تشنه ام اين رمضان تشنه تر از هر رمضاني/شب قدر آمده تا قدر دل خويش بداني ليله القدر عزيزي است بيا دل بتکانيم/ سهم ما چيست از اين روز همين خانه تکاني
خواب، امشب در چشمان حیرتزدگان از تماشای آن همه نور میشکند. آمدگان بیدرنگ، از آسمان و روندگان نورانی به آسمان، در تدارک کدامین واقعه باشکوه، چنین فرمانبرداران بیچون و چرای خالق این شبند!
چه آشوبی در آسمان است و تو نمیدانی.
باد، مأمور است تا رایحه باد صبا را برافشاند و اشک، بر آن است تا آتشی فرو نشاند.
امشب، امید، طرح بازار دل شکستگان است و از فزونی نور، راههای نهفته آسمان هویداست.نویسندگان آسمان، قلم به دست، در تدارک بر چیدن سیاهیها از نامههای شب بیداران امیدوار و اشک ریزان شب زنده دارند؛ زنهار، دل به او بسپار، ای شب زنده دار، تا سیاهی نماند.
مردی در خلسه نور و نماز، محو حضرت پروردگار است؛ «انا انزلناه فی لیله القدر»؛
محمد صلی الله علیه و آله و سلم، لوح زرین بهترین کلمات عالم را در حال نزولی بیمانند، نظاره گر است و قلب پیامبر، جایگاه ابدی کلام آمده از آسمان.
خداوند، امشب، داستان بینظیر خلقت را بر پیامبرش میخواند و سرود گوش نواز عبودیت و بشارت، از آبشارهای آسمان سرازیر است.
امشب خاک زمینی و هوای این جهان، گران قدرترین لحظات بودنشان را سپری میکند؛ چرا که عظمت کلام خود را در خود احساس کرده اند.
شب قدر، مرا به بیداری میخواند و زمزمه؛ زمزمههای عاشقانه با معبود. پس قدر باید شناخت دروازههای گشوده آسمان را در شب قدر و غوطهور باید شد در نور تابان آسمان و نفس باید کشید در نزول آیات مقدس.
نَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْر* وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ* لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ* تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ* سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ*...ما قرآن را در شب قدر فرو فرستادیم* تو شب قدر را چگونه شبی میدانی؟* شب قدر، از هزار ماه بهتر است* در آن شب فرشتگان و روح ، به اذن خدا، همة فرمانها و سرنوشتها را فرود میآورند* آن شب، تا سپیده دمان، همه سلام است و سلامت
بر اساس این آیات نورانی، شب قدر، شبى است که قرآن به یکباره بر پیامبر اسلام نازل شده و در آن تقدیر خلایق تعیین می شود . گفته می شود در این شب فاصله زمین و آسمان به حداقل رسیده و دعاى بندگان مستجاب مىشود.
انسانهای آگاه و هوشیار در این شبها، با شب زنده داری و احیاء روح را صفا داده و خود را براى درک سرنوشت خوب آماده میکنند .
توبه و استغفار، طلب خیر دنیا و آخرت از خالق هستی، در شبی که سرنوشت انسان رقم می خورد در آرامش بخشی به انسان گرفتار در زندگی پرتلاطم و ناآرام امروز بسیار مؤثر است.
در شب قدر مقدرات یکساله انسانها تعیین می شود.
در این شب این فرصت در اختیار انسانها قرار گرفته تا در سرنوشت خود سهیم بوده و بهترینها را از خداوند متعال طلب کنند، بنابراین در این شب نباید به امور متفرقه و دنیایی مشغول شده، از پرداختن به سرنوشت خود غافل شویم.
شبهای قدر فرصت مغتنم و باارزشی است برای بازگشت به خدا، توجه به خویشتن، توبه و استغفار برای کسب خیرات و برکات معنوی از درگاه خداوندگار هستی.
انسانهایی که قدر زمان و فرصتهای زندگی را میدانند هیچ موقعیتی را بیهوده و به واسطه کاهلی یا بیتوجهی از دست نمیدهند، چنین افرادی قدر و ارزش شبهای قدر را نیز دانسته و برای کسب خیرات و برکات این فرصت معنوی تلاش میکنند
مراتب نزول قرآن
طبق برخی از روایات، قرآن کریم دارای سه مرحله نزولی بود:
نزول در لوح محفوظ
نزول در بیت العزه آسمان دنیا
نزول تدریجی آن بوسیله جبرئیل بر پیامبر
ولی آنچه مشهور است قرآن دارای دو نوع نزول است یک نزول دفعی یعنی اینکه همه قرآن در شب قدر یکجا بر قلب پیامبر نازل یافته و دوم نزول تدریجی، به این معنی که قرآن در طول مدت بیست و سه سال بر پیامبر اکرم نازل یافته است.
