چکیده
عصر
کنونی در جوامع اسلامی و به خصوص در جامعه اسلامی افغانستان، عصرِ برخورد مکتب ها و
ايده ها و باورها و عصر تضاد افکار مختلف و توقعات گسترده از زندگی و آزادی ها می
باشد. عصری که کوچکترين کم کاری يا غفلت ورزی مسلمانان و مبلغین، می تواند آینده
را به خطرهای گوناگون و جدی مواجه سازد. کشور ما در حالت قرار دارد که اگر
مسلمانان از خود تحرک و فعالیت نداشته باشند به پوسيدگی تعليمات حيات بخش اسلام، در
تمام بخشهای تعلیمی، سیاسی، تبلیغی، فرهنگی و اقتصادی خواهد انجامید. متاسفانه در
این اواخر مسلمانان در تمام کشورهای دنیا آخرین داشته های خودرا که همان وحدت و
برادری است از دست می دهد. دچار اختلاف شدن مسلمانان در این کشور، اختلافات سیاسی،
موجودیت فرقه های مختلف، ظهور چالش های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی، نفوذ دشمنان وحدت
و برادری مردم، فقر و تنگدسی، خشونت ها، چپاول و غارت داشته ای تاریخی و ارزشی این
کشور، گستردگی خرافات و اعتیاد به مواد مخدر از جمله چالش ها و موانع اصلی پیشرفت
مردم مسلمان افغانستان به شمار می رود.
شگوفایی
و پیشرفت مسلمانان در کشور افغانستان را نیز نباید نادیده گرفت. رشد تعلیم و تربیت
دختران و پسران، به وجود آمدن حوزات بزرگ علمیه، توجه کشورهای اسلامی به بخش های
آموزه های اسلامی در این کشور، به رسمیت شناخته شدن مراسم های دینی و مذهبی همه از
دستاوردهای چندین ساله در این کشور می باشد.
مقدمه
جامعه
مسلمان افغانستان، بنا بر دلایلی متعددی دچار انحطاط و عقبگرد گردیده و سالها از کاروان
تمدن های دنیا دور مانده است. حال، این کشور با کمک نیروی جوان، تحصیل کرده گان، عالمان
دینی، روشن فکران، سیاست مداران، کمک و همکاری کشورهای دوست مسلمان، گام های اولیه
را جهت رشد و توقیت ظرفیت ها و توانایی خویش بر می دارد. برای رُشد و ترقی بیشتر و
سریعترِجامعه اسلامی ما باید زمینه های داخلی و بسترهای مناسب را فراهم سازیم. سنت
ها و خرافات دست و پاگیر که جامعه درگیر آن شده را از میان برداریم و ضرورت و نیازهای
زندگی مردم را بشناسیم و مطابق نیازهای زندگی و مطابق عقل و منطق در کنار مردم ایستاد
شویم. ناتوانی در ترجمه و ابلاغ برنامه های دینی در جوامع اسلامی، باعث گمراهی و انحطاط
عده کثیری از مسلمانها گردیده است. به همین خاطر قتل، غارت، کشتار، تجاوز، نفاق، فقر
و ... در کشورهای که مسلمانان زندگی می کند؛
بیداد می کند. چون نیازمندی های مردم در نظر گرفته نمی شود و از دین فقط به عنوان یک
ابزار سوء استفاده صورت می گیرد. دشمنان از هرطریقی تلاش می کند که جوامع اسلامی را
دچار انحرافات سیاسی و فرهنگی نموده تا زمینه های دخالت و تجاوز خودرا در کشورهای اسلامی
فراهم سازد.
در
این مقاله به عوامل مهم و تاثیر گذار انحطاط جوامع اسلامی و پیشرفت مسلمانان و راهکارهای
مهم پرداخته شده و امید که برای جوانان و روشن فکران و کارگزاران مؤثر واقع شود.
با
احترام
داود
ناظری
بسم
الله الرحمن الرحیم
علت
های که باعث انحطاط و تفرقه در جامعه اسلامی افغانستان گردیده و مردم مسلمان این کشور
را از کاروان تمدن و پیشرفت دور نگهداشته است؛ بسیار زیاد بوده که اکثریت این دلایل
در بسترهای سیاسی، فرهنگی و ارتباطات جامعه در طول سالهای متمادی شکل گرفته است.
در
بخش نخست، به عوامل انحطاط و نفاق در جامعه اشاره نموده و بعدازان به راهکارها و حل
چالش ها در جامعه مسلمان افغانستان پرداخته شده است. عوامل و دلایل که در ایجاد تفریقه
بین مسلمان نقش دارد و جامعه را به انحطاط
و انزوا کشانیده است؛ بر گرفته از رسوم، عنعنات، باورها و بسترهای است که تا هنوز در
جامعه استوار بوده و نیاز به آبدیت شدن و تجدید نظر دارد. مهمترین عوامل انحطاط مسلمانان
با تناسب به جامعه افغانستان قرار ذیل می باشد:
1
- بی اعتنایی و بی توجهی نسبت به برنامه ها و ارزشهای دینی
بی
اعتنایی و کم توجهی مسلمانان به برنامه ها و ارزشهای دینی در جوامع اسلامی به خصوص
در افغانستان باعث می شود که داشته ها و سرمایه های دینی مسلمانان به فراموشی سپرده
شود و جای خودشان را به برنامه ها و خرافات تباه کننده خالی کنند. وقتی که خرافات بیگانه
و فرهنگ های دین ستیز جاگزین ارزش های دینی شد، مسلمانان در تمام بخشهای زندگی خود
دچار حیرت و سرگردانی می شود زمینه انحطاط و انحرافات در جوامع اسلامی فراهم می گردد.
انحطاط مردم باعث می شود که مردم بد الگو شده و از افراد نا پاک و آلوده پیروی نماید.
با این صورت در تمام بخشهای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و آموزشی الگو برداری ناقص صورت
می گیرد و تمام برنامه ها معیوب می گردد. حالا هم دیده می شود که ارزش ها جای خودرا
به فرهنگ های میان تهی و عوام فریب خالی کرده است. مثلا: جای مشوره خانوادگی صحبت ها
و برنامه ریزی های زندگی را تماشای سریالهای بی معنی و وقت پُرکن گرفته است. در بهترین
و مناسب ترین اوقات شب و روز، خانواده ها به جای اینکه به مشوره و آموزش و تربیت اطفال
بپردازد به پای تلویزیون ها میخکوب می شود.
2
- افراط و تفریط: یکی دیگر از عوامل عقب ماندگی مسلمانان، رو آوردن به افراط
و تفریط است. یعنی در اکثریت بخش های زندگی دچار افراط و تفریط می شود که این مسئله،
باعث بروز اختلافات و حساسیت بر انگیز شدن مسایل دینی و اخلاقی می شود. افراط کردن
در انجام برنامه های دینی باعث می شود که مردم از دین و ارزشها رو گردان شود که این
مسئله خود زمینه انحطاط و نابودی مسلمانان را فراهم می سازد.
3
– بی تفاوتی حکومت ها. یکی دیگر از دلایل مهمی که در انحطاط ملت مسلمان افغانستان
نقش داشته و دارد، بی کفایتی مراجع حکومتی در این کشور می باشد. حکومت ها همیشه در
این کشور به فساد مالی و اداری متهم شده اند و بر اساس تبعیض نژادی و منطقه ای
حکومت کرده اند. حاکمان برای تحقق آرزوهای نفسانی و توقعات شخصی خود منافع مردم را
قربانی نموده اند. بنا به فرموده امام خمینی (ره) که در توضیح این عامل می فرماید: مشکل مسلمین، حکومتهاى
مسلمین است. این حکومتها هستند که به واسطه روابطشان با ابرقدرتها و سرسپردگىشان
به ابرقدرتهاى چپ و راست، مشکلات را براى ما و همه مسلمین ایجاد کردهاند. اگر این
مشکل از پیش پاى مسلمین برداشته شود مسلمین به آمال خودشان خواهند رسید و راه حّل آن
به دست ملت ماست.[ صحیفه نور، ج 12، ص 278}
4
– ضعیف شمرده شدن مراکز دینی. عاملی دیگری که باعث عقب ماندن مسلمانان
گردیده، ضعیف شمرده شدن جایگاه علما و مراکز دینی می باشد. امروز متاسفانه مردم به
حوزات علمیه و نهادهای آموزشی دینی کم توجه شده و آن را ضعیف می شمارند. مردم باید
قدر و منزلت عالمان دینی و حوزات علیمه را درک نموده و نسبت به جایگاه مهم آنان
باور داشته باشند.
5
– بی اعتنایی مردم به عوامل انحراف و پیشرفت ها. یکی دیگر از عوامل انحطاط
مسلمان بی اعتنایی نسبت به عوامل انحراف و محیط های آلوده می باشد. بیشتر مردم در
عمق دنیا دوستی فرورفته است و نسبت به جوانان خویش بی توجه اند. متاسفانه جوانان
در جامعه اسلامی بیشتر از همه مورد هدف آفات و بلاها قرار می گیرند و در تیر رس
حوادث مکان گزین هستند. البته انقلابات مردمى، در جامعه مسلمین کم نبوده است، ولى بعد
از هر انقلابى تا مدتهاى طولانى مردم به فکر مسائل شخصى خود هستند و کم تر دردهاى
اجتماع را درمان یابى مىکنند. شایان ذکر است که مردم سلحشور و مسلمان افغانستان
به برکت خون شهدای راه اسلام و مراسم های مذهبی و دینی بیش از دیگران به درمان دردها
پرداختند و بیشتر از سال قبل مراسم های دینی و مذهبی را برگزار می کنند.
6
– جدا تعریف شدن دین از سیاست. متاسفانه یکی از چالش های بزرگ که بر سر راه
رشد و ترقی مسلمانان در افغانستان قرار گرفته است؛ جدا تعریف شدن دین از سیاست می
باشد. این مسئله که دین از سیاست جدا می باشد، مورد قبول مردم و حتی خود علما قرار
گرفته است. علما و طلاب حوزات علمیه کاملن از مسایل سیاسی گوشه گیری می کند و هیچ
کاری به مسایل انتخابات و موضع گیری های سیاسی ندارند. در مسایل سیاسی گوش های
مردم نسبت به موضع گیری های طلاب و ملا امامان کراند و زبان های مبلغین لال می
باشند.امام مىفرماید: ابتلاى اسلام امروز این است که گوشهایى که باید به مسائل و
مشکلات مسلمین گوش بدهند کر شدهاند، زبانهایى که باید براى مصالح مسلمین به کار بیفتند
لال شدهاند و چشمهایى که باید مصیبتهایى که بر مسلمین وارد مىشود ملاحظه کنند کور
شدهاند ما با این لالها و کرها و کورها چه بکنیم.[ همان، ج 16، ص 198) دخالت
عالمان دینی به مسایل سیاسی به عنوان یک عیب بزرگ حساب می شود. باید همیشه برنامه
های دینی تعیین کننده موضوعات رهبری و سیاسی باشد.
7
– روحیه بی توجه بودن نسبت به حوزات و گرایشات غربی
اهمیت
ندادن به حوزات علمیه و کم ارزش شمردن دستورات دینی یکی از عوامل انحطاط و عقب
ماندن جامعه مسلمان افغانستان می باشد. این انگیزه خطرات فراوانى را براى جامعه مسلمین
بدنبال داشته است؛ مثل بىارزش شمردن ارزشهاى دینى و ارزش دادن های کاذب به فرهنگ
بیگانگان و ترویج مصرف کالاهاى وارداتى که موجب عقب ماندن جوامع دینى مىگردد. متاسفانه
هنوز هم این دو عامل در جامعه ما آثار منفى خود را بروز داده، حتى قشر اندیشمند دینى
را به خود جلب کرده است. امام خمینی (ره) در وصیت نامه الهى خود در تبیین
این دو عامل در عموم جوامع اسلامی که افغانستان یکی از آنها می باشد مىفرماید: از جمله نقشههاى
که تاثیر بزرگى در کشورها و کشور عزیزمان گذاشت و آثار آن تا حد زیادى بجا مانده، بیگانه
نمودن کشورهاى استعمارزده از خویش و غرب زده و شرق زده نمودن آنان است به طورى که خود
و فرهنگ و قدرت خود را به هیچ گرفتند و غرب و شرق را دو قطب قدرتمند و نژاد برتر، و
فرهنگ آنان را والاتر و آن دو قدرت را قبله گاه عالم دانستند، و وابستگى به یکى از
دو قطب را از فرایض غیرقابل اجتناب معرفى نمودند و قصه این امر غم انگیز طولانى و ضربههایى
که از آنان خورده و اکنون نیز مىخوریم، کشنده و کوبنده است و غم انگیزتر این که، آنان
ملتهاى ستمدیده زیر سلطه را در همه چیز عقب نگهداشتند و کشورهایى مصرفى بار آوردند.
8
– بیم و ترس مسلمانان از ابتکارکردن
متاسفانه
در طول چند سال گذشته با کمک های که مردم افغانستان شد، فقط برای اینها ماهی خوردن
را یاد دادند نه ماهی گرفتن را. متاسفانه دشمنان به قدرى مردم ما را از پیشرفتهاى
خود و قدرتهاى شیطانی شان ترساندهاند که جرأت دست زدن به هیچ ابتکارى را نداریم و
همه چیز خودرا تسلیم آنان کرده و سرنوشت خود و کشورهاى خود را بدست آنان سپرده و چشم
و گوش بسته مطیع فرمان هستیم، و این پوچى و تهى مغزى مصنوعى موجب شده که در هیچ امرى
به فکر و دانش خود اتکا نکنیم و کورکورانه از شرق و غرب تقلید نماییم، بلکه اگر فرهنگ،
ادب، صنعت و ابتکار داشتیم نویسندگان و گویندگان غرب و شرق زده بى فرهنگ آنها را به
باد انتقاد و مسخره گرفته و فکر و قدرت بومى ما را سرکوب و مایوس نموده و مىنمایند.
رسوم و آداب اجنبى را هر چند مبتذل و مفتضح باشد با عمل و گفتار و نوشتار ترویج کرده
و با مداحى و ثناجویى، آنها را به خورد ملتها داده و مىدهند. فى المثل اگر در کتاب
یا نوشته یا گفتارى چند واژه فرنگى باشد بدون توجه به محتواى آن با اعجاب، پذیرفته
و گوینده و نویسنده آن را دانشمند و روشن فکر به حساب مىآورند. و از گهواره تا قبر
به هر چه بنگریم اگر با واژه ى غربى و شرقى اسم گذارى شود مرغوب و مورد توجه و از مظاهر
تمدن و پیشرفتگى محسوب و اگر واژه هاى بومى و خودى به کار رود مطرود و کهنه و واپس
زده خواهد بود... رفتن به انگستان و فرانسه و آمریکا و مسکو افتخارى پر ارزش و رفتن
به حج و سایر اماکن متبرکه کهنه پرستى و عقب ماندگى است. بى اعتنایى به آنچه مربوط
به مذهب و معنویات است از نشانههاى روشن فکرى و تمدن و در مقابل، تعهد به آن امور،
نشانه ى عقب ماندگى و کهنه پرستى است. اینجانب نمىگویم ما خود همه چیز داریم، معلوم
است ما را در طول تاریخ نه چندان دور، خصوصا در سدههاى اخیر از هر پیشرفتى محروم کردند.
دولتمردان خائن و دودمان پهلوى، خصوصاً مراکز تبلیغاتى، دستاوردهاى خودى و نیز خود
کوچک دیدنها و ناچیز دیدنها، ما را از هر فعالیتى براى پیشرفت محروم کرد. وارد کردن
کالاها از هر قماش و سرگرم کردن بانوان و مردان، خصوصاً طبقه جوان به اقسام اجناس وارداتى
از قبیل ابزار آرایش و تزیینات و تجملات و بازىهاى کودکانه و به مسابقه کشاندن خانوادهها
و مصرفى بار آوردن هرچه بیش تر، که خود داستان هاى غم انگیز دارد.[وصیت نامه ى سیاسى،
الهى} از نظر امام خمینی مهم ترین عامل عقب ماندگی در جوامع اسلامی پایمال کردن
صفات ویژه انسانی می باشد. پدیده بنام دموکراسی و آزادی بیان، خصایص و ویژگیهای
انسانیت را به فنا و نابودی تهدید می کند.{ادعا نامهاى علیه تمدن غرب، ص 23} ملت
های که نسبت به صفات انسانی بی اعتنا گریده اند، روش ماشینی و حیوانی را بر زندگی
مسالمت آمیز و اخلاقی ترجیح داده اند. این مایه عقب مانی انسانها در جوامع
مسلمانان بالخصوص افغانستان می گردد.
9
– ربا خواری و رشوه ستانی در نظام اقتصادی. یکی دیگر از چالشها و مشکلات که
باعث کندی پیشرفت مسلمانان در جامعه افغانستان گردیده، سیستم نا کارامدی اقتصادی
می باشد. نفع پرستی سرمایه داران باعث سقوط اقتصادی مستضعفان می گردد و آنان مجبور
است که برای گذراندن روزگار خود به پول سود پناه ببرند. از جانب دیگر به خاطر ضعف
سیستم قضایی افغانستان، مردم عادی به رشوه دهی مجبور می شوند. این دو روند خطرناک
به شدت سیستم اقتصادی کشور را نابود کرده است. در دین مقدس اسلام خوردن و گرفتن
"ربا" (عائید بدون زحمت) حرام می باشد بخاطری که سود خوری یکی از عامل بحران
اقتصادی به شمار می رود و چرخش اقتصادی را از بین می برد. باعث می شود که افراد ضعیف
و فقیر جامعه درمانده تر شود و قسمتی از پیکری جامعه فلج گردد. از سویی دیگر
"ربا" انگیزه قرض دادن را که در اسلام به آن سفارش شده است، نابود می کند.
ریشه کن نمودن ربا و مجازات ربا خواران و ربا دهندگان یکی از راه های بهبودی اوضاع
اقتصادی در دین مقدس اسلام حساب می شود. با گسترش یافتن ربا، انگیزه ی کار و تلاش از
دل ها کوچ می کند و بیکاری و فقر دامنگیر همه می شود. رکود اقتصای اکثریت افراد
جامعه زایده پدیده ننگین بنام رباخواری می باشد که متاسفانه با نظام اقتصادی کشور
آمیخته شده است. و همچنان انحطاط اخلاقى یکى دیگر از ارمغانهاى نظام سرمایه دارى است.[
ادعا نامه اى علیه تمدن غرب، ص 159 و 161]
از
نظر قرآن، مهمترین علت های که باعث انحطاط جوامع اسلامی گردیده است قرار ذیل می
باشد:
۱)
نزاع
و اختلافات نفسانی- (انفال- ۴۶) کشور ما سالهاست که دچار
نزاع و اختلافات نفسانی می باشد. هرکه تلاش می کند با استفاده از توانایی و قدرت
که دارند، مطیع نفس خود بوده و برای جلب رضایت آن از هیچ ظلم و تجاوز دریغ نکرده
است.
۲)
ظلم
و ستم نمودن (هود- ۱۱۶) قرآن کریم، ظلم و ستم نمودن را نیز دلیل انحطاط
جوامع اسلامی دانسته است. جامعه با کفر باقی می ماند اما با ظلم نه. ظلم و ستم
کردن همیشه باعث انحطاط شده و دولت ها را از هم پاشانیده است.
۳)
کفران
نعمت های الهی (مائده- ۳۳ تا ۳۵) کفران نعمت و نا
سپاسی ها در جامعه نیز باعث از بین رفتن نعمت های خداوند در میان مردم می گردد. نا
سپاسی باعث می شود که مردم قدر نعمت های خداوند را ندانسته و با کبرو غرور باعث
زوال نعمت شوند و خودرا به بلا گرفتار نماید.
اعراض از فرمان خداوند (بقره- ۶۵) سرپیچی از فرمان خداوند (ج) نیز باعث عقیب مانی مسلمانان می گردد که
متاسفانه بی توجهی مردم نسبت به اوامر و نواهی خداوند(ج) جامعه را آلوده ساخته
است. ترس نخوردن از خدا، گناه و معصیت را در جامعه افزایش می دهد. که گناه و معصیت
خود جامعه را با سقوط و شکست مواجه می سازد.
بخش دوم، راهکارها جهت حل چالش ها و مشکلات جوامع
اسلامی
برای
حل چالش ها و مشکلات جامعه اسلامی افغانستان راهکارهای زیادی وجود دارد که اگر به
مرحله تطبیق و عملی برسد، چالش ها و مشکلات از جامعه ما رخت می بندد. برای حل چالش
ها و مشکلات جوامع اسلامی راهکارهای اساسی وجود دارد که ازآن جمله:
1 – رُشد
اقتصادی
تقویت
و رشد اقتصادی در افغانستان یکی از مهمترین راهکارهای است که می تواند قسمتی زیاد
از مشکلات را مرفوع سازد و جامعه را به بالندگی برساند. مسلمانان باید از لحاظ
اقتصادی خود کفا باشد. مشکل اقتصادی و فقر، نخستین عاملی است که مردم افغانستان را
با چالش های زیاد فرهنگی، آموزشی و سیاسی و اقتصادی مواجه ساخته است. اول باید
راهکارهای را جهت رشد اقتصادی باید سنجش نمود.
مهمترین
راهکارها جهت رُشد اقتصادی در جامعه افغانستان چیست؟. یکی از راه های توسعه
و پیشرفت امورات اقتصادی در جامعه، اصلاح و بازخوانی چگونگی مصرف ها می باشد. هرچند
كه بازخواني همهي جنبهها حتي جنبههاي مصرف معنوي به غير از امور اقتصادي و مادي
مانند مصرف عمر و اتلاف وقت و تباهي آن با خوشگذراني، شبنشيني و ولگرديهاي مدرن
به شيوهي وبگردي بيهدف، در اين نوشتار كوتاه ممكن نيست، ولي ميتوان به حوزههاي
مصرف در حوزهي امور مادي و اقتصادي بيشتر پرداخت. همچنين لازم است براي تبيين درست
الگوي مصرف و اجراي طرحها و برنامههاي در راستاي اصلاح الگوهاي نادرست مصرف، همهي
جنبهها و ابعاد مسأله واكاوي شود. از سوي ديگر با توجه به اينكه هرگونه مصرفي در
مسير افراط و تفريط بهعنوان شيوهي رفتاري ناهنجار تلقي ميشود، براي ارائه و اصلاح
الگوي صحيح مصرف لازم است تا اين جنبه از مصرف نيز شناسايي و معرفي شود. اگر الگوی
مصرف اصلاح نگردد؛ هیچ برنامه دیگری نمی تواند در رشد اقتصاد مردم موثر واقع شود چون
مصرف کردن بی رویه و تجمل گرایی بیش از حد در امور اقتصادی موجب تباهی و از بین رفتن
سرمایه گذاری های عمومی و خانواده گی می گردد. نخستین قدم که برای رشد اقتصادی خود
بر می داریم اول باید با الگوی مصرف کردن اشنا شویم و به دستورات قرآن و دین در این
مورد توجه کنیم. در قرآن به شکل مستقیم در این مورد دستور نیامده است اما مواردی بی
شماری در بخشهای چگونگی مصرف، مواردی مصرف جاهای که نباید مصرف کنیم و اسراف نکنیم
و از چه مالهای مصرف کنیم آمده و دستورات را به مسلمانها داده است. قرآن معیارهای اساسی
و بنیادی را ارائه کرده است و باید ها و نباید ها را به منظور اصلاح امورات اقتصادی
و چگونگی مصرف کردن معرفی می کند. روایات از ائمه معصومین (ع) که دستورات قران را تفسیر
می کند: چنان كه در روايتى از امام صادق عليه السلام آمده است:
المالُ
مالُ اللّه ِ عز و جل، جَعَلَهُ وَدائِعَ عندَ خَلقِهِ ، وأمَرَهُم أن يأكُلوا مِنهُ
قَصدا، ويَشرَبوا مِنهُ قَصدا ، ويَلبَسوا مِنهُ قَصدا ، وَينكِحوا مِنهُ قَصدا ، ويَركَبوا
مِنهُ قَصدا ، ويَعودوا بِما سِوى ذلكَ على فُقَراءِ المؤمنينَ ، فمَن تَعَدّى ذلكَ
كانَ ما أكلَهُ حَراما ، وما شَرِبَ مِنهُ حَراما وما لَبِسَهُ مِنهُ حَراما ، وما
نَكحَهُ مِنهُ حَراما ، وما رَكِبَهُ مِنهُ حَراما . (1)
اموال،
از آنِ خداست و آنها را نزد آفريدگان خويش امانت نهاده است و فرمانشان داده كه از آن،
با ميانه روى بخورند و با ميانه روى بنوشند و با ميانه روى بپوشند و با ميانه روى ازدواج
كنند و با ميانه روى، وسيله سوارى بخرند و سوار شوند و بيش از آن را به مؤمنان نيازمند
ببخشند. هر كه از اين حدّ [اعتدال و ميانه روى ]فراتر رود، آنچه از آن مال مى خورد،
حرام است و آنچه مى نوشد، حرام و آنچه مى پوشد ، حرام و آنچه به وسيله آن مالْ ازدواج
مى كند، حرام و آنچه سوار مى شود، حرام است. منبع(پایگاه اطلاع رسانی
شیعه – کتاب الگوی مصرف از نگاه قران و حدیث – ص 13) .
دسته
اول: امورات فردی است که هرکس شخصا مسئولیت دارد تا در بخشهای لباس پوشیدن، خوردن و
آشامیدن نسبت به مصرف کردن و میانه روی در مصرف کردن توجه داشته باشد. و درضمن استفاده
بهینه از عمر خویش نیز داشته باشد.
دسته
دوم: اجتماع است که باید برنامه های عروسی، عزاداری، امورات دینی و زیارت ها و دیگر
موارد اصلاح گردد و طبق دستورات دینی به پیش برود.
دسته
سوم: دسته دیگری که مورد خطاب این نوشته می باشد؛ کسانی که از امکانات دولتی استفاده
می کنند و همچنین نیروهای بشری در درون جامعه باید متوجه باشند که از اموال بیت المال
چگونه مصرف کنند و در معاشات و قروانه ها دقت نمایند. سازمانهای دولتی باید از تورم
زائد نیرو خود درای ورزند و بیهوده از امکانات دولتی استفاده نکنند و در امورات شخصی
خویش از امکانات دولت بهره نجویند.
دسته
چهارم: مورد ديگري كه ميتواند در اصلاح الگوي مصرف مورد توجه قرار گيرد، احداث ساختمانها،
تجهيزات و تأسيسات تشريفاتي اداري است كه امروزه از نمونههاي بارز فساد اداري به
نظر ميرسد.
دسته
پنجم: يكي از مصاديق ديگر اصلاح الگوي مصرف،
ميتواند روانسازي و اصلاح رويههاي اداري براي جلوگيري از تضييع عمر مراجعين در پيچ
و خمهاي اداري سازمانها شمرده شود.
دسته
ششم: از نمونههاي ديگر مصرف، استفاده از سرمايه
و ذخائر ملي در روابط بينالملل و مبادلات تجاري با ديگر كشورها ميباشد. در اين روابط،
گاهي سرمايههاي ملي به تاراج ميرود و كمتر مورد توجه قرار ميگيرد. حالا به دستورات
مهم اقتصادی اسلام می پردازیم که برای دسته ها و طیف های خاص و مهم در جامعه الگوهای
را معرفی کرده است. ازجمله قرآن می فرماید: نگهداری درست از اموال از نشانه های ایمان
است. یعنی هر انسان با ایمانی مکلفند تا از اموال خویش به خویب حفاظت نمایند، از تلف
شدن بی مورد اموال جلوگیری شده باشد. یک ضرب المثل هم است که مال خودرا ماکم(محکم)
بگیر و همسایه خودرا دزد نگیر.
چگونگی
مصرف کردن
دین اسلام، اسراف کردن را اجازه نمی دهد؛ در
مواردی که مصرف کردن بیجا و نادرست باشد و هیچ نفعی نداشته باشد اسلام آنرا حرام ویا
مکروه دانسته و برای مرتکبین آن جزاهای سخت
را تعیین نموده است. انسان باید به اندازه نیاز خود مصرف کنند و اسلام نیاز انسانها
را در سه مورد: ضرورت – کفایت و رفاه تقسیم کرده اند. انسانهای که برای رفع احتیاجات
زندگی خود و رفاه عیال خود زحمت می کشند و از راه حلال روزی کسب می کنند، خداوند برای
آنها پاداش زیادی را در نظر گرفته است. از نظر اسلام، خانواده ها باید مصرف کردن را به اهم و مهم دسته
بندی نماید تا بدینطریق از مصارف بیجا و غیر ضروری جلوگیری صورت گیرد. در زندگی انسانها
مسائل پیش می آید که از نظر ارزشی به اهم و مهم تقسیم می شود که باید به امور اهم پیش
از مهم پرداخته شود یعنی اول باید ضروری ترین کار انجام داده شود. پس اگر در موارد
مصرف کردن به مهم بپردازیم و اهم را ترک کنیم معصیت کرده ایم وشاید کارمان هم کفایت
نکند. مثلا نیاز خانواده و ادای قرض از اهم ها به شمار می رود که انسان باید پیش از
انجام دیگر موارد مصرف نیاز های خانواده خودرا در نظر بگیرد و مرفوع سازد.( .ر . ك
: ح ۱۰۲ )
خانواده ها باید با ساده زیستی عادت کنند چون در جامعه افغانستان،
اسراف کالاهای مصرفی، خرج کردن های غیر ضروری پول ها، طویانه های سنگین و برگزاری مراسم
های شیرنی خوری و عروسی در هوتل ها وتالار های مصرفی و پول دادن به آواز خان در محافل
عروسی از موارد اسراف حساب می شود. طبق دستور اسلام باید جلو تالار ها ی مصرفی، دکانهای
آرایشگری و مارکیت های که اموال تجملاتی قمتی و بی کیفیت را به فروش می رسانند باید
گرفته شود. و دولت برای وارد شدن اموال قیمتی و دکانهای که خرید و فروش اموال تجملاتی و فیشنی درآن صورت می
گیرد باید مالیات سنگین وضع نماید. امام صادق (ع) می فرماید چیزهای که سرمایه را نابود
کند و برای اخلاق و بدن انسان ضرر داشته باشد اسراف گفته می شود. (کتاب آشیانه محبت – بحث اخلاق – ص124) پوشیدن لباسهای که جنبه
مدگرایی داشته باشد و قمت آن سنگین باشد اسراف گفته می شود و همچنان اگر از لباس که
برای مهمانی است در خانه استفاده شود نیز ازنوع اسراف گفته می شود. خلاصه اینکه زیاده
روی در پوشاک، زیاده روی در خوراک و نوشیدنی که مطابق شان انسان نباشد از موارد اسراف
گفته می شود. بر این اساس دولت نیز در پی برنامه ریزی های باشند که ساده زیستی و دوری
از تجملات در بین مردم رواج پیدا کنند و کم کم تجمل گرایی از بین برود. این امر یکی
از الگوی مفید برای مصرف کردن و رشد اقتصادی می باشد. هر کس باید به اندازه توان و
جیب خود مصرف کند نه بخاطر رواجها و برنامه های دیگران. طبق دستور امام جعفر صادق
(ع) که انسان باید در امورات مصرف به زیر دستان خود بنگرد. دراینجا باید میان تجمل
و تجملگرایی فرق گذاشت. تجمل به معنی توجه به ظاهر که در اسلام نیکو می باشد اما تجملگرایی
به معنی گذر از مرز مصرف و بی اندازه مصرف کردن می باشد. چون اسلام در همه موارد افراط
و زیاده روی را نکوهش نموده است.
پیامدهای
بیجا مصرف کردن و اسراف نمودن چیست؟
مصرف
نمودن بیجا و نا مناسب، پیامدهای سنگین و ناگواری را بدنبال دارد که از ازان جمله:
الف – تهاجم.
بیجا مصرف کردن تهاجم فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي، سياسي، نظامي و رواني را در بر مي
گيرد؛ زمانی که جامعه و خانواده به دستورات اسلام توجه نکرده و دست به مصارف بیجا بزنند
و مصرف گرا باشند، به کمک دیگران محتاج می گردد و طعمه اهداف دیگران خواهد شد.
ب- تاثیرات منفی در فضایی
معنوی جامعه؛ چرا كه در بسياري از مواقع زياده خواهي، تجمل گرایی باعث رواج خودخواهي،
رشد روحيه فردگرايي و ناديده انگاشتن بسياري از اصول اجتماعي و اخلاقي كه رعايت آن
براي زندگي جمعي از ضروري ترين مسائل است خواهد شد. مصرف کردن بیجا باعث کمرنگ شدن امورات دینی و معنوی
انسان های می شود از جمله مخالفت با دستور خداوند که می فرماید ما اسراف گران را دوست
نداریم. مورد دیگر که
در فضای معنوی به وجود می آید؛ فساد اجتماعی است. زيرا هرگونه تجاوز از حد، موجب فساد
و از هم گسيختگي مي شود و به تعبير ديگر سرچشمه فساد، اسراف است. قرآن كريم در آيه
هاي 150-153 سوره شعراء مي فرمايد: «فاتقواالله وأطيعون¤ ولا تطيعوا امرالمسرفين¤ الذين
يفسدون في الارض ولايصلحون»پس از خدا بترسيد و مرا اطاعت كنيد و فرمان مسرفان را اطاعت نكنيد، همان ها
كه در زمين فساد مي كنند و اصلاح نمي كنند"
ج - گمراهی و محرومیت
از رحمت های الهی: خداوند متعال در آيه 34 سوره غافر مي گويد:«... كذلك يضل الله من هو
مسرف مرتاب»اين گونه خداوند هر
اسراف كار ترديدكننده اي را گمراه مي سازد"
د - افزایش واردات کشور:
مصرف کردن بیش از حد و بالاتر از دستورات دینی باعث رو آرودن بیشتر مردم به تجمل گرایی
و اسراف و لجبازی ها می پردازد و بازار کشور بیشتر متقاضی واردات اموال خارجی می شود
که خود به خود سطح اقتصاد پایین می آید. از سوی دیگر صادر کننده گان و کسبه کاران کشور
ضعیف می گردد.
ه
– بی توجهی و کمبودی ها نسبت به گرایش های اقتصادی داخلی: در جامعه اي مصرف گرايي به
يك فرهنگ تبديل شده باشد، افراد جامعه ديگر ميلي به سرمايه گذاري در بخش هاي عمراني
و زيرساختي جامعه كه زمان بر مي باشد ندارند و همه به دنبال سرمايه گذاري در خريد و
فروش كالاهاي پرمصرف و فعاليت هاي زودبازده مي باشند، به همين دليل مصرف گرايي باعث
كاهش گرايش به سرمايه گذاري هاي زيرساختي و عمراني در جامعه خواهد شد.
کار
و تلاش
کار و تلاش یکی از ویژه گیهای بارز و ارزنده
یک شخص مسلمان می باشد. همچنان امنیت اقتصادی بزرگترین مقوله ی دینداری و سعادت مندی
افراد می باشد و هیچ شخصی نباید از لحاظ اقتصادی در جامعه بار دوش دیگران قرار گیرد.
مسلمان واقعی کسی است که با جدیت و تلاش رفاه خود، خانواده و جامعه خود را فراهم می
نماید. از نظر دین مقدس اسلام، وظایف اساسی ملت در قبال اقتصاد مند شدن جامعه قرار
ذیل می باشد: کار و تلاش، اشتغال مناسب، افزایش بهره وری از کار، برنامه ریزی دقیق
اقتصادی، آینده نگری عمیق، استفاده بزرگ از فرصتهای کم و اعتماد بنفس و کاستن از توقعات
بیش از حد. دین مقدس اسلام، در دستورات خویش کسانی را که توانایی کار کردن را داشته
باشد به کار و تلاش وا داشته و تنبلی، تن پروری، بی برنامه گی را درمورد اقتصاد نکوهش
نموده است و کسانی که خودرا به اوصاف تنبلی و بیکاری در جامعه آراسته می کند را به
عنوان انسان سرکش و بار دوش مردم معرفی می نماید. کار و تلاش یکی از وظایف مهم افراد
جامعه می باشد و تلاش و کار نمودن بر مرد و زن مسلمان واجب است. یکی از دستورات اسلام
به مسلمانان، برای رفع مشکلات اقتصادی، کار نمودن است که کار مهمترین معیار برای توضیع
درآمد اقتصادی به شمار می رود. چرا اسلام به کار کوشش این قدراهتمام می ورزد؟ طبق چند
دلیل:
الف: کار موجب بقای اقتصاد
می شود، زیرا از دست دادن کار باعث نابودی پول و سرمایه می گردد. انسان نباید هیچگاه دست از کار و تلاش
بردارد و شغل خودرا رها نماید. امام صادق(ع) برای کسیکه شغل خودرا دست کم می گیرد و
رها می کند سه بار فرمود: "این کار شیطان است" 3
ب
– کار موجب رشد عقل می شود. با تلاش و زحمت، عقل و تدبیر انسان رشد می کند چون
قوه ی فکری و استعدادی انسان در اثر سعی و تلاش ورزیده می شود. اما در صورت از دست
دادن کار و تعطیل نمودن وظیفه عقل و استعداد انسان ضعیف می گردد.
ج – کار، مایه عزت انسان
می شود. کار، منشاء
اصلی تولید سرمایه است. دین مقدس اسلام برای کارهای مهم تولیدی مثل: باغداری، دامداری
و تجارت اهمیت بسیار قائل شده و از افراد که توانایی کار را دارند ولی کار نمی کنند
به انسانهای بد اخلاق یاد نموده است. کار نمودن
نه تنها باعث رفع مشکلات اقتصادی می گردد بلکه بالای اخلاق و رفتار انسان نیز تاثیر
مثبت می گذارد. کسی که زحمت می کشد و کا رمی کند در نزد خداوند از شخصی که در راه خداوند
جهاد می کند، بیشتر پاداش می گیرد. و همچنین شغل مناسب و مقام درست اجتماعی مایه افتخار
انسان است و شخص زحمت کش دربین مردم با عزت و ابوهت زندگی می کند. زیرا هیچ گاهی محتاج
دیگران نمی شود. امام صادق(ع) می فرماید عزت خودرا با بی نیازی از دیگران حفظ کنید.
اسلام، دستور می دهد که کارها باید با دقت انجام داده شود. زمانی که کارها دقیق انجام
می شود، کیفیت تولید بالا می رود و زمانی که کیفیت تولید بالا رفت، مزد کارگر بالا
می رود که این خود برای رفع نیازمندی مردم و رفع احتیاجات آنان موثر واقع می شود. اگر
کارگران کیفیت گرا باشد و کار را صادقانه انجام دهند، یقینا معاش خوبی خواهد گرفت که
آنوقت خود و خانواده اش سرمایه دار می شود و از سوی دیگر خریدارانش در بازارکارافزایش
می یابد. افراد که تقلب کاری می کند و همزمان چند وظیفه را انجام میدهد، کارش نتیجه
خوبی در پی نه خواهد داشت و چنین کسانی را که به محیط کاری خویش خیانت می کند، پیامبر (ص) نیز لعن کرده است.(6) حضرت علی(ع) می
فرماید" ارزش هرکس با کار وعمل او مقایسه می شود" نهج البلاغه ص 482 ح
81"
بنا براین، اسلام دستور می دهد که کار ها باید اساسی و صادقانه انجام شود که در غیر
آن عواقب نا گواری در پی خواهد داشت. طبق دستور اسلام، تداخل وظیفه برای یک کار مند،
خیانت بزرگ در کار محسوب می شود و دولت هم
باید در جامعه افغانستان در ادارات دولتی از تداخل کاری کارمندان جلو گیری نماید و
بجای آن جوانان بیکار را استخدام کند. اگرموسسات و شرکتهای خصوصی که مسئولیت ساخت زیربنا
ها را بدوش دارد با دقت تمام کارهارا انجام دهند. بخاطری که رونق آنان در بازار کار
بیشتر می شود و مردم آنان را دوست دارد و معاملات و قرارداد های خود را با آنان قطع
نمی سازد.
کم
کردن توقعات
یگانه چیزی که فضای گرم زندگی خانوادگی را به خشونت
و یاس تبدیل می کند توقع بیجا و دور از توان مالی همسر می باشند. رسول معظم اسلام حضرت
پیامبر خاتم(ص) به دختر بزرگورش حضرت زهرا(س) فرمودند که از شوهرت علی چیزی را توقع
نداشته باش که در دست خود نداشته باشد؛ چون موجب خجالت و شرمساری شوهر می گردد. قرآن
و روایت های از زندگی بزرگان دینی همواره در زندگی خانوادگی کم توقع بودن را یکی از
خلق های پسندیده اهل ایمان می داند.
امانت
داری
یکی
از ویژگیهای های فرد مسلمان و راه بسوی بهبودی اقتصادی،امانت داری است. افرادی که در
جامعه امانت دار هستند اعتماد همه را جلب کرده و پول و سرمایه ای او مایه خیر و برکت
می شود. اسلام امانت داری را یک ارزش حیاتی می دانند به علت که امانت داری اعتماد متقابل
را در جامعه ریشه دار می سازد، روحیه امانت داری باعث رشد و تقویه اقتصادی جامعه می
شود. پیامبر اسلام(ص) امانت داری را در کار و تجارت نشانه ایمان کامل دانسته است.
7 حضرت علی(ع) فرمود: امانت داری کلید روزی و رزق است. امانت داری یک اخلاق نیکو و
پسنده به حساب می آید. دین مقدس اسلام، همه افراد و اشخاص را به اخلاق و رفتار نیکو
در جامعه توصیه می کند. اخلاق نیک باعث جذابیت انسانها می گردد و همه مایل اند تا با
او در معاملات و کار ها شریک شوند. امام علی (ع) می فرماید "اخلاق نیکو داشتند،
باعث فراوانی نعمت می شود" متا سفانه در افغانستا گسترش فساد اخلاقی در اجتماع
و محیط های کاری، باعث محدودیت فعالیت اقتصادی زنان گردیده و محیط کار را برای آنان
نا گوار ساخته است. زنان نیمی از چرخه ی اقتصادی جامعه می باشد و باید محیط های امن
کاری برای آنان فراهم شود تا آنان نیز کار نمایند. جوانان نیز از محیط آلوده اجتماعی
متاثر شده و محیط کار و وظیفه را برای خویش تنگ نموده است. مردم از افراد بد اخلاق
متنفر می شود و راه رفت و امد و معامله را با آنها قطع می سازد. افراد بیکار در جامعه،
سرباز و مزاحم مردم است و دست به اعما ل ناشایسته می زند.
فرهنگ
سازی
تغییرات
اساسی یک جامعه در تغییرات فرهنگی وابسته می باشد. یکی از پیش نیازهای جدی در قمست
رشد اقتصادی و الگوی بهتر مصرف کردن هم فرهنگ سازی است که باید در این زمینه توجه جدی
صورت گیرد. چرا كه اصلاح الگوهاي مصرف در كشوريك شب و به طور ناگهاني و با صدور يك
دستورالعمل و بخش نامه عملي نمي شود. لذا فرهنگ سازي پايدار بستر اصلي نهضت اصلاح الگوي
مصرف مي باشد. متاسفانه برای بزرگ جلوه دادن و نشان دادان پیوند با بزرگان اکثر مردم
جامعه ما و شما دچار تجمل گرایی در امورات زندگی خویش گردیده است. همچنان فرهنگ خود
برتر بینی نیز افراد و اشخاص را وادار به اسراف گرایی می کند. در بسياري از موارد،
افراد جامعهي ما سعي ميكنند در تمام كارها و برآوردن نيازها متكي به خود باشند. داشتن
چنين روحيهاي باعث شده است تا حجم بالايي از منابع و امكانات جامعه كه ميتوانست در
امر توسعه، توليد و سرمايهگذاري مورد استفاده قرار گيرد، بهصورت راكد در كمدها و
انباريهاي خانهها بماند و خاك بخورد.
وضع
قوانین جدی در امورات زندگی مردم
رسم
و رواج ها و برنامه های اجتماعی مردم باید اصلاح شود و تماما به قانون و مقررات اسلامی
برابر گردد. زیرا امروز برنامه های روی دست گرفته می شود و مرد م با آن سر دچار است
که از توان مالی مردم خارج است و بنیاد اقتصادی مردم را نابود می کند. مردم فعلا با
همین رسم و رواج های مخرب دست و پنجه نرم می کند. باید مسئولین و علما در این قمست
توجه جدی کرده و رسوم عادات را اصلاح نماید.
مدیریت
قوی و دلسوزانه
جامعه
مسلمانان در تمام بخش هایش به مدیریت جدی و دلسوزانه تر نیازمند می باشد. مدیریت های
کلان نباید با شعار کارها و وظایف خویش را رنگین سازد بلکه باید در مرحله عمل برای
رشد اقتصادی و وضعیت مردم دلسوزی نشان دهد و برای تطبیق الگوهای مصرفی تلاش و جدیت
بخرج دهد و متخلفین را به جزای سخت محکوم سازد.
جلب
مشارکت مردم و آگاهی های ضروری
باید
همه مردم در کارهای زیر بنایی سهیم شود و در قسمت بلند بردن توانایی های انان کار صورت
گیرد و مشکلات اولیه آنها توسط سرمایه داران حل شود. و باید راه های صحیح مصرف کردن
با به مردم آموزش بدهد. و خانواده ها باید در این خصوص اگاهی داشته باشد. برنامه های
آموزش کار و هنر را در متون درسی مکاتب و دانشگاه
جایگذین نماید و هریک از فرزندان این وطن را به کار کردن و چگونه مصرف کردن ملزم
سازد و آنها نیز با خانواده های خویش باید همکاری نماید.
2
- تبلیغ. از طریق تبلیغ می توان با تعارض
و تهاجم فرهنگی کشورهای غربی مبارزه کرد. مبلغین محترم و رسانه داران باید تلاش نماید
تا مبارزه جدی را علیه تهاجمات فرهنگی آغاز نماید. دشمنان اسلام می خواهد که بیشتر
از ناحیه فرهنگ و تمدن بر اسلام و جامعه ما ضربه وارد نماید و ازطریق مزدوران خویش
کالاها و فرهنگ های غلط را در بین جامعه تبلیغ کنند و کالاهای بی کیفیت و بی حجاب را
با بالاترین قمت بنام مدگرایی در بین مردم به وجود می آورد. غربی ها و دشمنان اسلام
می کوشند تا از طریق رسانه های وابسته به خود، نیاز های کاذب را برای مردم به وجود
بیاورند و مردم را به وابستگی اقتصادی دچار سازند. چون دانشمندان غربی می دانند که
تا زمانی که وابستگی دینی و مذهبی مردم استوار باشند، زمینه چور و چپاول انها فراهم
نخواهد شد. بنا براین تلاش می کنند تا از طریق تبلیغات تجمل گرایی سلطه خویش را در
کشورهای اسلامی از جمله افغانستان پیاده سازند و تعداد از رسانه های اجیر با راه انداختن
برنامه های ضد ارزشی از غربی ها به حمایت برخواسته اند و فرهنگ آنها را تبلیغ می کنند.
اگر سلطهي فرهنگي گريبانگير جوانان كشور شود، احساس حقارت و پوچي و ناتواني در روح
آنان ايجاد ميشود و آنها به اين باور دروغين ميرسند كه قدرت هيچ كار مهمي را ندارند
يا تنها با استفاده از كالاها و مدهاي غربي ميتوانند به تشخّص و موفقيت برسند.
3
- فعالیت جوانان برای تطبیق الگوهای مناسب در جامعه. بدون ترديد، جوانان
از مهمترين سرمايههاي بشري در هر جامعهاي هستند و دستاوردهای بزرگ را نیز در
جامعه به دست آورده اند. امروز برخي تلاش ميكنند تا ذهن جوانان را به امور واهي و
پوچ مشغول سازند تا به فكر سازندگي و آباداني كشور خود نباشند. در همين راستاست كه
قشر عظيمي از كشور يعني جوانان ميتوانند با بكارگيري راهبردهاي ارائهشده در بالا
كشور را در دستيابي و عمل به اين نظام ياري كنند.
در
مجموع آنچه را که دین مبین اسلام دستور می دهد این است که با ید به همه جنبه های مثبت
و منفی مصرف کردن توجه صوت گیرد و در حد میانه روی باشد و از افراط و تفریط جلوگیری
صورت گیرد.
برای
بر طرف کردن چالش ها و مشکلات جامعه اگر اقدامات فوری و لازم صورت نگیرد، عقب مانی
ها دوامدار و مستمر، مسلمان را نفسگیر خواهد کرد. برای چاره جویی و علت یابی بزرگان
فرهنگی، نخبگان فکری و علمی دست بالای دارد که باید با دلسوزی ها و صداقت پیشه کردن
خود مسلمانان را به کاروان تمدن وصل سازد. با بر رسی دوران گذشته و طلایی، عوامل پیشرفت
و ترقی مسلمانان را در نظر گیرند و در عصرِ کنونی آن را در برنامه های آموزشی، اقتصادی
و فرهنگی خویش لحاظ نمایند.
4 - دوری از تفرقه و اختلاف. وحدت ملی نیز می تواند
مسلمان را متحد ساخته و از عقب ماندگی نجات دهند. ملت مسلمان افغانستان باید مشترکات
دینی و ملی خویش را محور قرار داده و از اختلافات منطقه ای و نژادی دست بردارند. ملت
غیور و مسلمان افغانستان باید دامن دینداری را از چنگال بدعت ها و خرافات گرایی برهانند
ویا به تعبیری، در مقام پیراستن دین و پاکسازی و تطهیر از خرافات، بدعتها، پیرایهها،
زنگارها و ساز و برگهایی است که در طی قرون بر آن بسته شده است.
5 - ظهور رهبران دلسوز و خرداندوز. یکی دیگر از راهکارها
برای پیشرفت مردم مسلمان افغانستان، فراهم شدن ظهور رهبران دلسوز و خردمند می باشد.
چون در طول تاریخ اسلام در هرجای که پیشرفت ها و توسعه اقتصادی و فرهنگی به وجود آمده
در راس آن رهبران دلسوز و خردمند قرار داشته و صداقت عمل و آگاهی و دانایی پیشه و کار
آنان بوده است.
عبرت
گرفتن از گذشته های درخشان. بزرگان و دانشمندان جوامع اسلامی به خصوص جامعه مسلمان
افغانستان سوابق درخشان پیشرفت ها و دوران طلایی اسلام را در طول تاریخ بر رسی کند.
همان پیشرفت ها و علل و عوامل آن را مد نظر گیرند و در برنامه ها و طرح هارا در جامعه
در نظر گیرند. به کمالات انسانی و اخلاقی باید رو آورد و از خشونت های فامیلی و خانواده
گی جلوگیری نماید.
نتیجه
و خلاصه مقاله
پس
از بحث و تحقیق در یافتیم که پايه هاى توسعه اقتصادى، عبارت است از : دانش ، برنامه
ريزى دقیق، كار و تلاش، کنترل بازار، مصرف و دولت . در اسلام علاوه بر اين اصول ، براى توسعه پايدار اقتصادى
، پايه هاى ديگرى نيز مطرح شده اند، مانند : اصول اعتقادى ، اصول حقوقى ، اصول اخلاقى
، اصول عبادى و.. که از جمله: برنامه ریزی دقیق در امور اقتصادی یک امر مهم بوده و نظام خانواده را حفظ می کند و از مصرف کردن بیجا
جلوگیری می نماید. تمام افرادی که توانایی کار را دارند باید کار کند و رفاه خود و
خانواده و اجتماع را فراهم نماید. افزایش بهره وری از کار، ایجاد بر نامه سالم خانوادگی و اجتماعی بر اساس هزینه کمتر و کیفیت
بهتر و مراعات نمودن میانه روی، الگوقرار دادن سیره پیشوایان دینی و مذهبی و استفاده
از فرصت های پر درخشش زندگی الگوهای است که قرآن معرفی می کند. خود اتکایی اقتصادی،
اشتغال آفرینی دراز مدت، تراشیدن قطبهای جدید و مثبت اقتصادی، نیازمندی به وجود امدن
امنیت نسبی، کنترل و مدیریت دلسوزانه، محو ونابودی فساد اداری و اولویت بندی نیازمندی
های جامعه می باشد.
پیشنهاد
مبلیغن،
نویسنده گان و رسانه داران فرهنگی کشور باید تا آخرین توان خویش تلاش نمایند تا الگوهای
مصرفی را که دین و آیات و روایات برای جامعه بشریت پیشنهاد نموده اند به مردم برسانند
تا یک جامعه اقتصاد مند و سالم را داشته باشیم. و از یکسو نهادهای فرهنگی با راه اندازی
مسابقات علمی و آگاهی دهی جوانان و محصلین را به تحقیق و نوشتن مطالب مهم در امورات
زندگی تشویق و ترغیب نماید.
و
من الله توفیق
منابع
و پی نوشتها:
1
- منبع: مجله خانواده – شماره 49 ص 25 - ماهنامه
فرهنگی المصطفی – شماره اول – ص 20 – کتاب تنظیم خانوده – ص 91 بخش سوم
2
- سوره انبیا – آیه 11
3
- مقاله ی نوروز صابری محصل رشته فقه و اقتصاد
– کتاب فقه اقتصاد ص 24
4
- به نقل از پیامبر اسلام(ص) باقر مجلیسی – بحارالانوار ج 100 کتاب عقود ص 9
5
- دانشنامه امام علی(ع) ج 7"
6
- وسایل شیعه – ج 17 – کتاب تجارت – باب دوم – ص 14
7
- منبع: تهذیب الا حکام – ج 7 – کتاب تجارت – ص 4
8
- منبع: کتاب من لایحضر فقیه – ج 2 باب فقه
9
- بحارالانوار – ج 72 باب 50 ص 116
10
- خوانساری – ج 4 ص 408
11
- باقر مجلیسی – بحار الانوار – ج 72 ص
303
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر