۱۰/۱۰/۱۳۹۰

یک رویداد ترافیکی در ولایت دایکندی سیزده کشته وزخمی به جا گذاشت.

حوالی ساعت 9 شنبه شب با واژگونی موتر نوع فلاینکوج ، در منطقه غیبی شهرستان ولایت دایکندی ، 5 نفر کشته وهشت نفر دیگر زخمی شدند.
شاهدان عینی می گویند که در بین زخمیهای حادثه زنان نیز شامل می باشند.
شاهدان می افزایند که حالت زخمیها وخیم است و دلیل واژگون شدن موتر هم خرابی سرکها می باشد.

درآسمان جوانی:

جوانان نیروی پر تحرک جامعه وسرمایه بی بدیل ملت است.
قوه احساس - تفکر - اندیشه وعشق دراین فصل برای انسان قوت بیشتر تلاش ومبارزه را می بخشند.
درافغانستان عزیز ما ازاین نیروی قوی وغیر قابل مقایسه مردمی خویش کمتر بلکه خیلی کم کمک می گیرم وبه سراغ آن می رویم.
حضرت علی می فرمایند : انسان درفصل جوانی بیشتر مورد تهاجم وآماج فکری وعقیدتی است وازاین ناحیه بیشتر مورد تیر رس حوادث است.
انجمنهای مختلف ومراکز فرهنگی د رافغانستان بیشتر از نیروی جوان کار می گیرند  الحمدالله باعث امید واری بیشتر است که نیروی جوانان در کشور ما درمسایل مختلف بکار گرفته شود.
روز جمعه نهم ماه جدی مسابقه بزرگ فرهنگی کتابخانی(جلوه های عاشورا) از طرف مرکز فقهی ائمه اطهار دفتر حجت الاسلام فاضل لنکرانی درغرب کابل مسجد جامع الازهرا بر گزار گردید که مو.رد استقبال تقریبا سه هزار جوان شیعه قرار گرفت.
منهم در برنامه رادیوی خویش روزهای شنبه را اختصاص دادم بنام (آسمان جوانی) که  یک بخش ازبرنامه نوای نی می باشد مراحل مختلف زندگی جوانان ، برخوردهای اجتماع با جوان وبرخورد جوان با اجتماع را مورد بحث با شنونده ها وجوانان قرارمی دهیم به مدت 45 دقیقه.
جوانان درآیینه تاریخ درخشیدن وافتخارات بزرگ را کسب کردند، نمونه آن : لقمان حکیم ، نصیحتهای ماندگار خویش را که همه جویندگان تربیت وادب در گوش شان طنین انداز است به پسر جوان خود نصیحت کرد.
حضرت ابراهم مبارزه خویش را دردوره جوانی آغاز کرد.
یاران حضرت محمد اکثرا بلکه همه جوان بودند.
جوانان بیشترین وزیاد ترین جوانان امام حسین در کربلا جوان  بودند.

۱۰/۰۹/۱۳۹۰

بازشدی آیینه دار گریه های بیصدا

یکروز بود که آمدی ، پرچم عشق بردوشت ، با نشانه ای ازآنسوی آسمان (وصال)
زندگی ام با خنده نخستین تو شکفتن آغاز کرد.
دروجودت تکه ازدلم جامانده .
ازگیسوی تو عطر امید واری ام می تراود(وصال)
نام تو ازدهانم نخواهد افتاد.
صدای خدا حافظی ات لرزه مرگ را براندام من می اندازد.
عمر من تصویر تابناک توست (وصال)
رد نگاههای توست که مرا میخکوب می کند که آیا زنده باشم یا بمیرم .
تا که من و وصال عشق به افلاک شویم
بار خدایا مدد کن که هردو پاک شویم
دست تقدیر چنان که پس ازدادن جان
درجوارقبر یکدیگر خاک شویم
*************************

پاهای پرآبله:



همه می دانند دختران سه ساله را به بابایشان عشقی وصف ناشدنی ست


اما من می گویم تو از همه شان عاشق تر بودی سه ساله ی حسین...


آخر جد پدر تو بود که همه را آموخت؛ کودکان را میازارید، اکرامشان کنید، غرق محبتشان نمایید...


آخر بابای تو دوست داشتنی ترین بابای دنیا بود، پیامبر خودش اباعبدالله خواندش...


به خدا تو از همه عاشق تر بودی چون معشوق تو از همه عاشق تر بود


تو یک اخم به چهره ندیده بودی، چه برسد به سیلی!


خیمه ها را آتش زدند، هاج و واج نمان ، این ها شبیه بابای تو نیستند، فرار کن


وقتی تو را زدند، بابا را صدا نزن، عمه جگرش آتش می گیرد ازین همه تنهایی ات.


***


چقدر مظلومند اين پاهاي پرآبله


چقدر كوچكند اين شانه هاي نحيف و چه سنگين است بار اين غم


**


اینجا خرابه ی شام است، دختران را دیدی در آغوش باباهاشان، دلت هوای بابا کرده؟ هیچ کس جای بابا را نمی گیرد؟ رقیه جان بابا را صدا نزن، به خدا این ها یتیم نوازی نمی دانند...


***


عضو کوچک کاروان حسینی- سر بابا در بغل- سفیر بابا شده ای ؟


به فدای دل کوچک بی تابت! چشمانت را بستی تا چشم ها را باز کنی ...


مظلومیت بابا و رذالت دشمنانش را تا همیشه فریاد می زند این سکوتت


دیگر تمام شد، آغوش بابا چه خوب است!


شهادت حضرت رقیه تسلیت باد.

بیننده گان عزیز وبلاک آیینه ، درحماسه امام حسین در کربلا اقشار مختلف جامعه وبه خصوص افراد مختلف یک خانواده نقش داشتن.
حضرت رقیه دختر امام حسین یکی از خرد سن سالان است که بعد ازکشیدن زجر وشکنجه زیاد در خرابه شام جان خویش را بحق تسلیم کرد.


* نام‌گذاري حضرت رقيه (ع)






رقيه از «رقي» به معني بالا رفتن و ترقي گرفته شده است. گويا اين اسم لقب حضرت بوده و نام اصلي ايشان فاطمه بوده است؛ زيرا نام رقيه در شمار دختران امام حسين (ع) كمتر به چشم مي‏خورد و به اذعان برخي منابع، احتمال اينكه ايشان همان فاطمه بنت الحسين (ع) باشد، وجود دارد. در واقع، بعضي از فرزندان امام حسين (ع) دو اسم داشته‏اند و امكان تشابه اسمي نيز در فرزندان ايشان وجود دارد.


گذشته از اين، در تاريخ نيز دلايلي بر اثبات اين مدعا وجود دارد. چنانچه در كتب تاريخي آمده است: «در ميان كودكان امام حسين (ع) دختر كوچكي به نام فاطمه بود و چون امام حسين (ع) مادر بزرگوارشان را بسيار دوست مي‏داشتند، هر فرزند دختري كه خدا به ايشان مي‏داد، نامش را فاطمه مي‏گذاشت. همان گونه كه هرچه پسر داشتند، به احترام پدرشان امام علي (ع) وي را علي مي‏ناميد.»






* اسيري حضرت رقيه


حضرت رقيه در واقعه عاشورا حدود سه يا چهار سال سن داشت كه بعد از شهادت امام حسين(ع) و يارانش در عصر عاشورا به همراه ديگر زنان بني‌هاشم توسط سپاه يزيد به اسيري رفت.


اما داستان شهادت حضرت رقيه (ع). از درون خرابه‌هاي شام، صداي كودكي به گوش مي‌رسيد. همه آنهايي كه در ميان اسرا بودند، خوب مي‌دانستند كه اين صداي رقيه، دختر كوچك امام حسين (ع) است. او حالا از خواب بيدار شده بود و سراغ پدرش را مي‌گرفت. انگار كه خواب پدرش را ديده بود. يزيد دستور داد سر امام حسين (ع) را به دختر كوچك نشان دهند و او را ساكت كنند، اما وقتي حضرت رقيه (ع) و امام حسين ع باز هم به هم رسيدند، اتفاق جانسوزي افتاد.






* اين بار، پدر در سوگ رقيه نشست






چقدر بي‌تابي دخترم! اين همه دلشكستگي چرا؟ مگر دست‌هاي كوچكت در امتداد نيايش عمه، تنها از خدا آمدن بابا را طلب نكرد؟ اينك آمده‌ام در ضيافت شبانه‌ات و در آرامش خرابه‌ات. كوچك دلشكسته‌ام! پيش‌تر نيز با تو بودم و مي‌ديدمت. شعله بر دامان و سوخته‌تر از خيمه آه مي‌كشيدي و در آميزه خار و تاول، آبله و اشك، صحراي گردان را به اميد سر پناهي مي‌سپردي.


مهربان دلشكسته‌ام! صبور صميمي! مسافر غريب و كوچك من!


مگر نگفتي كه بابا كه آمد، آرام مي‌گيرم. اين همه ناآرامي چرا؟ مگر نگفتي بابا كه آمد سر بر دامانش مي‌گذارم و مي‌خوابم؟ نه ...، نه دختركم نخواب! مي‌دانم اگر بخوابي، ديگر عمه نمي‌خوابد.


مي‌دانم خواب تو، خواب همه را آشفته مي‌كند.


نه ... نخواب دخترم!


دخترم! بگذار لب‌هاي چوب خورده‌ام امشب ميهمان بوسه‌اي باشد از پيشاني سنگ خورده‌ات؛ از گيسوي پريشان چنگ خورده‌ات؛ از شانه‌هاي معصوم تازيانه ديده‌ات؛ از صورت رنگ پريده سيلي خورده‌ات. بگذار امشب، مثل شب آرامش تنور بر زانوان زهرا آسوده بخوابم.


نه دخترم! نخواب! بگذار بابا بخوابد.


و چنين شد كه رقيه (س)، هنگامي كه سر بریده پدرش در آغوش بود جان داد


۱۰/۰۸/۱۳۹۰

سرکهای کاهگیلی بامیان به کابل رسید:

ریاست شاروالی کابل وفوایید عامه با اقدام جدید که روی دست گرفته است ،  سرکهای سابق شهر کابل را تخریب وسرکهای جدید  احداث می کند.
همشهریان کابل می گوید دولت افغانستان کاهگیل نمودن سرکهارا در ولایت بامیان آغاز نموده واکنون این پروسه سرکسازی در شهر کابل آغاز شده است.
در شهر باستانی بامیان ریاست شاروالی بودیجه هنگفت را برای سنگ فرشی بازار بامیان مصرف نمود وبعد ازان ریاست شورای ولایتی این ولایت با ابتکار جدید خویش تمام کار گرا ن شهر را به کار استخدام نمود وشروع کرد به کاه گیل نمودن شهر بامیان ، به گفته ریاست شورای ولایتی با میان از پروژه های کم کیفیت شهر بامیان بهتر است که شهر را کاه گیل کنیم تا همه وقت کار گرای ما مصروف کار باشد وهم مقاومت سرکها زیاد تر باشد.
اما در شهر کابل مدت می شود که افراد شاروالی به کمک پولیس امنیتی شهری ، بارنده های نانبای ها وهوتلها را خراب نموده وتمام دست فروشان شهر کابل را از روی جاده عمومی دور می کند وبا بیلدوزر سرکهای شهر را تخریب می کند.
همشهریان کابل می گوید: سرک سابق شهر خیلی مقاوم تر وبا کیفیت تر از سرهای جدیدی است که بعدا در کابل و ولایات احداث شده ومورد استفاده قرار گرفته است.
شاهد براین مدعای همشهریان ما این است که ریاست ترافیکی قانون را وضع نموده که وساییط نقلیه سنگین بتر باید بعد ازین باید نصف بار سابق را حمل نقل نماید تا سرکها خراب نگردد.
به گفته غلام علی یکتن از تیلر دارن که در مسیر هرات وکابل کار می کند می گوید ما قبلا 42 تن بار می کردیم فعلا 20 تن باید بارگیری کنیم یعنی از نصف هم کمتر به همین خاطر موتر خودرا بیکار ماندیم وپارک کردیم .
این در حال است که جدیدا در کابل نامگزاری خانه ها بر اساس شماره ، برای سهولت وشناسای خانه ها آغاز شده است.

۱۰/۰۷/۱۳۹۰

آرزوها یم یتیم شد.

از فراز بلندی های اینجا تا پست ترین نقطه زمین ، کسی فریاد مرا نمی شنود.
جای برای پا گذاشتن خود کم دارد.
ابر ها در گلستان باغ زندگی ام خار می رویاند.
لحظه های با تو بودن سراغ ترا ازمن می گیرد.
بلبل باغ زندگی ام بعد ازتو کوچ می کند.
باز رفتی واشکهای مرا ندیدی .
ازدا من مهربانی تو به داغترین صحرای زندگی پناهنده می شوم واژه های شرمگین را ازنبودن تو میسرایم.
دیگر فضای احساس مند ترین اشعارم را در صفحه وبلاک نخواهی دید.
دیگر همه چیز نا مهربان شد بامن ، من خیلی شکسته بودم نمی دانم توازاین شکسته کدام آبادی را ویران کردی ؟
نفهمیدم دراین ویرانه چی چیزی باقی مانده بود که ویران کردی ورفتی .
طلوع نا کرده در زندگی ام ، غروب کردی .
نمی دانم کدام سمت زمین زندگی ام غروب کردی؟
خدا نگهدار

۱۰/۰۶/۱۳۹۰

دست پایم بستی آخیر، مرحبا صیاد من

باز واژه های تو مرا به زندگی واداشت.
بازهم باورمند شدم که همه بامن مهربان هستند.
اینهمه وقتی به سراغم آمد که تو با شعراز اشعارانتخابی خود صفحه آیینه دلم را روشن کردی.
زندگی من سراسر تلخی ومشقت بوداما تنها تو خورشید هستی که در آن می تابی(وصال)

ای تویی آیینه دار لحظه های شاد من
دست پایم بستی آخیرمرحباصیاد من
پرده رازهایم ، نوعروس خوابهایم
طفل نوآموز عشقم ، هستی تو استاد من
یک نیستان ناله را  در کوی تو کردم رها
تا که در کوه توره کرد ناله وفریاد من
یک چمن نخل امیدم قد کشید تا آسمان
چل چراغ شام من، سرو من ، شمشاد من
رازها دارد نگاهم با نگاه شوخ تو
ای که هستی بعد ازین تو خانه ای آباد من
 تاشراب مهر تو در تارپودم ره گشود
غیر نام تو بیرفت هرواژه ای ازیاد من
با تو ام دریای آتش ، بی تو ام دریای یخ
با توخوکردم چنان ، گوی توی همزاد من
گر بگیرم غیرمهرتوبدل مهر کسی
همچو شمع سوزد سرا پا ریشه وبنیاد من
تقدیم به بهترین زندگی



۱۰/۰۴/۱۳۹۰

اس ام اس برای تو

ای مهربان من ، امشب خواب ندارم بیدارم فریاد می زنم تا چشمی ترا در خواب نبیند.
دوست دارم بانام تو زنده باشم ، الف بای زندگی را درکنار تو بیاموزم ، با تو در کنار ساحل زندگی گام بردارم.
امشب بجای خواب ترا در چشمانم جا می دهم ، پلک هایم را با هم آشنا نمی کنم تا راحت بخوابی (وصال)
امشب مینویسم که از مهربانیت سرشارم ، ودر کنار مهربانیت زندگی را مهربان تعریف  میکنم، شاید توهم چشمان خودرا با خواب آشنا نکنی ای آشنای دیرین من.
تو سعی کن با غریبه مثل من سازگار باشی، سعی کن گلهای تشنه محبت باغ زندگی مرا آبیاری کنی.
می خواهم در کنار تو برای با عظمت وبزرگ شود. دوست دارم وصال را.
این دلم همیشه زندان تواست ، وعشق تو ازآن من است
تو درکنار خوشبختیهای زندگی راحت بخواب.

۱۰/۰۳/۱۳۹۰

تصاویری از مواد انفجاری روز عاشورا در کابل

در برنامه عاشورا در عاشورا از رادیو وتلویز یون راه فر دا ، مصاحبه کننده گان وفاملین شهدای روز عاشورا مقدار ساچمه های بزرگ را به خبر نگار نشان می داد که به جان زخمیها بند مانده بود.
تنها این دختر با خوردن چره زخمی شده وجان خودرا سالیم بدر برده است . ساچمه را که شما مشاهیده می کنید از گلون یکی از زخمی ها که گیر کرده بوده کشیده شده است.
یزیدیان به کسی رحم نمی کند، حالت یک دختر خوردسال است که گوشش بریده شده است.

افراط وتفریط در دین ومذهب همیشه مزموم بوده وباعث شستشو های بیجا وزیاد مغزانسان می شود
کسانیکه عمل انتحاری انجام می دهد اول خوب مغز شان را با تبلیغات شستشو می کند تا اینکه حاظر می شود که جان خود ومردم دیگر را با خطر مواجه سازد.
عکس زیرازشخص است که روز عاشورا عمل انتحاری را انجام داد که منجر به کشته شدن صدها نفر وصد ها نفر دیگر نیز زخمی شدند.