مرحوم طبرسی از ابن عباس روایت میکند که خداوند متعال قرآن را در شب قدر از لوح محفوظ به آسمان دنیا، نازل کرد سپس جبرائیل آنرا قسمت قسمت به صورت پنج آیه، ده آیه، کمتر یا بیشتر در طول مدت بیست و سه سال به دستور خداوند متعال بر پیامبر اکرم نازل میکرد.
و باز ایشان نقل میکنند که خداوند متعال از لوح محفوظ، قرآن را در شب قدر هر سال بر فرشتگان نویسنده در آسمان دنیا نازل میکرد و همین آیات نازل شده در ماه رمضان، بتدریج در طول سال هماهنگ با پیامدها و مقتضیاتش و حوادث دو باره بر پیامبر اکرم نازل میگردید. عدهای دیگر نیز معتقدند که نزول قرآن در شب قدر، به مفهوم به مفهوم شروع نزول قرآن است یعنی اولین آیات نازل شده بر پیامبر در شب قدر آغاز گردید نه اینکه کل قرآن در این شب نازل شده باشد. و استعمال لفظ قرآن بر آن از بابت تسمیه جز به اسم کل است یعنی میتوان به یک آیه، یا یک سوره و یا همه قرآن، لفظ قرآن را اطلاق نمود
اداب تلاوت قران
قرآن پاك ترین كتاب, از مبدا پاكى و طهارت, بر پاك ترین قلب عالم هستى, تلاوت و از لبان پاك ترین مخلوق الهى, بر عالم وجود عرضه گردید. و به همین خاطر, تنها كسانى مى توانند به این مصحف مطهر نزدیك شده, و از نور پر فیض آن بهره مند گردند كه ظاهر و باطنى پاك و طاهر داشته, و از هر گونه آلودگى جسم و روح منزه باشند:انه لقرآن كریم. فى كتاب مكنون. لا یمسه الا المطهرون.
طهارت كلى جسم
اولین شرط براى تماس با قرآن, پاك بودن از جنابت و داشتن وضو است و اما براى اینكه گرفتن وضو, ذهنمان را از تخیلات پراكنده خالى سازد, و ما را در هاله اى از معنویت و عرفان قرار دهد, لحظاتى قبل از شروع به آن, به یاد كلام شیرین حضرت امام صادق(ع) بیفتیم, و ضمن عرض ارادت به آن ستاره هدایت, این حالت روحانى را در خود بوجود آوریم “چون قصد وضو كنى, به آب نزدیك شو, مانند كسى كه مى خواهد خود را به رحمت پروردگار متعال نزدیك كند. زیرا خداوند آب را وسیله مناجات و قرب خود قرار داده است”
روى ناشسته نبیند روى حور
لا صلوه گفت الا بالطهور
طهارت دهان
در چند حدیث شریف كه از ائمه معصومین(علیهم السلام) نقل گردیده, از دهان بعنوان ((راه قرآن)) و ((یكى از راههاى پروردگار)) یاد شده است.
((امام صادق(ع) فرمود: پیامبر(ص) فرمودند:
ـ راه قرآن را پاكیزه سازید.
پرسیدند: اى رسول خدا! راه قرآن چیست؟
فرمود: دهانهاى شما.
پرسیدند: به چه پاكیزه كنیم؟
فرمود:به مسواك زدن
و در حدیثى دیگر چنین آمده است:
امام رضا(ع) از پدرانش(علیهم السلام) از پیامبر(ص) فرمود:
ـ دهانهاى شما راههایى از راههاى پروردگارتان است, آن را پاكیزه سازید.
دهان بى حفاظى كه غذاى مشكوك و حرام وارد آن مى شود,
دهانى كه گناهان بزرگى چون دروغ و تهمت و غیبت را مرتكب مى شود,
دهانى كه براى شكستن دل دردمندى بحركت در مىآید,
دهانى كه پیوسته مسلمانان از شر آن در واهمه و عذاب هستند, چگونه مى تواند محل تلفظ آیات قرآن باشد؟!
آرى! تلاوت قرآن باید از دهانى پاك بگذرد. و گر نه آب صاف در یك نهر آلوده, بالاخره آلوده خواهد شد. اگر قرآن از دهان ناپاك بیرون آید, ((رب تال للقران و القران یلعنه))(7)
طهارت چشم
((از رسول اكرم(ص) نقل شده كه فرمودند: ((اعط العین حقها)) حق چشم را ادا كنید.
عرض كردند: حق چشم چیست یا رسول الله؟
فرمود: ((النظر الى المصحف)) نگاه كردن به قرآن.
زیرا تلاوت قرآن از روى قرآن, طبق حدیث, عبادت است. اگر چشم پاك نباشد, توفیق نظر به قرآن را پیدا نمى كند.
چشم هرزه اى كه بدنبال معصیت و خطا مى چرخد, و چشم افسار گسیخته اى كه دیگر در كنترل صاحبش نیست, اگر هم بر روى خطوط قرآن قرار بگیرد, همچون كورى است كه جمال نورانى حق را هرگز مشاهده نخواهد كرد. و به مصداق:
آنچه ما كردیم با خود هیچ نابینا نكرد
در میان خانه گم كردیم صاحبخانه را
جز خطوطى پى در پى, چیز دیگرى از قرآن نخواهد یافت.
[ این نظر از دور چون تیر است و سم
عشقت افزون مى شود صبر تو كم]
طهارت روح
روح ناپاكى كه اسیر اندیشه هاى شیطانى است, روح پژمرده اى كه لطافت و ظرافت خود را از دست داده, و در برخورد با مظاهر معنویت, سرد و بى تفاوت است, روح تیره اى كه زنگار گناه و معصیت, تمامى زوایاى آنرا پوشانده است, روح كوچك و حقیرى كه فقط خود را مى بیند, و سرگرم بازیچه هاى خویش است, چگونه مى تواند معنویت قرآن را به هنگام تلاوت, درك و لمس نماید؟!
اما روح پاك و وارسته اى كه از علائق مادى فاصله گرفته, و بر اثر خودسازىهاى پیوسته, نورانى و پرجلا شده است;
روح بلندى كه با عبادتهاى خالص و ناب و توجهات روحانى حركات شرك آلود و اندیشه هاى شیطانى را از خود دور ساخته است;
این روح با صفا و رحمانى, به هنگام تلاوت قرآن, نورانیت عظیم و فراگیر قرآن را, به خوبى احساس مى كند, و هم در پرتو نور آن, حقایق دیگر را...
[ هست قرآن مر تو را همچون عصا
كفرها را دركشد چون اژدها]
طهارت سایر اعضاى بدن
بنابر تعبیر آیت الله جوادى آملى: ((گوش و چشم و دست و سایر اعضا نیز راههاى قرآن است)). گوشى كه صوت ملكوتى قرآن را مى شنود و متإثر نمى شود, گوشى كه در مسیر خطابهاى قرآن قرار مى گیرد, اما گویا هرگز كلامى و یا خطابى نشنیده است, گوشى كه از شنیدن غیبت و دروغ و تهمت, لذت مى برد, این گوش طهارت ندارد. دستى كه ناپاك است و طهارت ندارد, نباید بسوى قرآن دراز شود ((لا یمسه الا مطهرون))(10) جز دست پاكان بدان نرسد.
پس باید تمامى اعضإ بدن را, كه راه هاى قرآن هستند, پاك و مطهر نمائیم تا انوار الهى, وجودمان را نورانیت و روشنائى و صفا بخشد.
هركه كاه وجو خورد قربان شود
هركه نور حق خورد قرآن شود
و اما لحظه اى درنگ!
طهارت كلى جسم, بسیار آسان است. با یك نیت و مقدارى آب, مى توان خود را از آلودگى هاى ظاهرى پاك كرد, و به آسانى قرآن را به لب گذاشت و بوسید و خطوط آنرا لمس نمود.
اما طهارت دیگر اعضإ از جمله: دهان و گوش و چشم و روح, به یكباره امكان پذیر نیست, و باید ضمن توكل بر خداوند بزرگ, با جدیت و تمرین و ممارست, رذائل اخلاقى را از جسم و روح زدوده, و آنچنان پاك و طاهر نمائیم كه شایستگى انس و مجالست با كلام وحى ((قرآن)) را بیابیم. ان شإ الله.
خون پلید است و به آبى مى رود
لیك باطن را نجاست ها بود