درباره توافق دو نامزد ریاست جمهوری روی تشکیل حکومت وحدت
ملی در در افغانستان، دیدگاههای متفاوتی مطرح گردیده است؛ بیشتردوستان در ابراز
نظرهای شان دچار افراط و تفریط شده اند. یک تعداد صاحب نظران، توافق دو نزاع سیاسی
و رفاقت بعد ازرقابت را به معنی دفن نمودن دموکراسی می دانند و نسبت به آینده هم
خوشبین نیستند. اما یک تعداد دیگر کاملا با دید مثبت می نگرند و آن را بزرگترین
دستاورد مردم در عرصه تقویت دموکارسی و شکستن سنت تقلب می دانند. اما به
نظرنگارنده مقاله، توافق روی حکومت وحدت ملی یگانه راه برای بیرون رفت از بحرانهای
احتمالی در کشور بود. چون نه کمیسیون و نه حکومت هیچ اعتباری بین مردم نداشت و
هرگونه رهیابی و تلاش آنها بی نتیجه تمام میشد. لهذا مردم نباید آنقدر آیه یاس
بخوانند که باعث تخریب روحیه ملی گرایی مردم شود و نه آنقدر تعریف و تمجید که
رهبران حکومت وحدت ملی چالشهای کشور و مسؤلیت های خویش را فراموش کنند.
موفقیت و عدم موفقیت حکومت وحدت ملی به تطبیق قانون و طرح و
برنامه ریزی خوب بستگی دارد. به همین خاطر درنظرگرفتن قانون و برنامه ریزی دقیق،
دو نکته قابل توجه در حکومت وحدت ملی می باشد. قانون شصت درصد و برنامه ریزی خوب
بیست درصد که درمجموع هشتاد درصد می شود؛ موفقیت رهبران حکومت آینده را تضمین میکند.
چون در چنین اوضاع پراکنده و بحرانی، تشکیل حکومت وحدت ملی به عنوان بزرگترین جَهِش
بسوی مردم سالاری و ارزش پروری محسوب می
شود که در طول تاریخ چندصد ساله این کشور سابقه ندارد.
در آغازین فرصتهای تجربه کردن حکومت وحدت ملی، لازم نیست
که توجیه گرایان و منتقدان جامعه پیرامون کارکردها و چند و چون حکومت افغانستان
بپردازند؛ چون هیچ کاری در گامهای نخست خود، شسته و رُفته نبوده بلکه با چالشها و
مشکلات زیاد همراه بوده و از مرزهای داغ تجربه عبور می کند.
جامعه و مردم افغانستان باید در کنار رهبران حکومت وحدت ملی
خود، بخوبی و مهربانی تشویق کننده آفرینش، ابتکارات و دستاوردهای رییس جمهور، نخست
وزیر و معاونان شان باشد. مردم در همه کارها منتظر حکومت و دولت نوپای خود ننشیند
و خود دست به کار شود. خیلی از مسایل نیازمند همکاری مردم بوده و بدون همکاری ملت
هیچ کاری صورت نخواهد گرفت. مثلا: اگر یک راننده بی قانونی نکند و به ترافیک رشوه
ندهد، در راستای مبارزه با فساد اداری کمک شایان کرده است. اگر ملت ارگانهای قضای
و عدلی را به گرفتن شیرینی عادت ندهند و بگذارند که قانون تطبیق شود، آهسته آهسته
مسأله فساد اداری از کشور ازبین می رود. اگر مردم با تروریستان خارجی همکاری نکنند
و آنان را در مناطق خویش پناه ندهند، به زودترین فرصت امنیت در کشور تامین میشود.
در جهت پاگ نگهداشتن شهرو کوچه های خود هرکس مسؤلیت دارد که با شاروالی شهر خود
همکاری نماید.
تمام چالشهای که در افغانستان وجود دارد، مسؤلیت حکومت
وحدت ملی را چند برابرساخته است. ویژگیها، ناهمگُنی ها، تضاد خواسته ها و اصتکاکی
شدن توقعات دراین کشور، سی سال جنگ و ویرانی، بی سوادی، ضعف فرهنگی، فقرو اعتیاد، نا
امنی، فساد گسترده اداری، ارتباطات بیرونی، تهاجم فرهنگی و نواقصات دیگر از مشکلات
جدی برسری راه حکومت آینده می باشد.
مسایل فرهنگی، اقتصادی و روابط با کشورهای دیگر از مهمترین
چالشهای است که حکومت وحدت ملی با آن مواجه میباشد. نابسامانیها،بحرانهایپیهمدرافغانستانریشهدرفرهنگجامعهافغانیدارد.
جنگ،خشونت،ترور،قومگرایی،نژادپرستی،اختلاف،فقر،بیکاری،بیاعتمادی،و ... مسایلی چالش
برانگیزی هست کهسالهای طولانی در بستر باورهای این مردم پرورش یافته است. مبارزه
با فرهنگ و سنتهای خودساخته و بافته خود خودمردم افغانستان، که شامل پدیده های
خشونت، خودکشی، رسم و رواجهای سنگین و کمرشکن در مراسمها، فرار از منزل، گسترش
فحشاو تجاوز محارم بالای دختران، از چالشهای مهم است که در ابعاد فرهنگی این
کشورنهادینه گردیده و مبارزه باآن فرصتهای طولانی را می طلبد.
اصلاحکژیهایفرهنگیدریکجامعهاززمانبرترینفرایندهاودشوارترینمسیرها
برای حکومت آن کشور می باشد. دولت وحدت ملی زمانی می تواند به موفقیتهای چشمگیر
دست پیداکند که در بخش فرهنگی سرمایه گذاری های کلانی را در نظربگیرد. در طول
حکومت آقای کرزی با وجود فراهم شدن فرصتهای خوب، کمترین توجه به مسایل فرهنگی و
مبارزه با سنتهای خودساخته صورت گرفته است.
چالش دیگر فراروی حکومت وحدت ملی، بحران اقتصادی می باشد. اقتصاد
افغانستان به شدت وابسته به کمکهای خارجی می باشد. دوام این کمکها به شدت وابسته
روابط خوب افغانستان با کشورهای کمک کننده بوده و باید منافع کشورهای کمک کننده در
این کشور تامین شده باشد تا افغانستان را کمک اقتصادی نماید. در صورت که روابط
افغانستان با این کشورها سردشود و منافع آنها دراین کشور در خطرواقع گردد، کمکهای
آنها قطع میشود و بحران اقتصادی در این کشور به وجود می آید. سران حکومت وحدت ملی
باید با چالش و بحران اقتصادی به شدت مبارزه نموده و آنرا در نخستین فهرست کاری
خویش قرار دهد. حکومت آینده افغانستان به ترمیم و بازسازی روابط خویش با دولتهای
کمک کننده نیازجدی دارد. اول باید مناقع این دولتهارا در افغانستان در نظرگیرد تا
آنها کمکهای خویش را بالای افغانستان قطع نسازد. عدم استقلالیت اقتصادی
افغانستان و وابسته بودن آن به جیب دیگران، از این کشور یک سرزمین سراسر نیاز
ساخته است. امید که حکومت وحدت ملی بتواند با طرحها و راهکارهای اقتصادی خویش،
روزنه های امید را به مردم افغانستان باز نموده و زیربناهای اقتصادی کشور را
بازسازی نماید تا کمکم افغانستان از لحاظ اقتصادی به خود متکی شوند. خیلی از
کارشناسان بهبودی اوضاع اقتصادی کشور را وابسته به امضای بی درنگ پیمان امنیتی می
داند اما معلوم نیست که بعد از امضای این پیمان کمکهای نظامی و اقتصادی ایالات
متحده امریکا به افغانستان صورت می گیرد یاخیر؟
سومین چالش برسری راه حکومت آینده، چالش بیکاری می باشد. از بین بردن
بیکاری و جابجای فارغ التحصیلان دانشگاههای دولتی و خصوصی یکی از برنامههای
حکومت وحدت ملی میباشد. فعلا بیکاری برای جوانان و فارغ التحصیلان به یک معضل جدی
تبدیل شده است. در طول چند سال گذشته افغانستان صاحب نیروی متخصص، جوان، باسواد و
تحصیل کرده بوده اما بیکاری و نبود شغل برای این جوانان ازآنه ابه عنوان نیروی
بیکار، مصرفی تبدیل کرده و بعضی ها هم به دزدی، اعتیاد، قمار و راهزنی رو آورده
است. توجه به جوانان بیکار و ایجاد شغل برای آنهایکی از وظایف مهم دولت حکومت وحدت
ملی می باشد و انتظار می رود که مسأله اشتغال یابی برای جوانان و ایجاد فرصتهای
اقتصادی در جامعه سرلوحه کاری رییس جمهور آینده را تشکیل دهد.
چهارمین چالش برسری راه حکومت وحدت ملی، مشکلات آموزشی می باشد.
