۱۲/۱۶/۱۳۹۰

قضیه والی سرپل"سییداعلی رحمتی" چگونه بوده؟

یکی از دوستان نزدیک آقای رحمتی والی سرپل ازقضیه که چند وقت پیش رخ دادصحبت کرد، ایشانهم یکی از متنفذین قومی ونزدیکان رحمتی است برایم گفت که پسرکاکا یابرادری آقای رحمتی که دقیق دریادم نمانده بنام سجادی به حیث بادیگارد آقای رحمتی بوده ویک روز می خواسته که به کدام جا برود یکی ازدوستانش سر راهش سبز می کند که بیا خانه ما چای بخور ، وقتیکه بادی گارد آقای رحمتی چای خوردن می رود ، صاحب خانه که زنش دربین مردم منطقه ودر سرپل بدنام بوده وهمه اورا به بدنامی وفاحشه گری می شناخته . زمانیکه سجادی بادی گارد رحمتی داخل خانه می شود شوهر زن از خانه بیرون می شود سجادی می ماند وهمان زن ، بعد از 10 دقیقه امنیت ملی ونیروهای پولیس خانه را محاصره می کند وسجادی را همرای همان زن دست بند می زند وبه زندان می برد.
وقتیکه آقای رحمتی اظهارنظر می کند می گوید شما قوم خود تان دزد هستید وزنهایتان فاحشه است .
به همین خاطر مردم در حدود چهار هزار نفر تظاهرات می کند وحتی داخل دفتر والی شده وخود والی از دریچه برون می شود وازدیوار حولی بیرون خودش را پرتاب می کند که دستش هم می شکند وبه پولیس پناه می آورد، دفتر والی صاحب را خراب می کند وبالای میز والی نجاست می کند وتمام شیشه ها وپنجره هارا می شکند دوست آقای رحمتی صحبت می کرد که در حدود 20 روز دکانها همه بسته بود در شهر همه مظاهره گرها بود.
درحال حاظر آقای رحمتی دور ازوظیفه زندگی می کند ومعاون ولایت سرپرستی ولایت سر پل را بدوش دارد.
وی گفت که مهمان رحمتی شده بودم دریک ساختمان زندگی می کرد که در یک ماه نود هزار افغانی کرایه پرداخت می کرد.

هیچ نظری موجود نیست: