۱۲/۱۴/۱۳۹۲

نامه به مزاری



آتی سلام !
سلام و احترام به اندیشه های کارا و عدالت خواهی تو.
آتی 19 سال پیش دمزی روز قد تمام آرزوهای خو ده ضرب تاور ده غول زمیستونی کابل گل کدی و بهاری شدی. دل مه استه که هرچه که بگوم از تو بگوم از تو که ده عمر خو توره ندیدم از تو که رقم چراغ وری یک دفه ده تریکی پیدا شدی  و زود رافتی. آتی از مو دیق نشو از خاطری که تو ره تانوز مو خوب نشنخته دی، خورشید کجا و مو کجا. بلده شنختی از تو اول باید عشق ره بو فامی و عاشق شوی اول باید قدر عدالت و براری ره درک کنی ووخته توره خوبتر می نخشی. آتی تو کسی بودی که از بد کیچای خو دور زندگی نموکدی و موگوفتی که زندگی دور از شمو بلده مه ارزش ندره. آتی تو آرزو دشتی که خون پاک تو ده قدی اولادای تو بریزه. آتی جان! دود دلتنگی تو قلب موره بیخی پوشنده، اولادای تو بلده تو ماتم موکنه، آتی جنگل ادالت ره شندی و قد خونخو آو ده دی که اولادای تو ده سایه شی بیشنه. آتی تو خودتو رافتی و راره بلده مردم نشو ده دی و اوار کدی. آتی! اگه دشمو می دنیست که یک مزاری هزاران مزاری موشه اید ووده ای اشتباه ره نموکد. آلی مینگره که او وخت مزاری راه ره تنه خو طی موکد یالی ملیونها نفر رای مزاری ره طی موکنه.
آتی تو رافتی نه که تنها نام تو بومنه نه،  تو رافتی که مردم تو زنده بومنه و پر غرور زندگی کنه. هویت دشته بشه و حق خیره بطلبه. آتی راستی که تو سرنوشته از سر نوشته کدی. آتی تو پگی مردم افغانستانه بلده شریک شدو ده سیاست کوی کدی.
آتی ارچه که مردم قدر عدالت و برادری ره کلتر درک موکنه اموقدر قدر تو زیاد شده موره و توره کلتر می نخشه. آتی مردم قول میدیه که رای توره که امو عدالت و برابری بود ادامه بیدیه  ولو که ده ارقمت و بهای که شوه.
آتی تو خوب موفامیدی که چوطور فقیرانه زندگی کنه ولی مردم خیره عزت بیدیه، آتی تو موفامیدی که چطور قد دست خالی دوشمونه شکست بیدیه و خجیل کنه آتی خیلی گپاره موفامیدی ایف که ای گپای تو نا گفته مند و دست مزدور، توره از باغ زندگی بدکیچای تو چیند!
آتی تو مالوم کدی که عزت و قدرت تنا ده پول و ظلم کدو نییه بلکه از راه های دیگه ام آدم میتینه زور واله شوه و ده دل مردم جای واز کنه. آتی تو رقم روز واری از بله بلخنه های از مو غروب کدی. آتی موتازه صاحب آفتاو شده دی که بسم تریک ده کد. آتی مو جای پای توره گرفته موری تا که ده ادف که تو دشتی مو بیره سی.  زمی نوزده دفه چرخ خورد و اواز باچی باچی از تو ده گوش مو نمد . آتی بچی دزی نوزده سال دستای تو ده جیب خاکی تو نیه و بلده از مو روز بور نموکنه؟ آتی تو ده افغانستان برابری و برادری ره ووده ده ده بودی!  بوگوی که امو افغانستان ده کجا شد؟ آتی باد ازی که موره از سری زانوی خو ده زیمی ایشتی و ده شانه میلیونها سین معشوق خو رافتی! مو سر خیره ده بلی بازوی  باد و طوفان ایشتی. آتی کس گپ تیره نفامید و گوش نکد که ده هزار رنگ و هزار پارچه تخسیم شد. کشورمو سرزمین تابوت و طالب و تازیانه شد. بوتهای بامیو هم باد ازتو تنایی کد و قد روی خو خاو کد.
آتی ووده که مو از بی غیرتی رای توره گوم کدیم سایه های ازمو تیر بارو شد. آتی امروز، مو بغیر از گپا و پندای ازتو درس ندری و بغیر از راه تو راه ندری. آتی خون از تو استه که تانوزه تاریخ از برگشت ده قرن های پیش شرم موشه. تا نوزه قار و سیاست از تو استه که اقوام ضعیف ده ای کشور زندگی موکنه. پدر! تو آصیل دعای بیچاره ها وستمکشیده ها بودی. آتی تو بلده اولادای خو آو نان نه بلکه هویت ده دی! آتی تو گفتی که حق طلب کدو مانای دوشمنی ره قد دیگا نمیدیه. تو دزمو یاد ده دی که مو قد آفتیو تولد شده ایم و رقم آفتیو واری روشنگی موکنی. آتی خود تو قدکس دشمنی ندشتی هدف خوب تو دشمو پیدا کد. دشمون کشور از هدف از تو ترس خورد تو خود توره شهید کد.
از خدای عادل می خواهیم که مارا در راه عدالت پدر استوار و مستحکم نگهدارد
داوودناظری کابل
0791924445

هیچ نظری موجود نیست: