به اصطلاح دیگر، دزد می تواند آزادانه رفت و آمد داشته
باشند و صاحبان مال در اسارت بوده و حتی نتوانند فریاد زند که دزد دزد! کسی که
متهم به تقلب و خیانت ملی است به راحتی می تواند از سفرهای ویژه مقامات حکومتی بر
خوردار باشند اما تاوان لکه ننگین تقلب آنان را باید مردم پرداخت نمایند. به عنوان
مثال بر این ادعا:امرخیل، به تقلب های گسترده انتخاباتی متهم شده است که ده ها
مورد فایل های صوتی و مکالمات تلفونی وی در رابطه به تقلب ها موجود می باشد و
همچنان رئیس کمیسیون مستقل انتخابات آقای نورستانی تلقب های گسترده اورا باعث
بدنام شدن کمیسیون عنوان کرده است، بدون کدام تعقیب قانونی و عدلی سیر و سفر می
کنند. بیشتر از ده ها مورد تقلب کاری های امر خیل پیش مردم افغانستان به اثبات
رسیده است. از جانب دیگر، او از طرف رئیس میدان هوایی کابل به خروج قاچاقی و غیر
قانونی متهم شده است. به گفته رئیس میدان هوایی کابل "امر خیل با پاسپورت
شخصی و موتر بدون شماره از طریق سفرهای ویژه از میدان هوایی خارج شده است." شخصی
که به انواع و اقسام خیانت و دزدی متهم شده اند، به راحتی می تواند از سفرهای ویژه
بر خوردار شود و از راه های حساس کشور خارج و دوباره داخل کشور گردد. در این قسمت
سوال های مطرح می شود که دامن رئیس جمهور کرزی و مقام های وزارت خارجه را می گیرد
که دزد با این شاهکاری ها چگونه از بند و قید آزاد است و به راحتی گشت و گذار می کند؟
در ذهن ملت این مسئله خطور کرده است که ریشه های تقلب، خیانت، دزدی، قاچاق و بی
قانونی هادارای ریشه های عمیق است و تمام مسائل حکومتی و کلان جامعه دستخوش تقلب
های گسترده و غرایض اشخاص و افراد قرار گرفته است. مسئله آزاد بودن یک متقلب و
خائین ملی، زنگ خطر جدی را نسبت به ِآینده کشور به صدا در آورده است که هرکسی که
کشور را بتواند به بحران بکشاند به راحتی از کشور فرار می تواند و راهی کشور های
خارجی می شودکه در این صورت متضررین اصلی، مردم بی دفاع افغانستان است. هر زمان که
بازی اینها با اراده و تصمیم مردم تمام شد خودشان از صحنه فرار می کنند. موجودیت
ارگانهای عدلی و قضایی و نهاد های امنیتی در این کشور به چه معنا و مفهوم است؟ آیا
از نظر مسئولین حکومتی و آقای کرزی لازم نیست که امرخیل در برابر این همه تقلب
گسترده که انجام داده مورد باز پرس و تعقیب قانونی قرار گیرد؟ آیا این به این معنی
نیست که تروریست و قاچاق بر و خائین در این کشور توسط کلانها پرورش می یابد؟ اگر
شما فقط خودرا یک شهروند عادی احساس کنید هم کافیست که این متقلبین مجازات شود. آزاد
بودن امر خیل و به دفاع برخواستن یک عده افراد و اشخاص از شخص وی، فرهنگی سیاسی را
ضریب صفر نموده است. بعد از بحرانی شدن و به بن بست رسیدن انتخابات، تقلب زدایی و
محاکمه متقلبین تنها فریاد تیم اصلاحات و همگرایی نبوده و تنها این تیم قربانی این
تقلب های گسترده نشده بلکه حماسه های بزرگ مردمی ایجاد شد که میلیون ها نفر از
شهروندان افغانستان با تظاهرات مسالمت آمیز و تحصن ها، لب به اعتراض گشودند و از
حکومت و جامعه بین المللی خواهان محاکمه متقلبین گردیدند. بر علاوه، سازمان ملل،
ناظرین انتخاباتی اتحادیه اروپا، رئیس کمیسیون انتخابات با نا رضایتی از روند
انتخابات، تقلب های گسترده را تائید نموده و آنرا دلیل بدنامی انتخابات و بی
اتعبار شدن کمیسیون می دانند. در حال که افشا گری ها و ارائه مدارک و شواهد مبنی
بر تقلب های میلیونی به طور مستقیم خود کمیسیون انتخابات و تیم تداوم را نشانه
گرفته است ولی بدون کدام توجهی جدی سازمان ملل و جامعه جهانی روند به پیش می رود.
پا در میانی کردن سازمانهای جهانی در صورتی که متقلبین آزاد باشند و سرنوشت مردم
همچنان در زیر سقف خیانت در اسارت قرار داشته باشد چه معنی دارد؟ این مسئله با
تفاهم و دیدارهای دو نامزد و تفتیش چند محل رای دهی در ولایات حل شدنی نیست. باید
کاری صورت گیرد که اعتماد ازدست رفته کمیسیون اندکی احیا شود و سرنوشت متقلبین و
شاه دزد ها روشن گردد و در حیطه های انتخاباتی که تقلب به نفع یک تیم کار ساز شده
است باید مورد بر رسی قرار گیرد آنوقت می توان به آینده کشور امید وار شد و فیصله
کمیسیون را قبول کرد. برای بیرون رفتن از بن بست انتخاباتی پناه جستن به مذاکره و
مسائل سیاسی راه حل نیست؛ در حالی که مردم افغانستان در بن بست اصلی قرار گرفته
است باید برای رهایی مردم تلاش صورت گیرد. آنچه که در پشت پرده ها فیصله می شود
فریب بیش نیست و قناعت مردم را که حماسه آفرینان اصلی بودند حاصل نمی تواند. همان
قسمی که ضررهاو خسارات جانی و مالی متوجه مردم بودحل بحران هم باید با فیصله و
تائید مردم باشد. نباید اعتراض های مدنی مردم مبنی بر تقلب نادیده گرفته شود و
کسانی که رای و اراده مردم را به مسخره گرفته باشد محاکمه شود و بن بست به وجود
آمده نیز با دستان مردم حل گردد. تا زمانی که اعتماد مردم بالای حکومت و کمیسیون
کامل نگردد و چیستان های بچه گانه که کرزی برای مردم مطرح کرده پاسخ داده نشود؛
هیچ پادرمیانی حلال مشکل نخواهد بود. چون اگر واقعا هیات خارجی و سازمان ملل
دلسوزانه پا در میانی می کرد و بازی پشت پرده ای در کار نبود، اول باید عاملین
بحران مجازات می شد. حکومت افغانستان در قرنتینه کردن صندوق ها در دور اول خوب دست
باز داشت ولی اینبار کجایند که صندوق های که به
طور علنی با آرای تقلبی پرشده اند را قرنتینه کند؟ اعضای ارشد کمیسیون
ماهانه نه هزار دالر معاش می گیرند اما آنقدر بی خبر است که در حیطه کاری و
مسئولیت شان تقلب شبکه سازی می شود. بازی حکومت و کمیسیون با سرنوشت مردم بی
اندازه شده است و هر فرد افغانستان به خوبی می دانند که چه بازی های با سرنوشت
آنها می شود. امرخیل که مخترع شبکه تقلب است و متهم به خیانت ملی می باشد باید
مورد باز پرس قرار گیرند و به محاکمه کشانیده شود. در غیرآن هیچ فیصله ای نمی
تواند اعتماد مردم را با کمیسیون ترمیم کند تا اعلام نتایج مورد پذیرش مردم و تیم
معترض واقع شود. تا به سرنوشت رای های تقلبی رسیده گی قانونی نشود، هرگونه اقدام
به ضرر کشور خواهد بود و به مثابه استقبال کردن است بحران است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر