا امروز مادران مظلوم و ستمدیده که شوهر، پسر جوان و عزیز خودرا در جهاد از دست داده باید از طرف حکومت و مردم افغانستان قدر و عذت شوند حقوق شان پامال نشوند زمینهای که برای شان اختصاص داده شده غصپ نگردد ، از مهاجرتها بر گردانده شود، ولی متاسفانه یادی از این مادران نمی شود.
این افتخار مرهون زحمات و تلاش های مادرانی است که بزرگی ورشادت وقوت ایمانی را در وجود فرزندان خویش ایجاد نمود. پس ما خواهان تحقق هرچه بیشتر آرمانهای همین مادران هستیم که برای تحقق آنها فرزند و شوهر و سر پرست خویش را برای سپری نمودن میدان خونین جهاد فرستاد چه امروز این مادران میراث دار شهید باشند یا نباشند حق بزرگی در گردن مادارند، این مادران می خواهند که همه مردم افغانستان از یک پهلو بر خیزند و در کنار هم بنشینند و برای همدیگر حق و حقوقی قایل باشند.   
جوانا و دلبند های همین مادران بودند که  جان خودرا در طبق ایثار دراه وطن گذاشتن تا سرزمین عزت وآبرومند داشته باشیم، کوه پایه های بلند ما فریا گر شجاعت ودلاوری های قهرمانان ما باشند.
  تا ما بتوانیم از هر حلقومی بلند گوی بسازیم ودر صدها نقطه دنیا آواز بلند کنیم و تمام اقوام افغانستان را به برادری وبرابری و صلح امنیت دعوت نمائیم.
  ما امروز در کنار همدیگر می نشینیم بدور ازافکار طبقاتی ونژادی این کشور،  بدوراز زبان پرستی و منطقه گرایی و مذهب گرایی همدیگر را برادر وار در آغوش می گیریم ویک نظام ثابت را دراین سرزمین برقرار می نمائیم.
     تا وحدت ومشارکت ملی را دراین سرزمین تجربه نمائیم، نظام که ملت ما ومیهن ما آنرا خواسته باشد با همدیگر تا مین نمائیم ازادی و امنیت و صلح کشور ما دست رنج پدران ما و محصول خون شهیدان این سرزمین است  و شهیدان ما بهترین ممثل این بازی در تاریخ بوده است .
مادران دراستقلال و عذتمندی افغانستان سهم بزرگی دارند و آن اینکه از یک انسان عادی و با محدودیت های زندگی، بزرگتین قهرمانان و خدا جویان را تربیه کرد و هنگام جهاد مشوق شان بود تا نماز و توسل خودرا فراموش نکرده و به وعده های الهی و پیروزی حق باور داشته باشند، جگر گوشه های خویش را که ذکر نام آنان اولین کلام شان بود و رسیدن به فصل جوانی فرزندشان بزرگترین آرزویی شان و تحقق آرزوهای بی شمار در فرزند جوانش برای یک مادر نهفته بود ولی با همه این آرزو مندیها، مادران رشادت کردند جوانان خویش را برای عذتمندی و افتخار آفرینی به میدانهای گرگها و فرعون زمانه فرستادند و داغ آنها بر دل قبول کردند تا حق مارا از فرعون زمان پس بگیرند.
با این رشارت و قهرمانی، زنان مسلمان افغانستان پای خویش را در راه زنان صدر اسلام و بانوان بزرگ همچون خدیجه کبرا و فاطمه زهرا و حضرت زینب گذاشتند و پیروز شدند و باعث آفرینش این افتخار شکومندی تاریخی ماشدند.
اگر متوجه باشیم در هر تاریخ و برهه میهن ما، عقیده ما، فرهنگ ما و وحدت و برادری ما مورد هدف متجاوزین قراردارد و امروز بزرگتر از دیروز مسؤولیت داریم و نیازمندی فداکاری و رشادت مادران و خواهران این سرزمین هستیم که اول خودشان و بعد جوانان و فرزندان خویش را برای مبارزه با خرافات، بدعتها، دزدان کرامت انسانی، آماده نموده و بار دیگر افتخار آفرین شوند.
در هر عصری بدون رضایت و شجاعت و همت مادر، پروبال ما بسته است و هیچ کاری نخواهد توانستم. همان قسمی که در دوره های گذشته فرزندان تان را دعا کردید، قرآن بالای سری شان گرفتید، باعث قوت قلب شان شدید، امروز هم از بانوان شجاع و با ایمان این سرزمین امیدواری همکاری بیشتری را داریم تا بتوانیم مبارز خوبی علیه مشکلات جامعه امروزی خود باشیم و بار دیگر دشمن فرهنگی، دینی و زندگی خویش را نابود کنیم.
در نتیجه: ارزش های گذشته و ارزشمند را یکبار دیگر زنده کنیم، تا آنچه را به عنوان ارزشها ی فرهنگی داشتیم لای ورقهای تاریخ خاک نخورد، وحدت و یکدلی مردم افغانستان می تواند بزرگترین افتخارات تاریخی را به وجود بیاورد.
هشت ثور باز تاب حماسه ای است که به دلهای ما امید داده و ما به وحدت و یکپار چگی نزدیک می کند.
حول و یاری خداوند را در هیچ زمینه فراموش نکنیم وعده او تحقق می یابد.
والسلام علیکم ورحمت الله و برکاته

۱/۳۱/۱۳۹۲

جنگ آجه، بیری و خسور




داوود ناظری – کابل -1392/1/31
بیا که شاعیری کنی – یک لحظه سات تیری کنی – قصه جنگ آجه و بیری کنی – رازای خیره دیگری کنی – ناله از بی مهری کنی – نالت ده سیال دری کنی .
بیری خسور مادر گرفت – جنگ آردوی شی در گرفت – دنیا ره پگ ماشر گرفت – شوته با به کر گرفت.
بیری اینزی خاطر ده خانه سرتاغو ندره و جنگ موکنه کی:
خسور مادر مه خیانت موکنه – کارای خیلی بد موکنه – ده پای مه او تهمت موکنه – خانه ره گدو ود موکنه – مره ملامت موکنه – بیخی خجالت موکنه – بابه ره سرچرخک موکنه – ادمه بی عذت موکنه – قد دوست و قد دوشمو مونه – آدمه قونر غو موکنه – تاشه آردو وروغو موکنه – بابه ره بد گومو موکنه – شوی مره قدمه بیرو مونه.
یک ووده دختری خانه بودوم – پیش اته خو نازدانه بودم – ده منی امقراغای خو یکدانه بودوم – ده خام پوخته خو بی جوره بودوم – صاحب پول و پیسه بودوم – ازو وقت که بیری دزی خانه شدیم – پوخته ده منی قوق قرغنه شدیم ما – از تول تبر خو بیگنه شدیم مه – هوشیار بودوم دیونه شدیم ما – پک از دست اجه شدیم ما – هرچه گیرنگ می شنم بسم سبوگوم – پیش اجه رقم گوشت خوگوم – پیش مردم بیخی روی خونوگوم – ازدست ازی آجه بخی توگ توگوم – خدا آجه ره ووی موکد – مورده ها ده دیر خو کوی موکد – نه دو نه دندو دره – نه دین نه ایمو دره – نه مرگ نه موردو دره – غیبت ره یاد کلو دره – ووقرای شی شکر کور شده – نزدیک لبی گور شده – نامشی ده لیست موردا بورشده – ایفو که از عیزرایل زور شده – پگ از دیر شی دور شده – آکو ایره ده زور بوبره – زنده ده منی گور بوبوره – ده گور خوب چوقور بوبوره – از قول آغایل دور بوبوره – آجه از خانه کم موشود – ده غول جهنم موشود – گوش از مه بی غم موشود.
آجه ام از دست بیری خیلی شکایت موکنه و حق شی استه از خاطری که:
باچه شی اوسانه شده – ده دون ار خانه شده – قرض دارو بی پیسه شده – از کلی گی تاشه شده – بیکارو دلمیده شده – نقل سری کوچه شده – قروتی شی پیاوه شده – کالای شی پک دونده شده از دست ریم گنده شده.
بابابه ام خیلی شکایت موکنه و جگرخو استه از خاطری که:
با چه شی در بدر شده – بیری شی سوداگر شده – ده دون خلگ برابر شده – از تی قورو تیر شده – آقداری شی قایده موی سر شده – بیری شی بدواگر شده – ازی قولا کوج گر شده – تجارو سوداگر شده – ده گوش خو طلا خر شده – کلو او نازدانه شده – ده خانه نازواله شده – دور از آردو غاله شده – اختیار داری باچه شده – ده وقت کار بیمار موشه – وودی خوردو تیار موشه -  ده وودی چکر جرار موشه – ده سری شوی خو قار موشه – ار روز رایی بازار موشه – باچه ار روز بیکار موشه.
خاتو ده باچه خوب شده – دیگاه پگ گوشت خوگ شده – بیری بخیر اوشیار شده – بای پاری دوکاندار شده – بقاله بیل تجار شده – اینزی خاطر قرض دار شده .
  بابه ناله موکنه کی:
 بیری مه دوکانراو شده – ده پوست پخل چنگاو شده – آجه چشیم آو راو شده – قتیق شی اسپی آوشده .
بابه آغداری بیری ره دیده و اینزی خاطر گیله موکنه:
کتابچه بیری ره روش کریم – باچه خواند و ما گوش کدیم – بیری خیلی قرض دار شده – یگ لگو شصت هزار شده – بای پاری دوکاندار شده – ده پیش خلق بی اعتبار شده .
بابه ده باچه خو پند میدیه:
باچه مه عقل و ووش بگیر – نصیحت موکنوم تو گوش بگیر – قد ازی خاتون تو ده ملگ ونه خانه مومنه – نه آبرو دستو نه دزمه مومنه – ده روی مو اینی تانه مومنه – اربو ده دل اجه مومنه – نه گا وگوساله مومنه – نه بوزو بزغاله مومنه – نه آردو نه غاله مومنه – نه کویگ و باره مومنه – نه پاروی دسته میده مومنه – نه  جای بین قبیله مومنه – نه پول و نه پیسه مومنه – نه پوته و چلمه مومنه – نه دایی الاف و نه چلمه مومنه. باچه مه : باید تو کوجه بار کنی – ازی قولا فرار کنی – جولی خاتونه بار کنی – روی خوره سونشار کنه – خاتونه از نان قوبار کنی--  چاره خاتونه چار کنی - قیته خاتونه خار کنی - گشنه که شد ادم موشه – نازو نخره شی کم موشه – اونو غیت گوشتو بیغم موشه.