ازدواج:

خدمت شما بیننده عزیز وبلاک آیینه سلام عرض می کنم .
آنچه که امروز جوانان مارا رنج می دهد واز آن زند گی ما در آینده با خطر مواجه می شود دین ودنیای ما تباه می گردد ویا زند گی خودرا آباد می کنیم ودین دنیای خوبی داریم ، ازدواج است.
یک مثل معروف است که : قبل از ازدواج چشمهای خودرا خوب باز کن وبعد از ازدواج بسته.
یعنی خیلی چیزها است که در فضای خیال ما از طرف مقابل جا می گیرد وآنچیزهای که در حقیقت وباید بفهمیم را در نظر نمی گیریم.
در آغاز تعریف ازدواج :

ازدواج : آغاز زندگی مشترک وپیوند زنا شوی است که پایه واساس زندگی مدنی در جامعه را تشکیل می دهد.
خاانواده تشکیل کانون جامعه است - خانواده یک جامعه کوچک است که رفته رفته بزرگ می شود واز  زندگی که یک خانواده دارد ما زندگی جامعه را در آینده پیش بینی می توانیم.
فیلسوف بزرگ هندی ایمانول ؛ درقرن هژدهم ازدواج را چنین تعریف کرده است:
ازدواج قرارداد مشترک است بین دونفر که به موجب آن برای یک دیگری ارزش - اهمیت وحقوق قائل می شود.
درشرائیط یکسان ومساوی با در نظر گرفتن مناسبت احوال دو طرف تمام شخصیت فردی خویش رادر اختیار دیگری قرار می دهد.
با چنین تعریف که علما ودانشمندان از ازدواج کرده است ، با ازدواجهای امروزی اصلا مطابقت ندارد.
کسانیکه تصمیم جدی ازدواج کردن رابا طرف مقابل دارد از نکته آغازین باید با عزم جدی وقانونمندی حرکت کند یعنی تمام مسائل از دید دلسوزانه پدر ومادر پنهان نباشد .
اولین بحث وگفتگوی دو جوان باید در خانه پدر دختر یا پدر پسر صورت گیرد تا از آغاز کدام کینه ودلخوردگی در پدر ومادر وبقیه فامل نباشد واز سوی هم دلسوزی آنان برای این دونفر واقعی باشد تا بعضی مسائل که مناسب نیست باز گو کند.
امام امروز متا سفانه جوانان ومخصوصا تحصیل کرده گان ما بیشتر در فضای مجازی عشق قرار می گیرد وپایه زندگی خودرا سبک حساب می کند به دور از چشم ونظر پدر مادر پایه گزار زندگیخود می شود.
در هوتل - دانشگاه - پارک - مکتب ..... رفت آمد می کند واین کار باعث به وجود آمدن مشکلات فراوان در زندگی خواهد شد.

۱۰/۰۲/۱۳۹۰

باز ازتو می نویسم (وصال)

بازازتو می نویسم ، ازتو که بیدون تو رنجهای روز گار به من تعریف می شود .
بی توعقده های غم وجدای دردلم گره می خورد، بیدون تو دنیا با من نا مهربانی کرد.
بی صدا آمدی ودرتمام اعضایم لانه کردی، بی اجازه آمدی وتسخیرم کردی ولی حالا که آمدی زره زره وجودم ماندنت راتمنا می کند.
امروز بی تو برگهای اندیشه وخیالم بدست بادها پراگنده می شد.
چه سخت فریاد بود که صدای نداشتم، بی تو دنیابرایم نا مهربانی می کند. پروانه های زندگی بیدون وصال با من خصومت می کند.
امروز درصدا کردن تو (یک، کجای عزیز) در ذهنم می رسید. شاید توازمن دور بودی یا نبودی؟
امرز نبودی وبیدون تو مجموعه نشانه های راه زند گی ، الگو ها، نشانه ها وفورمولهای زندگی ازیادم رفته بود.
باز ازتو می نویسم که جلوه های خاطره ات در افق زندگی ام محو ناشدنی است.
یاد تو آرامش چمن زندگی را سبز بخش است.
خم پیچ کوچه زندگی بیدون تو تمام شدنی نیست ، باز ازتو می نویسم که میان من وتو فاصله ای نیست.
امروز فهمیدم که آثار عشق تو در تمام زندگی ام است.


وصال: پیامبر زندگی

۹/۲۹/۱۳۹۰

تصاویری از بازماند گان شهدای روز عاشورا

برنا مه عاشورا در عاشورا شبها از رادیو وتلویزیون راه فردا به مدت نیم ساعت پخش می شود.

        مادر شهید
                                   همکاران شبکه راه فردا به دنبال خانواده های شهدا می گردد


                                 فرزند برادر شهید محمد علی که  در وقت انتحار بوده وسالم جان بدربرده

                                   خواهر شهید محمد علی


دراین برنامه خاطره های تلخ فامل شهدای روز عاشورادر جوار زیارت ابولفضل نشر میشود وبا مادر-پدر- کاکا وبرادر شهید مصاحبه می شود، وقتیکه این برنامه را ببیند آدم نا خود آگاه به گریه می افتد وتصدیق می کند که تا هنوز کسانی هستند که عمل یزید ویزیدیان را دوست دارن وآنرا تکرار می کند.

وصال، دریای آرامش

اگرمن قطره عشقم ، وصال دریای آرامش
اگرمن کوه از دردم ، وصال ماوای آسایش
اگرروزی ز جهل خود به قلبت غصه ای دادم
گذشتی وتوباقلبم به خوبی کرده ای سازش
شاعرانه ترین واژه ها تقدیم توباد
حماسه عشق از واژه های با توبودن معنی پیدا می کند.
فانوس از عشق واحساس در دستم به استقبال حضور تو می شتابم
خاکسترین روزها را خورشید کلامت زیبا می سازد.

۹/۲۸/۱۳۹۰

همیشه سبز می مانم اگر سهمم وصال باشد.

وصال من ازین  گلدسته روحم اذان می داد
پیامش شانه احساس را هرشب تکان می داد
به همراه دلم تنها نمی دانم کجا می رفت؟
به این لب تشنه شاید راه دریا را نشان می داد
همیشه سبز می مانم اگر سهمم وصال باشد
برایم جایگاه در عروج آسمان می داد
روحم را دلم را هرزمان پرواز خواهم
اگر اندیشه های ناز تو یگدم امان می داد
نگاراسخت می نازم ازاینکه تو مرا خواندی
بدستر خان عش قی که به مرده روح جان می داد
نمی دانم چرا این شعله را طوفان همراه نیست ؟
وصال تومرا صد مژده ای از کهکشان می داد
تو در فانوس زیبای هزاران بار غلطیدی
بهشت از خانه ات تصویر کمرنگی نشان می داد

۹/۲۷/۱۳۹۰

نمایش گاه بزرگ وناب صنایع دستی محلی (هزاره جات) در شهر کابل +عکس




شهر کابل به روز یکشنبه شاهد بزرگترین نمایشگاه تولیدات ناب و سنتی محلی افغانستان بود که از سوی اتحادیه ملی پیشه وران افغانستان برای مدت سه روز در این شهر تدویر یافته است. در این نمایشگاه سه روزه، یک صدوبیست واحد شغلی اعم از تولید کنندگان صنایع دستی، مواد غذایی و سایر کالاهای مصرفی از ولایات بلخ، ننگرهار، سمنگان، تخار، هرات، کندز، بامیان، غزنی، لوگر، ارزگان، قندهار و ولسوالی استالف ولایت کابل اشتراک نموده اند.



که از آن جمله می توان به برک هزاره جات، انار و لباس کندهار، صنعت ابریشم، شیشه و شیرینی هرات، صنعت قره قل و چپن مزار شریف اشاره نمود. تولید کنندگان محصولات داخلی که برگزار کنندگان این نمایشگاه را نیز تشکیل می دهند، این نمایشگاه را معرفی کننده خوبی برای تولیدات و صنایع دستی داخلی دانسته و آن را گام مثبتی در جهت بازتاب مشکلات خود می دانند.


 چند تن از برگزار کنندگان این نمایشگاه


هدف از برگزاری این نمایشگاه، معرفی تولیدات محلی داخلی، رشد استعداد ها و تقویه صنایع داخلی و توسعه اقتصادی خوانده شده است. گفتنی است که همزمان با گشایش نمایشگاه، پیشه وران اشتراک کننده، چالش های فراراه تولید کنندگان و فعالیت کنندگان کوچک را بامسولان ادارات دولتی و موسسات تمویل کننده در میان گذاشتند.

دو انفجارعظیم در کربلا:

در جامعه اسلامی وتاریخ اسلام ، دوخط موازی همیشه در تضاد حرکت نموده که گاهی این وگاهی آن پیروزی را ازآن خود کرده است.
مردم هم با عقیده کامل گاهی طرفدار این جبهه وگاهی طرفدار آن جبهه بوده است شاید زیاد کسانی بوده که بنام زینب وعلی نزر وخیرات کرده باشد که یزید در مقابل حسین پیروز شود.
اما عقده های دل ودعوت ها وآرمان های زیاد در کربلا انفجار کرد که هزاران وبلکه ملیونها نفر را طعمه خودساخت.
ازاین طرف حسین ویارانش کسانی بود که هیچ گاهی نمی خواست تا زیر بار حکومت فاسد یزید بیرود یزیدو یزیدیان  از زمان رسول خدا وجنگهای آنحضرت کینه به دل داشت ولی ظا هرا مسلمان بود در انتظار یگ فرصت بود تا هدف خویش  را اظهار کند.
در کربلا دو انفجار عظیم وبزرگ در سال 61 هجری به وقوع پیوست که عقهده های چندین سال قبل وبعدرا شاید تا دامن قیامت بر جسته کرد.

امروز درجامعه اسلامی ما به خصوص افغانستان ، سرسلسله یزیدیان وکسانیکه عقده ای بود با استفاده از فرصتها این حادثه بزرگ را علیه یک دسته مسلمان عزادار به راه انداخت که صدها تن کشته وزخمی شد.
واز سوی دیگر ، مردم سخت علاقه مند زیارت عتبات عالیات در سرزمین کربلا هستند وبا وجود ضعف شدیدی اقتصادی را هی کربلا می شود .
در افغانستان ده ها شرکت زیارتی وصیاحتی با رقابت آزاد تجاری در جریان فعالیت وانتقال زائیرین امام حسین (ع) می باشد .
چنانکه ما بینیم از جیب مردم مظلوم وفقیر ما پول می رود وتجارت وکار برای یک عده دیگر به وجود می آید وهمچنین رسانه با نشر تبلیغات شرکت در آمد خوبی دارند، به یاد داریم که از یک خانه سه نفر ویا چهار نفر هم که ثبت نام می کند باپول قرض است که با زیارت عتبات عالیات سه لگ یا چهار لگ افغانی قرضدار می شود.
مردم ما فراموش نکند که پیامبر فرمود کل زمین کربلا وتمام روز ها عاشورا است.
خوب است که باید تمام زاویه های زندگی خود را حسینی بسازیم ورهنمودهای حضرت زینب بدرقه راه ما باشد.
موارد لزوم مصرف پول خودرا بشناسیم.
به نظر من درست نیست که اقتصاد مردم بیچاره ما مصرف راه زیارت عتبات عالیات شود شاید دراین کار ائیمه راضی نباشد.
صندوق خیریه را بنام امام حسین پشنهاد می کنیم که محصلین فقیر ما وکسانیکه توان مالی ندارد باید تحصیل کند ازاین پول وصندوق خیریه کمک شود از همه بهتر است وثوابش زیاد تر است.
هرکس موافق است لطفا در قسمت نظرها اشتراک نماید با مشخصات وشماره تلفن خود .

۹/۲۶/۱۳۹۰

هفت نکته مهم صحی

در بین ما ومردم ما رسوم وعاداتی مروج است که به صحت ما ضرر می رساند ، مخصوصا در نظر گرفتن چند نکته مهم صحی بعد از غذا وپیش از غذا بسیار امر حیاتی وضروری است.
1- بلا فاصله بعد از غذا آب ننوشید، چون شیرمعده شمار ا رقیق می کند، نیم ساعت قبل وبعد از غذا باید آب بنوشیم.
2 - به طور کلی سکریت نکشیم مخصوصآ بعد ازغذا چون محیط معده را اسیدی می کند.
3 - در هنگام غذا خوردن از نیم ساعت پیش میوه خوردن به ضرر ما تمام می شود، چون معده نفخ می شود ولی میوه که خوب رسیده باشد اشکالی ندارد.
4 - حمام نکنید: حد اقل بین غذا خوردن وحمام کردن نیم ساعت وقت فاصله قرار دهید زیرا در عمل جریان خون به دور معده اختلال ایجاد می کند وبر هضم غذا اثرمنفی می گذارد
5 - نخوابید : .حد اقل باید تاکید می شود که دوساعت فاصله باشد بین خواب وغذا خوردن.
6 - را نروید: حد اقل نیم ساعد قبل وبعد از غذا پیاده روی تند وطولانی نکنید.
7 - چای ننوشید: چای محیط معده را اسیدی می کند وسخت ضرر دارد که درمهمانی ها در کنار غذا چای می گذارد کار اشتباه است.

۹/۲۵/۱۳۹۰

نمونه از دزدی کردن معتادان شهر کابل

امشب دریکی از خانه فامل ها مهمان بودم در شهرک مهدیه غرب کابل.
شب موتر بیرون بود ، برعلاوه همسایه ها هم موترهای خودرا داخل حولی نبورده بود بیرون در کوچه بود.
صبح که از خواب برای وضو بلند شدیم یک از همسایه های ما که در لین هزاره جات کار می کند ، آمد گفت امشب باطری موترم را دزد برده باطری موتر خودرا بده که موترم را روشن کنم ، رفتیم بیرون دیدیم که شیشه موترش را که نوع پلانکوچ بودشکسته وباطری را باز کرده وبرده . آنطرفتر که موتر کاماز بود دیدیم که هردو باطری اش رابرده ، موتر خودم را دیدم که بخاطر که پیش دروازه ایستاد بود زیاد کوشش کرده بود که باطری را باز کند ولی ترس خورده بود نتوانسته بود که باطری موتر را ببرد .
تعجب اینجا است که داخل موتر پلانکوچ بر علاوه باطری ، تایر بود یکبوجی چکه بود زنجیرتایر موتر بود خیلی چیزهای دیگر ولی دزد تنها باطری را بازحمت باز کرده بود به دیگر چیزها را کار نگرفته بود.
ما در تعجب ماندیم که چطور دزد با انصاف بوده فقط به چیزی که نیاز داشته برده وبقیه چیزهارا گذاشته.
شهرک مهدیه در قسمتهای اخیر دشت برچی موقعیت داشته ومردم با مشکلات متعددی زندگی می کند، ازجمله سرک ندارد ، برق ندارد به بازار دور است وکرایه جدا وقمت را به موتر های لینی پلانکوچ کهنه وبیدون پلیت واسناد پرداخت می کند از نا حیه پل خشک وتانک تیل ، تا به شهرک برسد.
وقتیکه آدم به شهرک مهدیه می رسد فکرمی کند که از کابل وافغانستان خارج شده است.
در مجموع غرب کابل، دور ازخدمات دولتی است حتی پولیس ترافیک هم به پلیت واسناد موتر وموتورسایکل کار ندارد.
درتمام شهر کابل لایسنس، اسناد وپلید بر رسی می شود ولی از پل سوخته به بالا کاری ندارد.
ودزدان معتادان هم از هر قوم قبیله وکنج شهر کابل به دشت برچی وزیر پول سوخته جمع می شود، بی قانونی ودزدی را هم انجام می دهد وموتر بی اسناد و بیدون پلیت خودرا  می فروشد، درغرب کابل.

۹/۲۴/۱۳۹۰

حنجره داود جان سرخوش ، برای هرزمان ومکان تازه گی دارد.

دل من شکوه نکو دل من شکوه نکو
ازکس و ناکس دل من
دل من توراز عشق عاشقی بس دل من
دل من دنیارا را شناختی دل من
مرد ونامردا را شناختی دل من
دل من یاران زمانه
نا سپاس نا مهربانه
عشق شان خالی وریای
راه شان عاقبت جدای
دل من دل من دنیا را شناختی دل من
عشق وآدم هارا شناختی دل من
دل من یارای زمانه بی وفا ونا مهربانه
دل من دل من دل من دنیا را شناختی دل من
مرد نا مردا را شناختی دل من

۹/۲۲/۱۳۹۰

آلت تناسلی مرد توسط عروسش بریده شد

تاهنوزاز سرنوشت عروسی این مرد هیچ خبری در دست نیست.


يك باشنده ولسوالي مقر كه نخواست نامش در گزارش ذكر شود به خبر گزاري بخدي گفت: "آلت تناسلي اين مرد توسط عروسش بريده شده است."

به گفته او، عروس اين مرد زماني دست به اين كار زده است كه از سوي پدر شوهرش ( مردي بیمار) مجبور شده با او همبستر شود.

منبع می گوید که ممکن این عمل چند بار تکرار شده باشد و عروس این مرد مجبور به بریدن آلت تناسلی خسرش شده.

با این حال، مسئولان محلی در ولایت غزنی این رویداد را رد یا تایید نکرده اند.

مسئولان در

 مسئولان در دفتر حقوق بشر در ولایت غزنی، بریدن آلت تناسلي این مرد را محکوم کرده و این عمل را نقض آشكار حقوق بشر خوانده اند.

گفته می شود که موارد زیادی از نقض حقوق بشر در کشور انجام می شود اما شمار اندک آن به مورد پیگیری قرار می گیرد

۹/۱۹/۱۳۹۰

تصاویرمراسیم تجلیل از شهدای روز عاشورا درمصلای بزرگ رهبر شهیداستاد مزاری(ر)












از یاحسین تا با حسین بودن زمین وآسمان فرق دارد، متاسفانه ما فقط با یاحسین هستیم نه باحسین.

دردین مقدس اسلام ، پیروزیها وشکستها ، حق وباطل همیشه جولان نموده شاید به فراموشی سپرده شود.
ولی چرا ازبین آنهمه حوادث ، حادثه عاشورا جاویدانه شد ؟ وازاین روز در تمام دنیا به اشکال مختلف تجلیل می شود.
شاید جنبه های تربیتی وآموزشی این حادثه عظیم که در هر عصر زمان تازه گی دارد ، شاید حضور اقشار مختلف جامعه (زنان-کودکان....) شاید از بکار گیری عناصر زندگی (امتحان - عطش - استقامت - وفاداری و...) شاید پیامرسانی وتشریح دقیق این حادثه توسط زینب (س) براین تابلو رنگ جاویدانگی بخشیده باشد.
دلیل دیگر که حماسه وکتاب کربلا را زنده نگه میدارد ، فصلی است که از کربلا تا شام وکوفه توسط زینب وباقی اسیران در این کتاب افزوده شد.
سر نی در نینوا می‏ماند اگر زینب نبود



کربلا در کربلا می‏ماند اگر زینب نبود


چهره سرخ حقیقت‏بعد از آن طوفان رنگ


پشت ابری از ریا می‏ماند اگر زینب نبود


چشمه فریاد مظلومیت لب تشنگان


در کویر تفته جا می‏ماند اگر زینب نبود


زخمه زخمی‏ترین فریاد،در چنگ سکوت


از طراز نغمه وا می‏ماند اگر زینب نبود


در طلوع داغ اصغر،استخوان اشگ سرخ


در گلوی چشمها می‏ماند اگر زینب نبود


ذو الجناح داد خواهی،بی‏سوار و بی‏لگام


در بیابانها رها می‏ماند اگر زینب نبود


در عبور از بستر تاریخ،سیل انقلاب


پشت کوه فتنه‏ها می‏ماند اگر زینب نبود
این شعر بسیار زیبا است.
پس جاویدانگی این حادثه وتکرار وذکر ازاین روز بزرگ برای زندگی ما چه اثر دارد؟ غیر از نوحه وماتم بر سینه وبر سر زدن ومصرف کردن مال وجان چه نتیجه می گیریم؟
در واقع نتیجه ای نگرفتم  ؟ چرا تاثیر نکرده ؟ چرا هنوز از مکتب عاشورا متعلم نداریم؟
روز به روز آثار تربیتی وفرهنگی که زینب وحسین ایجاد کرد از دامن خوانواده وجامعه ما خدا حافظی می کند.
مردم نقد می کند که دیگرا به آسمان بالا شده وشیعه ها تا هنوز به یک حادثه چند قرن پیش پیچ می خورد.
اینها که چنین ادعای را می کند یا مارا فریب می دهد یا واقعآ خود شان نفهمیده که همین پیشرفتها در ابعاد مختلف از پیام عاشورا ومکتب حسین وزینب است.
ما چیزی از عاشورا در عمق زندگی خود ایجادنکردیم غیر ازسینه زدن وعزاداری .
اگراز خانواده خود درسهای عاشورا را شروع کنیم دیگر درایام شهادت امامان مراسیم عروسی برگزار نمی کنیم.
معتاد وبی بند بار وکوچه گرد نداریم، فقر اقتصادی وفرهنگی معنای ندارد برای ما ، فساد اخلاقی نداریم.
دزدی نمی کنیم وعمل نا مردانه وبزدلانه انتحاری که باعث کشته شدن اطفال وزنان می شود ، را انجام نمی دهیم.
ما که عاشورای نیستیم ،از یا حسین تا با حسین بودن زمین تا آسمان فرق می کند. ما تنها با یاحسین هستیم نه باحسین.
امید وارم که تمام مردم مسلمان جهان با حسین باشد
اسلام علیکم ورحمت الله
داودناظری- کابل 1390
 

۹/۱۸/۱۳۹۰

تجلیل از شهدای روز عاشورا درکابل

امروز جمعه هزاران نفر از مسلمانان افغانستان ، با تجمع در مصلای بزرگ رهبر شهید استاد مزاری (ر) از شهادت نزدیک به 60 نفر عزادار روزعاشورا وشهدای که درحادثه مزار شریف وقندهار بودند تجلیل می نماید.
نیروهای امنیتی افغانستان ، با تدابیر جدی امنیتی در جاده بزرگ شهید مزاری (غرب کابل) ومسیر جاده را بروی ترافیک مصدود کردن که موتر، موتور سایکل تمام عراده جات از پل سوخته تا تانگ تیل تمام مردم پیاده گشت گزار می کند.
گزارش مفصل ر ا دقایق بعد تقدیم شما می کنیم

۹/۱۷/۱۳۹۰

تصویرشخص انتحارکننده روز عاشورا

این عکس از شخص است که عمل انتحاری روز سه شنبه را در نزدیکی زیارتگاه ابولفضل عباس انجام داد که درنتیجه 250 تن کشته وزخمی گردید.
لینهای بم در بازوی این شخص دیده می شود.

زینب ، درافقها به دنبال گمشده ای می گردد.

درهیاهوی شمشیر وسنا ن ، در هیا هوی به خاک افتادنها، زینب حیران ومات استاده است.
درهیاهوی شمشیر ها زینب به خاک افتادنهارا مشاهیده می کند؛ پرواز بلبلان از باغ نبی قرار وآرام زینب را ربوده است، زینب پرواز کبوترهای عشق را مشاهیده می کند.
هر بلبلی که از باغ می رفت در عصر عاشور ا دیگر برگشتی نداشت.
فقط زینب بود که با حوصیله تمام ، فراق بلبلان مادرش زهرا را تحمل می کرد و.بادیده ای گریان تا قتلگاه همراهی می کرد.
درداستان کربلا حماسه زیبای آغاز می شودو زینب با ید راوی این روایت فقط زینب باید باشد که به گوش عالم بیرساند.
به جز جززینب که می تواند با زبان علی صحبت کند وپیام علی را به مردم بی رساند.
غیر از زبان گویای زینب  که می توان با زبان علی سخنرانی کند ؟
زینب از واژه های سخن شمشیر بسازد وبند بند دژخیما ن یزید را بلرزه در آورد.
شمشیر که  زین ب از واژه های سخن می سازد بر قلب سنگین دشمن فرود کرده وانتقام برادرش حسین را می گیرد.
با  برگزاری مراسیم های ویژه در ایام عاشورا ، نام زینب در کنار نام حسین زیبنده است.
زینب با برادرش حسین با حرکت خویش عشق ومحبت را متولد می سازد.
کربلا بیابان سوزان بود که در آنجا پرو بال منطق را سوزانید، در کربلا حضور چهره های گوناگون جامعه حماسه حسین را جاویدانه ساخت .
حماسه زینب وحسین را چه چیزی بر جسته کرد؟
شاید حضور چهره های مثل زنان ، کودکان ، پیرو جوان، با عناصر سازنده ای زندگی مانند : تشنگی ، مصیبت امتحان ، عشق، صداقت وفدا کاری بر این تابلو رنگ جاویدانگی بخشیده باشد.
این است که تاقرآ ن گشوده است خون حسین از زمین می جوشد وکتاب کربلا بسته نخواهد شد چون زینب با شهامت خود فصل براین کتاب ایجاد کرده که تا ابد اگر ورق بزنیم تمام نمی شود و.در هر فصلی رمز ازبقای خون حسین نهفته است.
با جان حسین وزبان زینب بیاموزیم که با گرسنگی بخوریم با برهنگی بپوشیم اما بندگی وخواری را قبول نکنیم خون خودرا ازدست دهیم ودین را نه .
حسین وزینب از عاشورا فرهنگی ساخت که دیگر مرگ یعنی زندگی شکست یعنی پیروزی ، خون یعنی برندگی وعاشورا یعنی مکتب انسانی وبشری .
درود به روح شهدای کربلا وشهدای که در روز عاشورا خون شان با خون امام حسین یکجا به زمین ریخت در افغانستان وعراق.
با احترام
داودناظری - کابل . شانزدهم ماه قوس ا1390

۹/۱۵/۱۳۹۰

تصاویراز حادثه خونین روز عاشورا در شهر کابل (زیارت ابالفضل)

 حمله انتحاری که در زیارت ابالفضل در شهر کابل به وقوع پیوسته است.



دست بیگانه گان اجنبی ومزدوران وطن ، باردیگر صحنه خونین کربلا را در روزعاشورا ، در زیارت ابالفضل در شهر کابل ایجاد کرد که صدها هموطن عزادار مارا به خاک خون کشانید.

حملات انتحاری بالای عزاداران امام حسین ، روز عاشورا در شهر کابل ومزار شریف

در مراسیم عاشورای امام حسین (ع) که درافغانستا ن وکشورهای اسلامی امرو ز با شکوه تمام برگزار گردید متا سفانه در چندین جا دشمنان دین ومردم ، موفق شدن که حملات انتحاری انجام داده ومنجر به شهید ومجروح شدن هزاران تن عزاداران امام حسین ، مردم عزادارافغانستان را داغدیده تر کرد وصحنه های خونین عشق را عملا پیش نظرهای مادران وپدران که دراین حملات انتحاری جوانهای خویش را ازدست دادن ، مجسم کردن .
درشهر کابل این حمله انتحاری بالای عزاداران ودسته های سینه زنی در زیارت ابا لفضل صورت گرفته است .
شخص انتحار کننده خودرا در بین عزاداران منفجر نموده باعث کشته شدن 48 نفر وزخمی شدن صد ها نفر گردد.
شورای علمای شیعه افغانستان با نشر اعلامیه این حملات را بالای عزاداران محکوم نموده وبرای خوانواده عزادار تسلیت نموده است.

۹/۱۴/۱۳۹۰

گل اشک ، برای وصال

جلوه ات در افق خاطره پیداست وصال
یادت آرامش دردل تنهاست وصال
یکدمی رحم نما ای گل زیبایم
دیده ام سوی تو درشوق تماشاست وصال
بسکه درد امن شبها اشک افگندم
پرتراوت وچمن سبزمصلا ست وصال
ره صدساله بمن بسپردی وبازهم
خم پیچ این کوچه بی حادثه مآ واست وصال
تو مرا ازنظر شاید اندازی روزی
تا قیامت سلسله عشق توبرپاست وصال