متاسفانه تا هنوزروند قسمی بوده است که هیچگونه امتیاز برای معلمین و استادان
مکاتب در نظرگرفته نشده و آنها که سازندگی آینده در دست شان است، کمترین معاش و
امتیازات برای آنها پرداخت می گردد. آخرین شاگردان دوران مکاتب و تنبل ترین آنها
به تربیه معلم و دارالمعلیمن ها جلب و جذب می شود. بعد از دوسال دیگر به عنوان
معلم و آموزکار وارد جامعه شده و به تدریس می پرازد. وقتی که خود این اشخاص و
افراد بی سواد باشد و نظم در وجود آنها دیده نشود، چگونه می تواند فرزندان این
سرزمین را تعلیم و تربیت کند؟ حکومت آینده باید شدیدا متوجه این مشکل بوده و
بالاترین نمرات و امتیازات را برای معلین در نظر گیرد و لایق ترین شاگردان دوره
مکتب را در بخش معلمی جلب و جذب نماید.
مسأله دیگر موضوع دانشگاههای خصوصی در کشور است. گفته می شود که بعضی
ازشرکتهای خصوصی که قبلا در کارهای دیگر مصروف بوده، حالا جواز گرفته و موسسه
تحصیلات عالی راجسترکرده است. اکثریت کسانی که موفق شده تا دانشگاه راجسترنماید
هیچ دستاورد علمی و سابقه درخشان علمی نداشته است. بعضی زورمندان و قمندانان
دانشگاه زده ولی تا دوسال اصلا بدون راجستر کردن فعالیت کرده و بعد از جوانان پول
گرفته و لیست آنهارا در دولت در جمع فاغان برده و مدرک داده است. این چنین مسایل
و برخوردها بازی کردن با حیات جوانان است و آینده کشور را به بازی می گیرد.
جوانان که در دوران مکتب همیشه پایین ترین نمره را داشته ولی در
دانشگاههای خصوصی بابلند ترین نمرده در رشته حقوق، انجنیری و داکتری پذیرفته می
شود و بعد با نمرات عالی فارغ می گردد. به نظر نگارنده اگر به این مشکلات توجه
نشود، آینده تحصیلی در افغانستان بسیار خطرناک خواهد بود و شاید تمام مدارک علمی
بی اعتبار شناخته شود. از سوی دیگر انگیزه درس خواندن برای جوانان در دوران مکتب
کم می گردد چون به باور انها اگر در پوهنتونهای دولتی راه یافت خوب وگرنه رشته
دلخواه خودرا در دانشگاههای خصوصی می خواند. توجه به مسأله آموزش و پرورش یکی از
مهمترین مسایل است که پیش روی حکومت آینده قرار دارد.
راهکارهای حکومت آینده برای رفع چالشها چیست؟
تامین عدالت اجتماعی، رفع تبعیض، شایسته سالاری و درنظرگرفتن قوانین
اسلامی در جامعه افغانستان از مهمترین راهکارهای حکوت وحدت ملی میباشد. اگر دولت
مردان آینده به تامین عدالت اجتماعی، تطبیق قانون و برنامه ریزی دقیق موفق شود،
اکثریت این چالشها از بین می رود و افغانستان رو به ترقی و آبادانی می نهد. درست
است که همه این کارها یکشبه انجام شدنی نیست اما تلاش پیگیری، تعهد و مسئولیت
شناسی دولت مردان موفقیت حکومت آینده را بیشتر می سازد.
نتیجه
بحرانهای
امنیتی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، آموزشی و روابط افغانستان با کشورهای کمک کننده، بحران
بیکاری و فقر از بزرگترین چالشها برسری راه حکومت آینده میباشد. نیازمندیهای اقتصادی افغانستان و گستردگی مشکلات در این کشور، می طلبد که
عدالت اجتماعی تامین گردد و قانون به صورت مساویانه تطبیق شود. بدون طرح برنامه
های اقتصادی، امنیتی، آموزشی و فرهنگی در این کشور، دولت وحدت ملی نمی تواند بر
این چالشها فایق آید. دولت هیچگاه بدون همکاری و تعاون مردم موفق نخواهد شد و کمک
و همکاری با حکومت آینده مهمترین مسؤلیت مردم افغانستان می باشد. ایجادشغل برای
جوانان بیکار، تامین امنیت و تعریف روابط خارجی با دولتهای کمک کننده، از نخستین
راهکارهای می باشد ک باید حکومت وحدت ملی به آن توجه داشته باشد.